کتاب خاطراتِ کتابی یک کتاب برای عاشقانِ کتاب، برای کتاببازها، برای کسانی که با خریدِ کتاب، با خواندنِ کتاب، با نگهداشتن کتاب در گوشهای از کتابخانه، عشقبازی میکنند، یک کتاب ملموس و باارزش است. شما تجربههای کتابخوانی خودتان را لابهلای کتاب احمد اخوت پیدا خواهید کرد.
با کتابها باید مانند موجودی جاندار برخورد کرد. آنها صرفاً کلماتی چاپ شده روی کاغذ نیستند. حرف دارند، بو دارند، نگاهشان منتظر دستانی است که به سمتشان برود و آنها را ورق بزند. از اینکه به کسی تعلق بگیرند و رنگ و بوی کسی را در خود جای دهند استقبال میکنند. موجودی بیجان از این ویژگیها مبراست.
احمد اخوت در این کتاب از خاطراتش با کتابها میگوید، از نوشتههای به جا مانده و یادداشتهای لای کتاب، از سرنوشت کتابها و دست نوشتهها، از آنچه بر ما به عنوان خواننده یا نویسنده میرود. از نگاه اخوت به عنوان کسی که از کودکی با کتابها رشد کرده و زندگانیاش وقف کتابها شده، خواندن کتاب صرفاً یک بعد قضیه است.
بعد دیگر و پربار ترش ماجرای کسی است که کتاب را خریده و خوانده است. احساس صاحب اولش حین خواندن آن. کتابهایی که دست به دست میشوند و سر از مغازهها و بساطهای کتاب دست دوم فروشی در میآورند هر کدام شرح حال خود را دارند. همه و همه بر روح کتاب تاثیر میگذارد و آن را بیش از یک کتاب میکند. به همین دلیل است که همیشه اشاره میکنیم، ارزش کتابهای خوانده شده و دست به دست شده به مراتب بیشتر است.
در قسمتی از متن پشت جلد کتاب خاطرات کتابی آمده است:
[ » معرفی و نقد کتاب: کتاب چرا ادبیات – اثر ماریو بارگاس یوسا ]
کتاب خاطرات کتابی
خاطرات کتابی اثر احمد اخوت برخلاف اسمی که دارد، فقط خاطراتی از یک یا چند کتاب نیست، بلکه مخلوطی از نقد ادبی، زندگینامه و زندگینامه خودنوشت است. اینجا کتابی درباره روح کتابهای دیگر میخوانیم. روایتی از برخورد و تعامل خواننده با کتاب و اثراتی که این دو بر هم میگذارند. نکته زیبا و دلچسب درباره کتاب حاضر این است که همهچیز بسیار شخصی و دلی است.
این اثر را تامل و تعمقی بر این میدانند که چگونه خواندن، زندگی ما را شکل میدهد و به چه صورت زندگی ما بر خواندن ما تاثیر میگذارد. احمد اخوت در این کتاب مجموعهای از خاطرات خودش، خاطرات دیگران، مقالات نویسندگان و جستارهای کوتاهی را گرد هم آورده و یکی از خوندنیترین کتابهایی که در باب لذت خواندن و کتاب خواندن مورد بررسی قراره داده و زاویه دید جدید و تازهای به خواننده ارائه داده که بسیار مورد پسند خواننده است.
اصطلاح «خاطرات کتابی» گویا اصطلاح ابداعی جویس کرول اوتس؛ نویسنده امریکایی معاصر است و منظور از آن، نوشتههایی است درباره کتابها و امور مربوط به کتاب، که بسیار شخصیتر از نقد ادبی و مقالههای تخصصی و آکادمیک و نظایر اینها است و خاطرهنگاری صِرف و معمولی درباره کتاب نیست. نویسنده نیز در مقدمه کتاب نمونههایی از خاطرات کتابی آورده و بعد از مقدمه کتاب مجموعهای از خاطرات خودش را گرد هم آورده است.
کتاب حاضر در چهار بخش؛ خاطرات کتابی عام، خاطرات کتابی (اشخاص، موسسات و رویدادها)، خاطرات کتابی از کتابها و در نهایت فراموشی کتابی جمعآوری شده است. احمد اخوت در این کتاب هم از تاثیر کتابها و نویسندههای بزرگی همچون هزار و یک شب و شکسپیر بر خودش و دیگران میگوید و هم از تاثیر کتابها بر خود نویسنده اصلی کتاب صحبت میکند. خاطرات کتابی مجموعهای از تمام احساساتی است که در هنگام خواندن کتاب بر شما چیره میشود، از ترس و لذت گرفته تا عاشقیهای سخت.
در مجموع، کتاب حاضر دلپذیر و شیرین است و حقیقتاً باعث میشود عطش کتابخوانی در شما بیشتر شود. ضمن اینکه پس از مطالعه این کتاب، تعامل شما بدون تردید با کتاب بعدی بیشتر خواهد شد، به عنوان مثال ممکن است شروع به حاشیهنویسی کنید، کتابهایتان را به دوستان دیگر قرض بدهید و یا حتی شروع به نوشتن خاطرات کتابی کنید. انجام کارهایی از این قبیل، روح کتاب را غنیتر میکند. به عنوان مثال برای خود احمد اخوت پیش آمده که کتابی را به کسی هدیه داده و سالها بعد در بساطی چشمش به دست خط خود بر صفحه اول کتاب میافتد و ماجراهای پشت آن از سالیان دور برایش زنده میشود!
کتابها میتوانند خاطرات مرده و فراموش شده را زنده کنند. بعضی از کتابها در بازخوانی همانی نیستند که اولین بار خواندهایم. نه ما آن آدمیم و نه آن کتاب همان کتاب. و در پس این مرورها خاطراتی ممکن است زنده شود که اشک به دیده میآورند.
[ » معرفی و نقد: بررسی ۱۰ کتاب خوب ]
جملاتی از متن کتاب
جورج اورول در «خاطرات کتابفروشی» از بوی کتابخانه هم سخن میگوید. از زمانی میگوید که در این شغل بود. اورول هرچند عشق خود به کتاب را در اثر کار در کتابفروشی از دست داد اما همچنان از فضای کتابفروشی، لمس کتابها و بهخصوص بوی آنها لذت میبرد و اینها برایش جذاب بودند، بهخصوص کتابهای قدیمی که «سنشان از پنجاه سال به بالا بود». کتابها هم سن خود را دارند و بیست – سی سالی که از سنشان بگذرد یواشیواش بویشان درمیآید، همان بوی قدیمی که اورول عاشقش بود.
وقتی در سال ۱۹۱۱ تابلوی مونالیزا را از موزهٔ لوور دزدیدند فقط از آن چهار میخ باقی مانده بود و این جای خالی بیشتر از جای پر سابق نمایان بود. ملت میآمدند جای خالی مونالیزا را ببینند. درحقیقت برای جاخالی (نه جای خالی) میآمدند. کسی که دیگر نیست ما جاخالیاش میرویم. بازدیدکنندگان از موزه مدتها زل میزدند به جای خالی مونالیزا. وزن این غیبت سنگینتر از وزن حضورش بود. همیشه همینطور است، مثلا کافهای تعطیل میشود و حالا غیبت آدمها روی صندلیها و پشت میزها، همینجا که قبلاً مینشستند و با هم حرف میزدند، بیشتر از قبل حضور و وجود دارد.
اگر دائم ننویسیم، به قول قدیمیها دستمان سرد میشود.
هنگامی که از گذشتهی کهنی هیچ چیز به جا نمیماند، پس از مرگ آدمها، پس از تباهی چیزها تنها بو و مزه باقی میمانند که نازکتر اما چابکترند، کمتر مادیاند، پایداری و وفایشان بیشتر است، دیر زمانی چون روح میمانند و به یاد میآورند، منتظر، میمانند و بنای عظیم خاطره را بیخستگی روی ذرههای کم و بیش لمس نکرندی شان حمل میکنند.
هرکس دارای دو زندگی، یکی آشکار و دیگری پنهان است؛ یکی پر از کار و زحمت، آداب و ادب، مسئولیتها و طنزها است و دیگری متشکل از اعمالی که پنهانی جریان دارند. چقدر ساده است در بعضی شرایط ترتیب این کار را بدهی، یعنی هرآنچه را به نظرت از همه مهمتر، جالبتر و معنادارتر است در زندگی پنهانی انجام بدهی و به این زندگی برسی.
کتاب مانند ضبط صوت نیست که بازش کنی؛ تندتند حرفهایی برایت بزند و برود پی کارش. نه، ما با کتاب تعامل داریم و به قول رالف والدو امرسون با آن زندگی میکنیم و همه خواندههایمان آرامآرام بر ما تاثیر میگذارند. فیلسوف و جستارنویس استعلایی امریکایی میگوید: «الان مدتهاست بسیاری از کتابهایی را که خواندهام دیگر به یاد ندارم. همانطور که در خاطرم نیست تاکنون چه غذاهایی خوردهام. با اینهمه غذاها مرا زنده نگه داشتهاند. به همین صورت کتابها نیز بر من تاثیر داشتهاند.
گذر زمان، دشمن خاطره، درست مانند تختهپاککنی که نوشتهای را از روی تخته پاک کند همهچیز را نابود میکند، مانند امواج دریا که به ساحل میخورند و پا پس میکشند. مدت کوتاهی هستند و بعد اثری ازشان باقی نمیماند.
به نظر والتر بنیامین، از آنجا که کتابخانه جایگاه خاطره است، باز کردن کتابها و بیرون آوردن آنها از جعبهها با کنش بازیابی خاطرات همراه است. بنیامین مینویسد: «این کار نه تنها افکاری را به یادمان میآورد بلکه تصاویر و خاطرات کتابی را با تردستی تمام در خاطرمان زنده میکند: خاطراتی از شهرهایی که در آنها این گنجها را پیدا کردیم، یادهایی از حراجیهایی که بعضی از این کتابها را از آنها خریدیم، خاطراتی از همه آن اتاقهایی که این کتابها را در آنها نگهداری میکردیم. کتابی که از جعبه بیرون میآورم، در آن لحظه کوتاه که میخواهم آن را سر جایش بگذارم، ناگهان در دستانم به یک مظهر، یادگاری، یا بازمانده تبدیل میشود، جزئی از دی.ان.ای. که میتوان تمام بدن را براساس آن دوباره ساخت.»
در جستجوی زمان از دست رفته از رمانهای مورد علاقهام است و خاطرات زیادی از آن دارم و خاطرههایی را در من زنده میکند. پروست در همان جلد اول صناعت کل اثر را غیرمستقیم بیان میکند. اینکه چگونه بو یا مزه تداعیکننده خاطرات است. جالب است خواننده رمان پروست، که ممکن است در این زمینهها (بوها ومزههایی که نویسنده ازشان سخن میگوید) تجربهای نداشته باشد، با خواندن کتاب همه برایش تجربه میشوند، گویی برای خودش اتفاق افتاده است.
مشخصات کتاب
- عنوان: خاطرات کتابی
- نویسنده: احمد اخوت
- انتشارات: نشر گمان
- تعداد صفحات: ۳۴۸
- قیمت چاپ سوم – سال ۱۴۰۲: ۱۹۰۰۰۰ تومان
نظر شما در مورد کتابهایی که درباره کتاب نوشته شدهاند چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید، حتما نظرات ارزشمند خود را با کافهبوک در میان بگذارید. با نظر دادن در مورد کتابها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک میکنیم.
[ همراه ما باشید در: کانال تلگرام کافه بوک ]
» معرفی چند کتاب دیگر از نشر گمان: