<link rel="stylesheet" href="https://fonts.googleapis.com/css?family=Dosis%3A200&#038;display=swap" />

داستان نویسی

کتاب استالین

https://www.iranketab.ir/

درباره شخصیت‌های شناخته شده در دنیای سیاست، به‌خصوص شخصیت‌های مخوف و جنایتکار، کتاب‌های زیادی نوشته شده اما به جرات می‌توان گفت کتاب استالین از ادوارد استانیسلاوویچ رادزینسکی با ترجمه بی‌نظیر آبتین گلکار یکی از بهترین‌های این ژانر است.

به اعتقاد ما باید با شخصیت، زندگی و عملکرد این آدم‌ها آشنا شد تا هم انسان را بهتر بشناسیم و هم جنبه‌های مختلف سیاست را درک کنیم.. چرا که مطالعه این شخصیت‌های تاریخی و مخوف، به خواننده نشان می‌دهد قدرت در دستان یک نفر چگونه عمل می‌کند. همچنین این کتاب نشان می‌دهد که واقعیت چقدر می‌تواند جذاب، مبهوت‌کننده و مهم‌تر از همه ترسناک و تکان‌دهنده باشد.

ادوارد استانیسلاوویچ رادزینسکی، ادیب و مورخ روس در سال ۱۹۳۶ در مسکو به دنیا آمد. او نیز مانند پدرش نمایش‌نامه‌نویس بود و آثار برجسته‌ای خلق کرد اما در اواخر دهه ۱۹۸۰ به نگارش کتاب‌های تاریخی روی آورد و به ویژه زندگی‌نامه‌هایی برای مشاهیر روسیه نوشت. ویژگی بارز نوشته‌های تاریخی این نویسنده مطرح، نثر روان و پرکشش اوست که با تسلطی که به نویسندگی و فوت و فن خلق نمایش‌نامه دارد، به روایت‌های تاریخی خود نیز شور و کششی می‌بخشد که در آثار تخصصی علم تاریخ کم‌تر شاهد آن هستیم.

تقدیم‌نامه ابتدایی کتاب استالین نیز بسیار جالب توجه است. نویسنده کتاب چنین نوشته است:

همه‌ی عمر در فکر این کتاب بودم. پدرم نیز تا دم مرگ در فکر آن بود. پدر در سال ۱۹۶۹ مرد و آنگاه من نوشتن این کتاب را آغاز کردم. در حالی آن را می‌نوشتم که سایه‌ی کسانی که در کودکی دیده بودم احاطه‌ام کرده بود. من داستان‌های آنان درباره استالین را نیز در این کتاب گنجاندم، داستان‌هایی که پدر بسیار دوست داشت برایم بازگو کند و ترجیع‌بند همیشگی‌اش این بود: شاید زمانی درباره او کتابی بنویسی.

این کتاب را به پدرم تقدیم می‌کنم.

تاریخ و ادبیات کشور روسیه همواره جای شگفتی دارد. کتاب‌های بی‌نظیری در این کشور متولد شده‌اند و تاریخ آن نیز بسیار جای یادگیری و درس گرفتن دارد. کتاب حاضر نیز یکی از بهترین کتاب‌هایی است که از این خاک بیرون آمده است.

[ » معرفی و نقد کتاب: کتاب سرانجام انسان طراز نوین – کتابی درخشان اثر سوتلانا الکسیویچ درباره وضعیت مردم عادی در زمان شوروی و روسیه ]

کتاب استالین

این کتاب درباره زندگی ایوسیف (ژوزف) ویساریونویچ جوگاشویلی است که بعدها نامش را به استالین تغییر داد که در زبان روسی به معنای «مرد آهنین» است. ادوارد رادزینسکی، در این کتاب بسیار ارزنده با بررسی اسناد و مدارک فوق محرمانه و نیز با تحلیل‌های درخشان خود توانسته است زندگی رهبر اتحاد جماهیر شوروی را به شکلی بسیار جذاب و پرکشش، و در عین حال مستند، روایت کند.

استالین هیچ برادر یا خواهری نداشت و در فقر مطلق بزرگ شد. پدرش یک کفاش ساده و مردی الکلی بود که تنها پسرش را به شدت کتک می‌زد. مادرش نیز زن ساده‌ای بود که برای دیگران رختشویی می‌کرد. او در دوران کودکی به آبله مبتلا شد که این موضوع باعث شد در تمام طول زندگی‌اش زخم‌های به جای مانده از این بیماری ناخوشایند را روی صورت خود داشته باشد. در دوران نوجوانی وی بورس تحصیلی برای درس خواندن در یک مدرسه دینی در شهر تفلیس و در یک کلیسای ارتدکس گرجستانی بدست آورد. در سال ۱۸۹۹، به دلیل شرکت نکردن در امتحانات مدرسه دینی از این مرکز اخراج شد اما وی بعدها دلیل اخراج خود را فعالیت‌های سیاسی عنوان کرد. استالین در ۱۹ سالگی به سازمان زیرزمینی و مخفی سوسیال دموکرات مارکسیست تفلیس پیوست.

استالین توطئه‌گری بی‌اصل و مرام بود که برای حفظ قدرت و برای رسیدن به جامعه‌ای یکدست که فرمانبردار او باشند از همه‌چیز می‌گذشت و هر چه بر سر راه خود بود برمی‌داشت. در این راه از به کار انداختن ماشین مرگ و کشت‌وکشتار ابایی نداشت و حتی تمام یاران انقلاب اکتبر را یکی پس از دیگری بر سر قدرت قربانی کرد. او دائماً جامعه را پاکسازی می‌کرد تا همگان بی چون و چرا مطیع اراده‌ ارباب باشند. او تصمیم داشت جنگ جهانی سوم را هم برای از بین بردن کامل سرمایه‌داری راه بیندازد. استالین که در دوران نوجوانی شاگرد پیشین مدرسه مذهبی بود، برای ساختن جامعه‌ای نو با مذهبی نو، از وصیت‌های لنین پیروی می‌کرد و مراقب دست‌اندرکاران کلیسا بود. استالین معتقد بود کمونیسم و دین نفی کننده یکدیگر هستند.

کتاب، پس از مقدمه‌ از تولد استالین آغاز می‌شود و با مرگ او پایان می‌یابد. البته نباید تصور کرد که این کتاب تنها شرح زندگی استالین است، بلکه باید گفت شرح هنرمندانه‌ی زندگیِ تک‌تک افرادی است که در آن سال‌ها در شوروی می‌زیسته‌اند، از دیگر رهبران بلندپایه حزب کمونیست شوروی، از جمله لنین، تروتسکی، بوخارین، زینوویف، کامنف و سایر افراد برجسته حرب تا مردم عادی.

در واقع موضوع این کتاب با محوریت زندگینامه استالین، به انقلاب روسیه، بخش‌هایی از زندگی لنین، شکل‌گیری حکومت کمونیستی، جنگ‌های داخلی، جنگ جهانی اول و دوم و تقابل استالین و هیتلر،‌ پاکسازی‌ها و اعدام‌های غیرقابل باور داخلی و در نهایت مرگِ بسیار مشکوک خود استالین است. و همینطور اطلاعاتی عجیبی مانند اینکه استالین جاسوس دوجانبه پلیس تزاری و جبهه بلشویکی و انقلابی بوده است!

رادزینسکی با شروعی کوبنده و موجز از شرح مجسمه استالین، در همان ابتدا، به ما روزهای ظلمانی دوران استالین را نشان می‌دهد. جملات ابتدایی کتاب درباره این موضوع چنین است:

مجسمه‌ی غول‌آسایی از استالین در کانال ولگا-دن قرار داشت؛ آخرین کانالی که به دست زندانیان او ساخته شد. روزی نگهبانی که مراقبت از مجسمه را بر عهده داشت، با وحشت متوجه شد که پرنده‌ها هنگام مهاجرت‌های فصلی خود علاقه پیدا کرده‌اند روی سر مجسمه استراحت کنند. به‌آسانی می‌شد تصور کرد که چه خطری چهره‌ی رهبر را تهدید می‌کرد. البته پرنده‌ها را نمی‌شد مجازات کرد، ولی انسان‌ها را می‌شد. مقامات ایالتی که تا حد مرگ به وحشت افتاده بودند، راه‌حلی پیدا کردند: در سر غول‌آسای مجسمه جریان برق فشار قوی برقرار کردند. اکنون مجسمه برپا ایستاده و فرشی از پرنده‌های مرده آن را در بر گرفته بود. هر روز صبح نگهبان اجساد کوچک پرندگان را زیر خاک می‌کرد و زمینی که از آن‌ها بار می‌گرفت، شکوفا می‌شد. مجسمه نیز که از انگ پرندگان پاک شده بود، در گستره‌های ولگا به کرانه‌های شکوفانی می‌نگریست که از تن انسان‌ها بار می‌گرفت؛ از سازندگان کانال عظیم.

استالین توانست هم زندگی خویش و هم کل تاریخ کشور را در ظلماتی رخنه‌ناپذیر فرو برد. ظلماتی که سال‌ها بعد رادزینسکی از رازهای آن پرده برداشت تا نشان دهد چگونه از تهدیستان تا هنرمندان و روشنفکران عصر استالین به ضرب‌العجلی محو می‌شدند. نامی که به راستی آن را می‌شود دوران خون نامید.

نویسنده در این کتاب تصویر بسیار روشنی از اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگیِ حاکم بر شوروی استالینی ارائه داده است. نویسنده در این کتاب نه تنها زندگی استالین را چون داستانی جذاب روایت می‌کند بلکه روند شکل‌گیری شخصیت و عقاید او را پیش چشم ما می‌آورد و این در حالی است که روایت کتاب کاملاً از هرگونه سیاه‌نمایی و سو گیری به دور است. در ادامه کتاب می‌توان فهمید چگونه یکی از خون‌ریزترین رهبران قرن بیستم به قدرت رسید و توانست این قدرت مطلق خود را حفظ کند و پیوسته آن را گسترش دهد. مطالعه‌ این کتاب همچنین درک بسیاری از آثار ادبی‌ای را که درباره‌ی حکومت‌های کمونیستی نوشته شده‌اند آسان‌تر می‌کند.

همان‌طور که اشاره شد، ادوارد رادزینسکی در نوشتن این زندگی‌نامه از اسناد و مدارکی فوق‌محرمانه استفاده کرده است که پیش از فروپاشی شوروی در دسترس نبوده‌اند و اینگونه از چند راز بزرگ، از جمله راز مرگ استالین پرده برداشته است. رادزینسکی، بدون این که دست به تحریف وقایع بزند، روایتی نسبتاً دراماتیک از زندگی استالین و تاریخ روسیه در آن سال‌ها ارائه می‌دهد. چنان‌که خود ادوارد رادزینسکی می‌گوید، هدفش بیش از نمایش شخصیت استالین، توصیف زمانه‌ای بوده که دیگر گذشته و از یاد رفته است.

کتاب استالین مستقیماً از زبان روسی ترجمه شده و در سال ۱۳۹۴ برنده‌ی جایزه‌ی کتاب سال شده است. این کتاب در سه بخش اصلی و ۲۵ فصل نوشته شده است که فهرست مطالب آن عبارت است از:

بخش نخست کتاب: سوسو: زندگى و مرگ / فصل ۱: فرشته‌ى کوچک – فصل ۲: معماهاى کودکى و نوجوانى – فصل ۳: پایان سوسو / بخش دوم کتاب: کُبا: زندگى و مرگ – فصل ۴: معماهاى کُبا – فصل ۵: کُباى جدید –  فصل ۶: بازى‌هاى شطرنج‌باز بزرگ – فصل ۷: آرمانشهر عظیم – فصل ۸: ‌«متخصص بحران‌ها» – فصل ۹: زاده‌شدن استالین / بخش سوم کتاب: استالین: زندگى و مرگ – فصل ۱۰: سایه‌ى پیشین – فصل ۱۱: پایان کار رهبران اکتبر – فصل ۱۲: کشور در حال تحول – فصل ۱۳: مرگ نادژدا – فصل ۱۴: کنگره‌ى یک فاتح – فصل ۱۵: نمایش جنایى انقلاب – فصل ۱۶: نابودى ‌«امت مغضوب من» – فصل ۱۷: ‌«سوگلى حزب» – فصل ۱۸: ساخت کشورى جدید – فصل ۱۹: خادم آتش مقدس – فصل ۲۰: آرزوى بزرگ – فصل ۲۱: نخستین روزهاى جنگ – فصل ۲۲: خانواده و جنگ – فصل ۲۳: بازگشت وحشت – فصل ۲۴: آخرالزمانى که تحقق نیافت – فصل ۲۵: مرگ یا قتل؟

[ » معرفی و نقد کتاب: کتاب دختر استالین – کتابی مهم از رزمارى سالیوان ]

کتاب استالین

جملاتی از متن کتاب

بله، خفقان بود. بله، ترس بود. بله، مرگ حتمی بود. ولی حتی در روم هم، در روزگاران مخوف‌ترین مجازات‌های نرون، به‌هرحال کسانی پیدا می‌شدند که به‌صراحت در سنا علیه قیصر سخن بگویند. آنان می‌دانستند که این کار در حکم مرگ است، ولی سخن می‌گفتند. علنا!

ی. باریسوف، از مسئولان برجسته‌ی امور اقتصادی در آن سال‌ها، در دهه‌ی ۱۹۶۰ تعریف می‌کرد: «رفیق استالین مرا فرا خواند. تا آن زمان پیش نیامده بود که با او هم‌کلام شوم. گویی در میان مه راه می‌رفتم. جواب سؤالش را بلافاصله و در حالی دادم که مستقیم به چشمانش نگاه می‌کردم و می‌کوشیدم پلک نزنم. ما همه با گفته‌ی او آشنا بودیم: «اگر چشم‌ها می‌گریزند، یعنی باطنت پاک نیست.» پس از شنیدن پاسخ گفت: «متشکرم رفیق.» هنگامی که فشار دست او را بر دست خود حس کردم، گویی صاعقه به وجودم زد. دستم را در سرآستین کتم پنهان کردم، در اتومبیل نشستم، به خانه شتافتم و بدون پاسخ‌دادن به پرسش‌های همسر سراسیمه‌ام، به تختی نزدیک شدم که پسر کوچکم در آن خوابیده بود. دستم را بیرون آوردم و آن را بر سر او کشیدم تا گرمای استالین به او نیز برسد.»

یک دایره‌ی ویژه‌ی ان.کا.و.د. اینک همه‌ی سازمان‌های حزبی، از پایین‌ترین رده گرفته تا خود کمیته‌ی مرکزی، را زیر نظر دارد. همه‌ی رهبران حزبی تنها پس از هماهنگی با ان.کا.و.د. به سِمت‌های خود منصوب می‌شوند. در خود ان.کا.و.د. دایره‌های محرمانهٔ ویژه‌ای برای نظارت بر خود کارمندان ان.کا.و.د. تشکیل می‌شود. و دایرهٔ محرمانهٔ ویژه‌ای برای نظارت بر همین دایره‌های ویژه. آن‌جا هم همه پرونده دارند، پرونده‌های بی‌پایان… هنگامی که یوژوف را دستگیر کردند، در گاوصندوق او پرونده‌ای برای استالین یافتند! در آن‌جا خاطرات مردی گرجی (که مسلما در اردوگاه‌ها ناپدید شد) موجود بود که ثابت می‌کرد استالین خبرچین بوده است.

روایت شده است که یاگودا در زندان گفته بود: «به‌هرحال خدایی هست… خدمت وفادارانه‌ای که کردم، سزاوار قدرشناسی ارباب بود و مکافات خداوند. حالا بنگرید من در چه حالی هستم و خودتان قضاوت کنید که خدا هست یا نه.»

ارباب هیچ‌یک از خواهش‌های دشمن به‌خاک‌افتاده‌اش را نپذیرفت؛ فقط اجازه داد در آستانه‌ی محاکمه به همسرش نامه بنویسد.

کسی قصد رساندن این نامه را به همسر او نداشت، زیرا آنوشکای بی‌اندازه محبوب بوخارین در آن زمان در بازداشت به سر می‌برد. باید پنجاه و چهار سال می‌گذشت تا نامه‌ای را که شوهر آنا لارینای جوان و زیبا به او نوشته بود به دست زنی سالخورده برسانند. نزدیک به نیم قرن، نام شوهر او، در کشوری که خود پایه‌اش را ریخته بود، به‌مثابه‌ی دشنام بود.

لنین بارها بلشویک‌های به‌اصطلاح قدیمی را مسخره می‌کرد و حتی می‌گفت انقلابیون را در پنجاه سالگی باید نزد پدرانشان فرستاد. در این شوخی ناخوشایند اندیشه‌ای جدی نهفته بود: هر نسل انقلابی، در مرزی مشخص، به مانعی در راه پیشبرد همان ایده‌ای تبدیل می‌شود که خود آن را به دوش می‌کشید.

هشتاد درصد کلیساهای روستایی تعطیل شده بود، ولی همه با تحسین و تمجید از چند کلیسایی سخن می‌گفتند که به دستور استالین دوباره باز شدند.

در شهرستان به‌صراحت از قحطی صحبت می‌شود. دهقانان به طور غریزی تاکتیکی را به کار می‌بندند که در همه‌جا رواج یافته است: تاکتیک پنهان‌کردن نان، آن هم پنهان‌کردنی هنرمندانه، به شکلی که به هیچ عنوان نمی‌توان آن را یافت… به همین علت، اخبار شگفت‌انگیزی به گوش می‌رسد: در اُدسا برای شکار نان کشیک می‌دهند؛ در قفقاز، این انبار غله‌ی کشور. در رستوران‌ها انگار که معجزه‌ای رخ داده باشد، می‌نویسند: «ناهار با نان.»

پدر من در سفری به پتروگراد، در ایستگاه قطار تصاویر رهبران را می‌بیند: لنین، تروتسکی، زینوویف… تصویری از کبا نیست. چنین تصویری وجود نداشت. مردم نیز نام او را نشنیده بودند. در آن زمان، او نقش‌های درجه دوم را بازی می‌کند. این عقیده‌ی راسخ بسیاری از مورخان است.

در بایگانی پیشین انقلاب اکتبر سندی به دستم افتاد؛ «دستورالعمل محافظت از دفتر لنین» که در تاریخ ۲۲ ژانویهٔ ۱۹۱۸ به دست خود لنین امضا شده بود. طبق این دستورالعمل، فقط دو نفر حق داشتند هر زمان که خواستند و بدون هیچ خبری وارد دفتر لنین شوند: تروتسکی و استالین. تروتسکی دومین رهبر شناخته‌شده‌ی انقلاب اکتبر است. ولی کبا چه؟

مشخصات کتاب
  • عنوان: کتاب استالین
  • نویسنده: ادوارد رادزینسکی
  • ترجمه: آبتین گلکار
  • انتشارات: نشر ماهی
  • تعداد صفحات: ۶۸۰
  • قیمت چاپ نهم – سال ۱۴۰۲: ۶۸۰۰۰۰ تومان

نظر شما در مورد کتاب استالین چیست؟ لطفاً اگر این کتاب را خوانده‌اید، نظرات و تفکرات خود را پیرامون کتاب با ما در قسمت کامنت‌های همین معرفی کتاب با ما به اشتراک بگذارید. با صحبت کردن پیرامون کتاب، درک و فهم خود را از کتاب بیشتر خواهیم کرد.

[ همراه ما باشید در: کانال تلگرام کافه بوک ]


» معرفی چند کتاب دیگر با ترجمه آبتین گلکار:

  1. کتاب بازگشت به پنج رود
  2. کتاب من آدم کشته‌ام
  3. کتاب زنبورهای خاکستری