کتاب آدمی با عنوان فرعی یک تاریخ نویدبخش Humankind – A Hopeful History اثری خواندنی و بحثبرانگیز از روتخر برخمان است. کتابی که در آن ایدهای رادیکال مطرح میشود. مفهومی که برای سالها نفی شده و رسانههای خبری درباره آن صحبتی نمیکنند. اما این ایده رادیکال تقریباً توسط تمامی شاخههای علمی تایید شده است. ایده رادیکال نویسنده کتاب این است: «اغلب افراد، در باطن، نسبتاً نیک هستند.
روتخر برخمان، هلندی است و در دانشگاه اوترخت این کشور و یوسیالای امریکا تاریخ خوانده است. مطالعاتش بیشتر بر شهرها و حکومتها و مباحث شهروندی متمرکز است. روزنامه انگلیسی گاردین او را «نابغه جوان هلندی با عقاید بدیع» خوانده است و در کتاب آدمی یک تاریخ نویدبخش به دفاع از باطن نیک انسان میپردازد. مفهومی که تکامل شاهدی بر آن است و به عقیده نویسنده زندگی روزمره و سرشت بشر هم آن را تایید میکند.
برخمان در کتابش برخی از برجستهترین وقایع و پژوهشهای جهان را با دیدی کاملاً بدیع میشکافد و پرتوی نو بر تاریخ بشر در ۲۰۰۰۰۰ سال اخیر میافکند. از همین جهت بهتر است در نظر داشته باشیم که با کتابی تاریخی، فلسفی در زمینه انسان و انسانشناسی روبهرو هستیم.
در قسمتی از متن پشت جلد کتاب نیز آمده است:
افراد مختلف، صحبتهای ستایشآمیزی درباره کتاب حاضر نوشتهاند و مطالعه آن را پیشنهاد میکنند. به عنوان مثال تیموتی اسنایدر، نویسنده کتاب در برابر استبداد میگوید: «روتخر برخمان اندیشههای خاص خود را دارد و عزم خود را جزم کرده تا با بهرهگرفتن از حقایق تاریخی، این فرصت را برایمان فراهم آورد که آیندهای بسازیم بهمراتب روشنتر از آنچه در ذهن من و شماست.» اما آیا ساختن این آینده بهتر و روشنتر صرفاً با قبول اینکه انسانها در باطن خوباند، امکانپذیر است؟ در ادامه به بررسی کتاب آدمی، یک تاریخ نویدبخش از روتخر برخمان خواهیم پرداخت.
[ » معرفی و نقد کتاب: کتاب انسان خردمند – اثر یووال نوح هراری ]
کتاب آدمی
قبل از شروع این کتاب مهم و خواندنی، جملهای از آنتون چخوف آمده است که در نوع خود بینظیر است. چخوف میگوید: «اگر به انسان نشان دهید چیست، بهتر میشود.» تلاش روتخر برخمان نیز در کتاب تقریباً همین است. او میخواهد به انسان مدرن امروزی نشان دهد که هرچه در رسانهها، آزمایشات دانشگاهی، صحبتهای فیلسوفانی مانند ماکیاوللی، هابز و ریچارد داوکینز و یا حتی در بحثهای روزمره میبینیم و میشنویم، درباره سرشت شرّ انسان است. و همین ممکن است از انسان موجودی شرّ بسازد اما در واقع تقریباً همه انسانها «خوب» هستند.
نظریۀ معروفی وجود دارد که زیستشناس هلندی – فرنس دِ وال – دوست دارد آن را نظریۀ لفافه بنامد. بر اساس این نظریه، تمدن فقط لفافهای نازک است که با کوچکترین تلنگر فرومیپاشد. در واقع اگر به انسان به میزان درست فشار وارد کنیم قادر خواهد بود دست به کارهای وحشتناکی بزند که شاید هیچکس فکرش را هم نمیکند. بیشتر افراد اینطور فکر میکنند که انسان متمدن با کوچکترین تلنگر میتواند دچار فروپاشی شود و به نسخه اولیه خودش برگردد. کتابها و تحقیقات زیادی از جمله کتاب روانشناسی تودهها، کتاب سالار مگسها، آزمایش دستگاه شوک، آزمایش زیرزمین دانشگاه استنفورد و غیره هم این نظریه را اثبات میکنند.
اما نویسنده در کتاب آدمی تلاش میکند یک تاریخ نویدبخش ارائه دهد و در برابر نظریۀ لفافه بایستد. او قصد دارد چهره دیگری از انسان ارائه کند. چهرهای خوب که حتی در زمان فاجعه بهترین خصوصیات خودش را نشان میدهد. نویسنده میخواهد ثابت کند که ظاهر متمدن ما فقط یک پوسته نازک نیست. اما نباید موضوع را بیش از حد ساده نشان داد. برخمان در مقدمه کتاب مینویسد:
این کتاب موعظهای دربارۀ نیکی ذاتی مردم نیست. مشخص است که ما فرشته نیستیم. موجوداتی پیچیدهایم، با وجههای نیک و وجههای نهچندان نیک. مسأله این است که به سراغ کدام وجهه میرویم. (کتاب آدمی – یک تاریخ نویدبخش اثر روتخر برخمان – صفحه ۲۷)
پس از مقدمه و بحث درباره نکاتی ضروری، نویسنده استدلالهای اصلی خود را در ۵ بخش مطرح میکند. مواردی که همۀ جنبههای مختلف را بررسی میکند. این ۵ بخش عبارتند از:
- وضعیت طبیعی
- بعد از آشویتس
- چرا آدمهای خوب بد میشوند
- یک واقعگرایی نوین
- رخسارۀ دیگر
اگر این بخشبندی کتاب را نادیده بگیریم، میتوان گفت که مباحت کتاب دو جهت دارند. در ابتدا بررسی میشود که چرا باور کردیم انسان موجودی شرور است. چه آزمایشها و اتفاقاتی در دنیای واقعی و در دانشگاهها رخ داده که نسبت به انسان بیاعتماد شویم. و بخش دیگر کتاب به این میپردازد که چه میشد اگر جهان انتظار بهترین خصوصیات افراد را داشته باشد و همیشه بدترین را فرض نکند.
طبیعتاً بخش اول – اینکه چرا فکر میکنیم انسان شرّ است – چالش جدیتری برای نویسنده است. چرا که او باید به سوالهای مهمی پاسخ دهد. مثلا اینکه چگونه میتوان آشویتس را توضیح داد؟ چگونه میتوان قتلعامها، نژادکشی و اردوگاههای مرگ را توضیح داد؟ کارهای هیتلر، استالین، مائو، پل پوت و… را چگونه میتوان توجیه کرد؟ و به طور کلی، انسان چرا شرارت میکند؟
همانطور که اشاره شد، پیام کتاب ساده، واضح و مشخص است. اما خواننده باید کتاب را تا انتها بخواند و بحث و استدلالهای نویسنده را ارزیابی کند تا به نتیجهگیری برسد. صحبت پیرامون سرشت انسان هیچوقت ساده نبوده و کتاب حاضر نیز، کتابی ساده نیست. اما ارزش مطالعه دارد.
[ » معرفی و نقد کتاب: کتاب انسان خداگونه – اثر یووال نوح هراری ]
درباره کتاب روتخر برخمان
روتخر برخمان در کتابش بارها و بارها به خوبیهای انسان در یک شرایط فاجعهآمیز اشاره میکند. او چندین بار از جنگ جهانی صحبت میکند و سپس از سربازها و یا همدلی مردم عادی یاد میکند که چقدر در باطن خوب و پاکدل هستند. به عنوال مثال در دسامبر سال ۱۹۱۴ در شب کریسمس در جنگ جهانی اول، سربازهای آلمانی و بریتانیایی برای همدیگر و با همدیگر سرود میخواندند و اوقات خوشی را میگذراندند. نویسنده عقیده دارد اگر دستور عدهای سیاستمدار و فرمانده نبود احتمالا آنها بهترین دوستان همدیگر میشدند. این یکی از شیوههای روتخر برخمان برای نشان دادن باطن نیک انسان است.
اما نکته اینجاست که در درجه اول این شرایط فاجعهبار توسط خود انسان ایجاد شده و اگر بیرحمی و سنگدلی انسان نبود دیگر کار به جایی نمیکشید که با چند واقعه شبیه این در جنگ جهانی خوشحال باشیم. در یک تصویر بزرگتر فجایع جنگهای جهانی بسیار بیشتر از مواردی است که به آن افتخار کنیم اما نویسنده عقیده دارد اینها به دلیل بد بودن سرشت انسان نیست بلکه به دلایل دیگری است که در کتابش بررسی میکند.
در کتاب آدمی، کتابها و تحقیقات زیادی از جمله کتاب روانشناسی تودهها، کتاب سالار مگسها، آزمایش دستگاه شوک، آزمایش زیرزمین دانشگاه استنفورد و حوادث واقعی که اغلب حقیقت ماجرا در حاشیه بوده است بررسی میشود و برخمان در برابر همه اینها میایستد و تک به تک با بررسی عمیقتر، با ارائه مدارک درست و بهجا همهی آنها را رد میکند که بد بودن سرشت انسان را نشان میدهد. صحبت برخمان این است که انسان خردمند یک وحشی شریف نیست که با کوچکترین اتفاق ناگوار همهچیز را فراموش کند بلکه در اعماق وجودش همواره خوب است.
در موارد خاص هم، استدلال نویسنده برای تطهیر انسان در دو مورد خلاصه میشود. یکی اشاره به خوبیهای انسان در همین شرایط فجیع است که به نمونۀ آن اشاره کردیم. و دلیل دوم برای دفاع از انسان را شاید بتوان سادهلوح بودن بشر دانست. ما به همان اندازه که خوب هستیم به راحتی تحتتاثیر داستانهای مختلف قرار میگیریم و شرّ میشویم. در واقع اگر افراد (مانند سیاستمدارها) شر را در نیکی پنهان کنند هریک از ما میتواند دست به کار وحشتناکی بزند. (مانند شروع یک جنگ جهانی و یا پاکسازی یک نژاد.)
اما روتخر برخمان در کتاب آدمی تاریخ چندصد هزار سالۀ انسان خردمند را مرور میکند و از ابتدای امر به بررسی موضوع میپردازد. به عنوان مثال او به تکامل ما اشاره میکند و برای اینکه نشان دهد چرا ما پیشداوری منفی داریم مینویسد:
ما حواسمان بیشتر به بد است تا به خوب. در گذشتهای که شکارگر و خواکجو بودیم، به نفعمان بود که صد دفعه زیادی از یک عنکبوت یا یک مار بترسیم تا یک دفعه به اشتباه نترسیم. ترسِ بیش از حد باعث مرگ نمیشد، اما کمِ آن بدون تردید میشد. (کتاب آدمی – یک تاریخ نویدبخش اثر روتخر برخمان – صفحه ۳۲)
در حال حاضر، در دنیای مدرن امروز، انسان خردمند توانایی این را دارد که دیگر انسانها را با زیرکی فریب و به انجام کارهای فاجعهآمیز وا دارد. اما اگر با انسان درست رفتار شود بدون تردید نتیجه خواهیم گرفت که انسان در باطن واقعاً خوب است. برای اثبات این نظریه هم مثالهای متعددی از زندانها، مدارس و کسبوکارها در کتاب آمده است.
نکته جالب درباره کتاب روتخر برخمان این است که حتی اگر شما به ذات نیک انسان باور نداشته باشید بازهم میتوانید کتاب را مطالعه کنید و از بحثها، مثالها و نکاتی که در حاشیه هر فصل مطرح میشود اطلاعات مفیدی کسب کنید. شخصاً از مطالعه کتاب و از نکاتی که پیرامون بحثهایی مانند ماهیت فاسدکننده قدرت، مفهوم خشونت و ارتباط با مخالفان، معمای جزیرۀ ایستر، بیعدالتی و تعصب و غیره مطرح شد بسیار استفاده کردم و من هم به یک تاریخ نویدبخش برای آدمی امیدوار شدم. خلاصه اینکه به نظر میرسد اگر انسان بد است به دلیل ناآگاهیاش است.
نکته نهایی اینکه کتاب حاضر ترجمه خوبی دارد اما ویراستاری کتاب ایرادهای زیادی دارد که امیدواریم در چاپهای بعد اصلاح شود. ضمن اینکه کتاب روتخر برخمان ترجمه دیگری تحت عنوان «تاریخ امیدبخش نوع بشر» دارد که از سوی نشر کتاب پارسه منتشر شده است.
[ » معرفی و نقد کتاب: کتاب اعتقاد بدون تعصب – اثر پیتر برگر و آنتون زایدرولد ]
جملاتی از کتاب آدمی
بنا بر افسانهای دیرپا، انسان بهواسطۀ سرشتش خودخواه و تهاجمی و زودترس است. این همانی است که زیستشناس هلندی، فرنس دِ وال دوست دارد نظریۀ لفافه بنامد: این نظر که تمدن فقط لفافهای نازک است که با کوچکترین تلنگر فرومیپاشد. در واقعیت، برعکسش حقیقت دارد. وقتی بحران رخ میدهد، وقتی بمبها فرومیبارند یا سیلاب بالا میآید، ما انسانها به بهترین نسخۀ خود تبدیل میشویم. (کتاب آدمی – صفحه ۲۰)
چند سال پیش از مردم سی کشور مختلف پرسشی ساده کردند: «در کل، فکر میکنید دنیا رو به بهتر شدن است، فرقی نکرده یا دارد بدتر میشود؟» در تمامی کشورها، از روسیه تا کانادا و از مکزیک تا مجارستان، اکثریت قاطع پاسخ دادند که اوضاع دارد بدتر میشود. واقعیت دقیقاً خلاف این است. در چند دهۀ اخیر، فقر شدید، قربانیان جنگ، مرگ و میر نوزادان، جرم، قحطی، کار کودکان، مرگ بر اثر بلایای طبیعی و تعداد سقوط هواپیما همه افت کردهاند. ما داریم در ثروتمندترین، امنترین و بهداشتیترین دوران زندگی میکنیم. (کتاب آدمی – صفحه ۳۱)
مردم جانورانی اجتماعی هستند ولی ما ایرادی حیاتی نیز داریم: بیشترین قرابت را با کسانی که شبیه خودمان هستند حس میکنیم. (کتاب آدمی – صفحه ۹۴)
تحقیقات باستانشناسی مشخص کرده است که درست هنگامی که یکجانشینی را آغاز کردیم، نخستین استحکامات نظامی را نیز ساختیم. علاوه بر این، در همین زمان بود که اولین نقاشیهای غاری که تیراندازی کمانگیران در تقابل با هم را نشان میداد کشیده شد و خِیل اسکلتهایی که از این دوره باقی مانده است نشانههای واضحی از جراحت ناشی از خشونت دارند. کار چگونه به اینجا کشید؟ محققان فکر میکنند حداقل دو عامل وجود داشت. اول اینکه دیگر اموالی داشتیم که بر سرشان بجنگیم و اولین آنها نیز زمین بود. و دوم اینکه زندگی یکجانشینی باعث شد اعتماد ما به غریبهها کاهش بیابد. (کتاب آدمی – صفحه ۱۲۴)
اگر به اندازۀ کافی به مردم فشار وارد کنی، اگر هل بدهی و سیخونک بزنی، تله بگذاری و دستکاری کنی، در واقع بیشتر ما توان انجام شرارت را داریم. سنگفرش مسیر جهنم، خیرخواهی است. ولی شر زیرپوستی نیست، تلاش زیادی برای بروز آن لازم است. و مهمتر از همه این که شر را باید در نیکوکاری استتار کرد. (کتاب آدمی – صفحه ۱۹۷)
مطالعات متنوع نشان داده است که یکی از آثار قدرت این است که باعث میشود دیگران را منفی ببینید. (کتاب آدمی – صفحه ۲۵۶)
در حال حاضر هنوز درگیر رقابتی پرشور هستیم که برندۀ آن نامعلوم است. در یکسو افرادی هستند که باور دارند سرنوشت کل جهان این است که به یک کمون عظیم تبدیل شود. اینها خوشبینها هستند که به آنها پساسرمایهدار میگویند که احتمالاً به این دلیل است که کمونیسم هنوز دشنام است. در سوی دیگر بدبینها هستند که پیشبینی میکنند حملات سیلیکون ولی و والاستریت به مشاعات و رشد حاضر در نابرابری ادامه داشته باشد. کدامشان محق از آب در خواهد آمد؟ کسی واقعاً نمیداند. (کتاب آدمی – صفحه ۳۴۸)
اگر از من بپرسید میگویم در دورانی زندگی میکنیم که بیشتر از لزوم به درون خود مینگریم و کمتر از لزوم به محیط بیرون. جهانِ بهتر با من آغاز نمیشود، با همۀ ما آغاز میشود و وظیفه اصلی ما ساختن نهادهای متفاوت است. (کتاب آدمی – صفحه ۴۱۶)
شر، کارش را از راه دور انجام میدهد. فاصله به ما اجازه میدهد که در اینترنت به غریبهها پرخاش کنیم. فاصله به سربازها اجازه میدهد که انزجار خود را از خشونت کنار بزنند. و فاصله بوده که وحشتناکترین جنایات تاریخ را ممکن کرده است، از بردهداری گرفته تا هولوکاست. (کتاب آدمی – صفحه ۴۲۶)
مشخصات کتاب
- عنوان اصلی: آدمی
- عنوان فرعی: یک تاریخ نویدبخش
- نویسنده: روتخر برخمان
- ترجمه: مزدا موحد
- انتشارات: نو
- تعداد صفحات: ۴۹۵
- قیمت چاپ اول – سال ۱۳۹۹: ۱۰۰۰۰۰ تومان
نظر شما در مورد کتاب آدمی چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید. با نظر دادن در مورد کتابها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک کنیم.
[ لینک: کانال تلگرام کافه بوک ]
» معرفی چند کتاب دیگر از نشر نو: