رمان عدالت جدیدترین اثر ترجمه شده از فریدریش دورنمات – رماننویس و نمایشنامهنویس شهیر سوئیسی – پس از سهگانه مشهورش یعنی کتابهای قول، قاضی و جلادش و سوءظن است. دورنمات در این رمان در قالب یک داستان جنایی – معمایی به بررسی مفاهیم مهمی مانند عدالت و حقیقت میپردازد.
فریدریش دورنمات در میانهی دهه چهل، تحصیل در رشته ادبیات نمایشی را به دلیل فقر شدید مالی رها کرد و تصمیم گرفت برای گذراندن زندگی شروع به نوشتن کند. اما بعدها نهتنها چهره تابناک ادبیات آلمانی شد، بلکه تکتک نمایشنامههایش بارها و بارها روی صحنه رفت. دورنمات در سال ۱۹۵۹ جایزه شیللر را نیز از آن خود کرد. تکتک رمانهای این نویسنده در حال و هوای جنایی نوشته شده و در زمره سرآمدان این ژانر قرار دارد. دورنمات در سال ۱۹۹۰ بر اثر سکته قلبی درگذشت.
در قسمتی از متن پشت جلد رمان عدالت آمده است:
قبل از پرداختن به معرفی رمان عدالت شاید بهتر باشد به دو نکته اشاره کنیم. اول اینکه نقاشی روی جلد توسط خود نویسنده کشیده شده است و دوم اینکه نشر برج در چهارچوب قانون بینالمللی حق انحصاری نشر اثر امتیاز انتشار ترجمه فارسی این کتاب را در سراسر دنیا با بستن قرارداد از ناشر آن خریداری کرده است.
[ » معرفی و نقد کتاب: رمان قاضی و جلادش – اثر فریدریش دورنمات ]
رمان عدالت
داستان کتاب با وجود پیچیدگیهایی که دارد، در عین حال بسیار ساده است. «ایزاک کوهلر» که نماینده سابق مجلس ایالتی و یک سیاستمدار موفق و محترم است وارد رستورانی شلوغ در قلب شهر زوریخ میشود و در ملأعام مرتکب قتل میشود. او پروفسور «وینتر» را که عضو انجمن قلم است از پای درمیآورد.
نمایندهی سابق مجلس ایالتی به دوروبر نگاه کرد، رفت بهسمت وسط سالن. کنار میز کوچکی پروفسور وینتر نشسته بود و سرش گرمِ بشقابی پر از گوشت اردک و سیبزمینی و لوبیاسبز بود و گرم یک بطری شراب شامبرتن. کوهلر رولوری بیرون کشید و بیآنکه قبلش دوستانه سلام و احوالپرسی کرده باشد، شلیک کرد به عضو انجمن قلم. (رمان عدالت اثر فریدریش دورنمات – صفحه ۱۶)
قتل بسیار آشکار و روشن بود و شاهدان زیادی نیز در رستوران حاضر بودند. در ادامه ایزاک کوهلر خیلی سریع دستگیر و محکوم هم میشود. اگرچه به هنگام بازجویی از او سوالات و معماها کمکم پدیدار میشوند. به عنوان مثال وقتی از او درباره انگیزه قتل سوال میپرسند، نماینده سابق بدون اینکه کوچکترین احساساتی از خود نشان دهد صرفاً میگوید برای قتلی که مرتکب شده دلیلی نداشته است. در تمام مدت هم با آرامش و غرور رفتار میکند انگار که هیچ کار اشتباهی انجام نداده است. حتی هنگامی که به زندان میافتد از همه چیز راضی است.
اما داستان اصلی کتاب از جایی شروع میشود که قاتل از یک وکیل بیاعتبار که «اشپت» نام دارد میخواهد پرونده او را دوباره بررسی کند. اشپت در نوع خودش آدم جالبی است و میتوان او را نماینده اجرای عدالت دانست. وضعیت مادی اشپت بسیار وخیم است. او در کارش هیچ موفق نیست و در ازای مقدار زیادی پول که به شدت به آن نیاز دارد درخواست ایزاک کوهلر را قبول میکند. البته کوهلر نیز فقط یک درخواست دارد:
شما باید مورد من رو دوباره بررسی کنین، با این فرض که من قاتل نیستم. (رمان عدالت اثر فریدریش دورنمات – صفحه ۴۸)
قاتل از این وکیل ناشناس و سردرگم میخواهد که فقط یک داستان بنویسید. البته او نباید «درباره واقعیت تحقیق کند» بلکه باید داستانی بنویسد که در آن ایزاک کوهلر قاتل نیست و احتمالاتی پشت واقعیت پنهان شده است.
قسمت اصلی کتاب نیز شامل داستان اشپت است. او در قالب گزارش درباره وکیل جوانی مینویسد که درگیر پرونده یک قتل شده و سعی در اجرای عدالت دارد. عدالتی که اکنون به نحوی روی دوش او قرار دارد. اشپت تلاش میکند تمام جزییات آنچه اتفاق افتاده و قرار است در آینده رخ دهد برای دستگاه عدالت بازگو کند. «میخواهم یک بار دیگر، با دقت زیاد، فرصتهایی را که شاید هنوز برای اجرای عدالت مانده باشد بررسی کنم.»
در قسمت دیگری از متن پشت جلد رمان عدالت آمده است:
[ » معرفی و نقد کتاب: رمان قول – اثر فریدریش دورنمات ]
درباره کتاب فریدریش دورنمات
جنایتی که در کتاب اتفاق افتاده بسیار روشن و مشخص است. شاهدان زیادی در رستوران حاضر بودند و قاتل به درستی، محکوم و به زندان میافتد. اگرچه در طی این اتفاقات رفتارها و نحوه برخورد با قاتل، که قبلا نماینده مجلس ایالتی بوده و بسیار هم ثروتمند و با نفوذ است، چیزی نیست که خواننده انتظار آن را داشته باشد. ایزاک کوهلر حتی به عنوان قاتل هنوز هم همان احترام و ستایش همیشگی را دریافت میکند و حتی در زندان نگهبانها در خدمت او هستند. تفاوت رفتار پلیس، اعضای دادگاه، رییس زندان و همچنین نگهبانان با ایزاک کوهلر یکی از مواردی است که فریدریش دورنمات در رمان عدالت به آن میپردازد.
اما برگردیم به سراغ وکیل اشپت، کسی که قبول کرد در ازای دریافت پول پرونده را دوباره بررسی کند. در اینجا قبول انجام بررسی دوباره به معنای زیر سوال رفتن عدالت است. عدالتی که قرار است مطلق باشد و تحتتاثیر چیزی (مثلا پول و یا قدرت نفوذ نماینده سابق مجلس ایالتی) تغییر نکند.
رمان عدالت در بستر این داستان جنایی – معمایی جریان دارد و نویسنده از آن استفاده میکند تا مفهوم عدالت را در مقیاسی بزرگتر بررسی کند. در واقع عدالت و حقیقت از درونمایههای اصلی کتاب است. به این شکل که کشف حقیقت قرار است به برقراری عدالت کمک کند. اما «حقیقت جملهای نیست که بتوان آن را نوشت. حقیقت ورای هر تلاشِ زبانی است، ورای هر شعر و شاعری.» ضمن اینکه «حقیقت خریدار نداره. نه قاضی خریدارشه نه هیئتمنصفه. حقیقت توی طبقاتی خیلی بالاتر جریان داره که دست عدالت به اونجاها نمیرسه.» پس شاید بهتر باشد که خود اشپت دست به کار شود تا عدالت را برقرار کند.
اشپت چون در ابتدا قبول کرد پرونده را دوباره بررسی کند حالا احساس میکند که وظیفه دارد به روش خودش عدالت را اجرا کند. البته «عدالت امری خصوصی نیست» اما وضعیت این پرونده هم عادی نیست. پس اشپت لازم است کاری بکند. ولی در نظر داشته باشید که اشپت خود اذعان دارد: «نقش من به عنوان ناجی عدالت نقش رقتانگیزی است.» بنابراین نباید از او انتظار داشت که بار سنگین عدالت را بتواند به تنهایی به دوش بکشد.
اشپت با قبول پیشنهاد از طرق قاتل مفهوم عدالت را زیر پا گذاشته است اما آیا او مقصر است یا ایزاک کوهلر که در درجه اول چنین پیشنهادی را مطرح کرده است؟ و در مقیاسی بزرگتر نویسنده سوالاتی را مطرح میکند که به نحوی نتیجهگیری کتابش است:
چه کسی مقصر است: کسی که قراردادی را پیشنهاد میکند، یا کسی که آن را قبول میکند؟ کسی که ممنوع میکند، یا کسی که ممنوعیت را زیر پا میگذارد؟ کسی که قوانین را وضع میکند، یا کسی که قانونشکنی میکند؟ کسی که اختیار میدهد، یا کسی که از اختیار استفاده میکند؟ (رمان عدالت اثر فریدریش دورنمات – صفحه ۱۹۸)
درنهایت بازیهای نویسنده با مفهوم عدالت و چرخاندن این مفهوم در دست شخصیتهای کتاب در کنار موضوعات دیگری مانند عدالت، برابری و اخلاقیات، چیزی است که رمان عدالت را به یک اثر درخور ستایش تبدیل میکند. پیشنهاد میکنیم اگر به رمانهای جنایی – معمایی که به بررسی سوالات اساسی زندگی میپردازد علاقه دارید حتما این رمان را مطالعه کنید.
[ » معرفی و نقد کتاب: کتاب سیاهی چسبناک شب – اثر محمود حسینیزاد ]
جملاتی از متن رمان عدالت
قتلِ بدون دلیل به نظرش نه رفتاری خلافِ عرف که خلافِ منطق بود، و رفتارِ خلافِ منطق هم وجود نداشت. (رمان عدالت – صفحه ۲۴)
عدالت البته بهطور عمده پشت صحنه اتفاق میافتد، و پشت صحنه هم صلاحیتهای ظاهراً تعریف و تعیینشده مخدوش میشوند و در هم میروند، نقشها عوض میشوند یا به گونهی دیگری تقسیم میشوند! کسانی با هم گفتوگو میکنند که در برابر افکار عمومی در نقش دشمنان آشتیناپذیر وارد صحنه میشوند، لحن بهکلی تغییر میکند، همهی چیزها هم ثبت و واردِ پروندهها نمیشود، اطلاعات در اختیار دیگران قرار میگیرند یا پنهان میشوند. (رمان عدالت – صفحه ۲۵)
من نه قدیسم و نه اهریمن. من، خیلی ساده، یک آدمم که به این نتیجه رسیده که آدم برای زندگی چیزی بیشتر از یک سلول نیاز نداره. برای مردن، از این هم کمتر: یک تختخواب کافیه، بعدش هم یک تابوت. (رمان عدالت – صفحه ۴۷)
قتل قتله، مسلماً، اما برای دانشمند، قتل یک پدیدهست که باید مثل همهی پدیدهها مورد تحقیق قرار بگیره. تا الآن تحقیقات محدود بوده به پیدا کردن علل، انگیزهها، ریشهها، تاثیرات محیطی، ولی من الآن باید برم سراغ پیامندها. (رمان عدالت – صفحه ۵۴)
اجرای عدالت فرق دارد با اینکه مجبور باشی زندگیات را در انتظارش سپری کنی. (رمان عدالت – صفحه ۷۸)
اینکه محافل خاصی از زیروبم قانون اطلاع دارند، فاجعه است. (رمان عدالت – صفحه ۹۳)
حقیقت جملهای نیست که بتوان آن را نوشت. حقیقت ورای هر تلاشِ زبانی است، ورای هر شعر و شاعری. (رمان عدالت – صفحه ۱۰۹)
قاضی شغل حساسی داره؛ باید مراقب باشه این نهادِ پرعیبونقص یعنی دستگاه عدالت کار خودش رو انجام بده، یعنی رعایت حداقلیِ قواعد بازی بشری در این دنیا. لازم نیست که قاضی حتماً خودش عادل باشه، مثل پاپ که نباید حتماً معتقد باشه. ولی اگه هرکسی تصمیم بگیره به همت خودش عدالت رو اجرا کنه، خدا میدونه چه کارهای غیرانسانیای اتفاق میافته. این آدم متوجه نمیشه که گاهوبیگاه حقهبازی مفیدتره تا درستکاری، چون جعبهدندهی دنیا هرازگاهی باید روغنکاری بشه. (رمان عدالت – صفحه ۱۶۰)
از نظر اخلاقی فقط قصد مهمه نه اجرا. اما با اصول اخلاقی آدم عملی رو توجیه میکنه که با اصول عام جامعه که ظاهراً جامعه بر اساس اونها حرکت میکنه، انطباق نداره. (رمان عدالت – صفحه ۱۷۶)
آدم باید خودش رو از اتفاقها دور کنه. کسی که نمیتونه فراموش کنه، خودش رو پرت میکنه جلوی زمان و له میشه، اما من میخوام انتقام بگیرم. (رمان عدالت – صفحه ۱۸۹)
مشخصات کتاب
- عنوان: عدالت
- نویسنده: فریدریش دورنمات
- ترجمه: محمود حسینیزاد
- انتشارات: برج
- تعداد صفحات: ۲۰۰
- قیمت چاپ اول – سال ۱۳۹۹: ۳۸۰۰۰ تومان
نظر شما در مورد رمان عدالت چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید. اگر این کتاب را نخواندهاید، آیا به مطالعه آن علاقهمند شدید؟
[ لینک: کانال تلگرام کافه بوک ]
» معرفی چند کتاب دیگر: