کتاب همین حوالی اولین رمانی است که جومپا لاهیری به ایتالیایی نوشته و خودش نیز آن را به انگلیسی ترجمه کرده است، روایتی از ارتباط یک زن با محیط پیرامونش، از آدمها گرفته تا اشیا و مکانها، حکایت وابستگی و گسستگیها، حسرتها و امیدها.
جومپا لاهیری نویسندهای هندیتبار و بزرگشده آمریکا است که داستانهایش در حرکت مدام میان هویت، مهاجرت، وطن، کشور محل زندگی، زبان مادری، خانواده، عشق و مفاهیمی از این دست هستند. در کتاب حاضر نیز برخی از این موارد مشاهده میشود که در ادامه به بررسی آن خواهیم پرداخت. جومپا لاهیری که از انتشار داستانهایش در مجلههای ادبی مانند «نیویورکر» شروع کرد، با انتشار مجموعه داستان «مترجم دردها» (این کتاب را امیرمهدی حقیقت ترجمه و نشر ماهی منتشر کرده است) موفق به دریافت جایزهی پولیتزر شد و از آن پس دو رمان و چند مجموعه داستان و جستار منتشر کرد تا سال ۲۰۲۰ که رمان «همین حوالی» را به زبان ایتالیایی نوشت.
در قسمتی از متن پشت جلد کتاب، متنی از ایتالو اسوو (نویسنده رمان وجدان زنو) آمده است که ارتباط تنگاتنگی با داستان کتاب دارد. این متن که از میان مقالات و نوشتههای پراکنده ایتالو انتخاب شده، چنین است:
[ » معرفی و نقد کتاب: رمان پرده – نشر ماهی ]
کتاب همین حوالی
کتاب همین حوالی بسیار ساده و خوشخوان است که در آن زنی ۴۵ ساله و بینام و نشان روزمرگی و برخی از خاطرت خودش را مرور میکند. او بسیار نکتهسنج و دقیق است و هیچ جزئیات ریزی از نظرش پنهان نمیماند. با دقت خیابان و کوچهها، رستوران و کافهها، خانهها و دوستانش را زیر نظر دارد اما هنگامی که به خودش برمیگردد و درونش را میشکافد احساس رضایت و سرزندگی نمیکند.
راوی داستان در فصلهای کوتاه کوتاه که کتاب را شبیه به دفترچه خاطرات میکند، یک سال از عمرش را برای خواننده روایت میکند. اگرچه به ظاهر هر کدام از این فصلها وقایع پیشپاافتاده و روزمرهاش هستند اما در هرکدام بخش مهم و تأثیرگذاری از زندگیاش را بازگویی میکند.
به عنوان مثال خواننده متوجه «تنهایی» در این فصلهای کوتاه و در سراسر کتاب میشود: راوی استاد تنهایی است، مادرش هم تنهایی زندگی میکند، گردشگری که تنها وارد شهر شده مورد توجه راوی است، دختربچه دوست راوی که تنهایی را ترجیح میدهد به شکل برجسته در داستان روایت میشود و میبینیم که روابط بین افراد هیچ نقش مهمی در رمان ندارند. بنابراین به راحتی میتوان گفت که درونمایه اصلی داستان تنهایی و البته تغییر است، تغییری که به واسطهی روزمرگی شاید چندان به چشم ما نیاید اما جومپا لاهیری با تکهتکه کردن و فشرده و مختصرگویی توانسته نظر ما را به این تغییرات به ظاهر ساده جلب کند.
جوان که بودم، حتی آنوقتها که پدرم زنده بود، مادرم هیچوقت تنهایم نمیگذاشت. نمیخواست حتی لحظهای هم از یکدیگر دور باشیم. همچون نگهبانی در برابر تنهایی از من محافظت میکرد، انگار تنهایی کابوس یا زنبوری وحشی باشد. من و او همواره ملغمهای ناسالم بودیم، تا زمانی که من رفتم پی زندگی خودم. آیا من همچون سپری میان او و وحشتش بودم، کسی که نمیگذاشت او به اعماق مغاک بیفتد؟ آیا ترس از ترس او بود که مرا به این سبک زندگی هدایت کرد؟ (کتاب همین حوالی اثر جومپا لاهیری – صفحه ۳۱)
تغییر هم نقش مهمی در کتاب دارد. راوی در کنار همه غمها، دلتنگیها، تنهایی و حسرتها انگیزه زیادی برای تغییر دارد. او آیندهای کاملا متفاوت برای خودش متصور بود و فکر میکرد در جوانی بسیار عصیانگر خواهد بود اما زندگیاش به نحوی دیگر رقم میخورد. نگاه به گذشته و فکر اینکه زندگی میتوانست متفاوت باشد تا حد زیادی راوی را تحت تاثیر قرار میدهد اما همین انگیزه پنهان درونی باعث میشود انتهای داستان متفاوت باشد. (شاید بهتر باشد خواننده خود کتاب را بخواند و درباره تصمیم نهایی راوی قضاوت کند.)
اما به نظر میرسد همهچیز در اطراف راوی و حتی در زندگیاش موقت است. خواننده احساس میکند چیزی او را از خوشحال بودن باز میدارد. انگار که مانعی نامرئی پیرامون اوست که اجازه شادی را نمیدهد. در ادامه متوجه میشویم که این احساس خیلی هم اشتباه نیست چرا که وقتی گوشهای از زندگی گذشته و خاطرات او را میخوانیم متوجه میشویم که در خانه با مشکلات متعددی روبهرو بود. پدر راوی هنگامی که او ۱۵ سال داشت از دنیا میرود اما در همین ۱۵ سال اتفاقاتی رخ میدهد که راوی به هیچ وجه حاضر نیست پدرش را به خاطر آنها ببخشد. او مرتباً به روانپزشک هم مراجعه میکند اما حسرتها و غم گذشته مدام او را تعقیب و آثار آن در زندگیاش مشهود است.
درنهایت اینکه کتاب همین حوالی ممکن است نظر همه مخاطبان را جلب نکند. مخصوصا اینکه تا یک سوم پایانی کتاب ممکن است هدف نویسنده اصلا مشخص نباشد و خواننده کم حوصله از خواندن طرف نظر کند. اما اگر تا آخر صبر کنید و ارتباط میان رفتارهای فعلی راوی با گذشته پر از اتفاق او را پیدا کنید، بعید است از خواندن کتاب ناراضی باشد.
[ » معرفی و نقد کتاب: کتاب فلسفه تنهایی – نشر نو ]
جملاتی از متن کتاب همین حوالی
گرچه تنها زندگی میکنم، از یک بغل محکم خوشحال میشوم، از دو بوسه بر گونهها و پیادهروی کوتاهی در خیابان. (کتاب همین حوالی – صفحه ۱۰)
همهی مصیبتهای زندگیام در بهار رخ دادهاند، همهی زخمهای دیرپا. از همین روست که از رنگ سبز درختان بیزارم، از هلوهای نوبر بازار و دامنهای نازک و شل و ولی که زنان محله با آمدن بهار میپوشند. این چیزها برای من فقط یادآور فقدان و خیانت و سرخوردگیاند. بیزارم از اینکه صبحها بیدار شوم و حس کنم بهزور به جلو هلم میدهند. (کتاب همین حوالی – صفحه ۱۹)
تنهایی به حرفهی من بدل شده، چون انضباط خاصی میطلبد و موقعیت خاصی است که میکوشم در آن به درجهی استادی برسم. با اینهمه، کلافهام میکند و بهرغم شناخت دقیقی که از آن دارم، سنگینیاش را بر شانه حس میکنم. این وضع احتمالاً تاثیری است که مادرم بر من گذاشته. او همیشه از تنهایی میترسید. (کتاب همین حوالی – صفحه ۳۱)
محلهی ما در ماه اوت آب میرود، درست مثل پیرزنی که روزگاری زیبایی هوشربایی داشته، اما امروز دیگر چیزی از آن بهجا نمانده است. (کتاب همین حوالی – صفحه ۶۵)
فکر پول خرجکردن، فکر خریدن چیزی قشنگ اما غیرضروری برای خودم، همیشه بر دوشم سنگینی کرده است. این حس از کجا میآید؟ از پدرم؟ او که با وسواس سکههایش را میشمرد و هروقت میخواست پولی به من بدهد، روی هر اسکناسی انگشت میکشید مبادا اسکناس دیگری به آن چسبیده باشد؟ او که از رستوران رفتن بیزار بود و بیرون از خانه حتی یک فنجان چای هم نمیخورد، چون قیمتش معادل یک بسته چای کیسهای در سوپرمارکت بود؟ آیا تحتتاثیر تربیت سختگیرانهی پدر و مادرم است که همیشه ارزانترین لباس، ارزانترین کارتپستال و ارزانترین غذای منو را انتخاب میکنم و برچسب قیمت لباسها را با همان دقتی میخوانم که مردم قبل از تماشای اثری در موزه توضیحات زیر تابلو را میخوانند؟ (کتاب همین حوالی – صفحه ۷۱)
آسمان، برخلاف دریا، هرگز به کسانی که از آن میگذرند چنگ نمیزند. آسمان چیزی از روح ما را در خود نگه نمیدارد. اصلاً برایش مهم نیست. آسمان همیشه متغیر است، هر لحظه به یک رنگ، تعریفناپذیر. (کتاب همین حوالی – صفحه ۱۲۳)
سرگشته، گمشده، در دریا، خلاف جهت، گمراه، آواره، پریشان، گیج، بیخانمان، برگشته. من با این واژههای مرتبط ارتباط دارم. این کلمات سکونتگاه منند، تنها سرپناه امن من. (کتاب همین حوالی – صفحه ۱۳۹)
مشخصات کتاب
- عنوان: همین حوالی
- نویسنده: جومپا لاهیری
- ترجمه: راضیه خشنود
- انتشارات: ماهی
- تعداد صفحات: ۱۴۴
- قیمت چاپ اول – تابستان ۱۴۰۰: ۳۲۰۰۰ تومان
نظر شما در مورد کتاب همین حوالی چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید. با نظر دادن درباره کتابها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک میکنیم.
[ لینک: کانال تلگرام کافه بوک ]
» معرفی چند کتاب دیگر از نشر ماهی: