کتاب قاضی و جلادش اثر فریدریش دورنمات، نمایشنامه و رماننویس مشهور سوئیسی است که به همراه کتاب دیگر او – سوءظن – طی سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۲ نوشته شدهاند. نیاز مالی – به دلیل بیماری دورنمات و همسرش – سبب خلق این دو اثر شد، و شروع آثار بعدی او در زمینه ادبیات پلیسی شد.
مترجم کتاب – محمود حسینیراد – درباره نیاز مالی نویسنده در مقدمه آورده است:
وقتی دورنمات با ۵۰۰ فرانک پیش پرداخت برای این دو کتاب به منزل رفت، همسرش تصور کرد دورنمات پول را دزدیده است. دورنمات بعدها گفت ناشری نمانده بود که به او زنگ نزده باشم و کتابی را که اصلاً وجود نداشت، پیشنهاد نکرده باشم.
پیشتر از این نویسنده رمان قول را معرفی کردیم که به خاطر آن در سال ۱۹۵۹ جایزه تشویق نویسندگان سوئیس را دریافت کرده بود.
در قسمتی از متن پشت جلد کتاب آمده است:
انسان مهرهی شطرنج نیست که جنایتکارها به دلخواه حرکتش بدهند، هر جنایتکاری زمانی دستش رو میشود.
[ معرفی کتاب پلیسی: رمان شرلوک هولمز علیه دراکولا ]
رمان قاضی و جلادش
این رمان، داستانی پلیسی و جذاب است که با قتل افسر پلیسی به نام اشمید که از منظمترین و ماهرترین افسرهای جوان اداره پلیس است شروع میشود. بعد از این اتفاق، تحقیقات آغاز میشود و قهرمان داستان، که به هیچ وجه شبیه قهرمان داستانهای پلیسی نیست وارد میشود. بازرس پیر و بیماری به اسم برلاخ که در روزهای آخر عمر خود است.
با وجود اینکه برلاخ ظاهری قهرمانانه ندارد اما ماموری کارکشته است که در ضمن، رییس مامور کشته شده، یعنی اشمید نیز میباشد. در بخش دیگری از داستان کتاب متوجه میشویم که بازرس در گذشته، روزی در میخانهای با یک مرد شرطبندی عجیبی میکند که سرگذشت هر دو آنها را تغییر میدهد.
کسی که بازرس با او شرطبندی کرده بود، فردی به اسم گاستمان است. شخصی که در پوشش سیاست و دیپلماسی جنایتهای سیاه و پلیدی انجام میدهد و در زمان شرطبندی بازرس برلاخ با گفتن این جمله که «انسان مهرهی شطرنج نیست که جنایتکارها به دلخواه حرکتش بدهند، هر جنایتکاری زمانی دستش رو میشود.» با او شرط میبندد که روزی او رابه سزای اعمالش برساند. در ادامه کتاب قاضی و جلادش بازرس متوجه اتفاق عجیبی میشود و…
*توجه: ادامه این قسمت باعث افشای بخش مهمی از داستان کتاب میشود.
انتخاب این کتاب پلیسی جذاب و کوتاه برای من پر از چالش و فکر بود. از نظر من موضوع جالب توجه درباره داستان، آخر آن بود. جایی که میفهمید افسر چانتس از روی حسادت به موقعیت و موفقیت همکارش، اشمید، اقدام به قتل او کرده تا بتواند موقعیت کاری و حتی نامزدش آنا را تصاحب کند و دقیقا در لباس چانتس اما در مقام اشمید زندگی کند. در نهایت وقتی کتاب تمام میشود با خودت فکر میکنی که حسادت آدمها را به کجا میتواند برساند.
طی داستان با فضاسازیهای جالب، ملموس و کاملا متناسب با موضوعی بود که نویسنده انتخاب کرده بود، روبهرو هستیم و فریدریش دورنمات واقعا در این کتاب فضایی پر از هراس و امید، ابر و افتاب و مرگ و زندگی خلق کرده است.
[ معرفی کتاب پلیسی: رمان تابوتهای دستساز ]
مترجم کتاب – محمود حسینیراد – در مقدمه خود تحلیل بسیار خوبی از آثار داستانی دورنمات ارائه کرده است و دلایل مختلفی را که باعث جذابیت رمانهای پلیسی دورنمات و تفاوت آن با دیگر نویسندگان شده است، شرح داده است. به عنوان مثال درباره قهرمانان کتابهای پلیسی فریدریش دورنمات مینویسد:
[ معرفی کتاب پلیسی: رمان پشت درهای بسته ]
جملاتی از متن کتاب قاضی و جلادش
میگفتی جنایت، حماقت است، چون غیرممکن است بشود با انسانها مثلِ مهرههای شطرنج رفتار کرد. من، برخلافِ تو، کمتر از از سرِ اعتقاد و بیشتر برای مخالفت با تو، با اطمینان میگفتم که درست همین بینظمیِ روابطِ انسانی، جنایت را ممکن میکند، و باز به همین دلیل، تعدادِ بیشماری جنایت نه فقط کیفر نشدهاند، بلکه بدونِ انعکاس هم ماندهاند؛ انگار که فقط در ناخوداگاه اتفاق افتاده باشند.
خب، برنامهریزی هم هست، چرا که نه. برای همین هم به عنوان همزاد گاستمان، آدمی را تصور میکنم که میتواند جنایتکار باشد چون اخلاق و فلسفهاش شرارت است و شرارت را هم با همان تعصبی انجام میدهد که آن دیگری از روی بصیرت، نیکی را.
تو یک سال دیگر وقت زندگیکردن داری و چهل سال بیوقفه تعقیبم کردهای. این صورت حسابش است. برلاخ، بحث ما، در آن میخانهی بوگندوی حومهی شهر توفان، غرق دود غلیظ سیگارهای ترکی، دربارهی چی بود؟ تو میگفتی که عدم کمال انسانی، این واقعیت که ما هیچوقت نمیتونیم شیوهی عمل فرد دیگر را با اطمینان پیشبینی کنیم، و اینکه ما نمیخواهیم در برنامهریزیهایمان عنصر اتفاق را که همهجا نقش دارد دخالت بدهیم، باعث میشود بیشتر جنایتکارها بهناچار دستشان رو بشود. میگفتی جنایت حماقت است.
شرطی بود که با تمام غرورمان زیر آن آسمان بستیم، مثل وقتی که نمیتوانیم یک شوخی وحشتناک را، حتی اگر کفرآمیز باشد، نکنیم؛ فقط چون گفتنش وسوسهمان کرده است، وسوسه اهریمنی ذهن توسط ذهن.
مشخصات کتاب
- عنوان: قاضی و جلادش
- نویسنده: فریدریش دورنمات
- ترجمه: سید محمود حسینیزاد
- انتشارات: ماهی
- تعداد صفحات: ۱۵۷
- قیمت: ۱۰۰۰۰ تومان
👤 نویسنده مطلب: مهتاب اسدیان
نظر شما در مورد کتاب قاضی و جلادش چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.
» معرفی چند رمان دیگر از نشر ماهی: