رمان تاوان سومین اثر بلند میناتو کانائه، نویسنده ممتاز و مردمی ژاپن امروز و همین طور خالق اثر اعترافات است که جوایز ادبی بسیاری را کسب کرده است و در آسمان ادبیات ژاپن همچون ستاره ای همواره می درخشد.
رمان تاوان نیز همچون کارهای دیگر میناتو کانائه تبدیل به اثری سینمایی شده و با مخاطبین بیشماری در سرتاسر جهان ارتباط برقرار کرده است.
در قسمتی از متن پشت جلد کتاب آمده است:
ویژگی آثار میناتو کانائه شخصیت پردازی بی نظیر و روان شناسی عمیق شخصیت های داستان و همین طور ترسیم هنرمندانه ی جامعه ی امروز و مشکلات و تناقضات آن است.
رمان تاوان از ژاپنی به فارسی توسط مصطفی رضوی ترجمه شده است.
رمان تاوان
یک بعدازظهر تابستانی، پنج دختر ده ساله برای بازی به حیاط مدرسه می روند و فقط چهار دختر زنده برمی گردند… امیلی در رختکن استخر مدرسه، مورد تجاوز قرار می گیرد و به قتل میرسد…
کتاب شامل پنج بخش است، در چهار بخش از کتاب، از زبان چهار دختر روایت قتل آن روز را می خوانیم، روایت اینکه آن قتل و پیدا نشدن قاتل چه تاثیر بدی بر روح و زندگی این دخترها بر جای می گذارد و ضربه ای که حرف مادر امیلی به آن های می گوید:
یا تا قبل از اینکه پرونده مختومه اعلام شود قاتل را پیدا کنید و یا طوری که من راضی بشوم جبران کنید در غیر این صورت از شما انتقام میگیرم.
حرفی که باعث می شود تا پانزده سال بعد دخترها زیر سایه ی این ترس و انتقامی که مادر امیلی به آن ها وعده داده زندگی کنند و…
یک بخش دیگر کتاب از زبان مادر امیلی روایت می شود، از گذشته و اشتباهاتش، از بی مسئولیتی ها و خودخواهی هایش، از تاوانی که می دهد و…
درباره رمان تاوان
تاوان داستان بی توجهی والدین این بچه ها و جدی نگرفتن محبت به فرزندانشان است.
داستان تلخ و تکان دهنده ای با شخصیت پردازی و جنبه ی روان شناختی بسیار قوی که تک تک احساسات و عواطف شخصیت ها رت می شود درک کرد.
اینکه در مواقع مصیبت و غم و ناراحتی بدون فکر کردن به عواقبش، حرفایی را به زبان میاریم، میتونه تاثیرات وحشتناک و مخربی به جا بذاره… حرفی که شاید ما فراموشش کنیم ولی در روح و ناخودآگاه یک نفر تا ابد ریشه پیدا بکند.
کتاب فوق العاده قوی و آموزنده و جذاب و پرکششی هستش که خوندنش رو به همه، خصوصا پدر و مادرها توصیه میکنم.
ترجمه رمان تاوان هم با اینکه مستقیم از زبان ژاپنی انجام شده است، بسیار روان و موفق می باشد.
در قسمت دیگری از پشت جلد کتاب آمده است:
بی مسئولیتی آدم هایی که به دیگران اهمیت نمی دهند، چقدر زندگی در این دنیا را سخت کرده است. نمی شود به گذشته بازگشت و اشتباهات را اصلاح کرد. پس باید تاوان داد.
قسمت هایی از متن رمان تاوان
مرد غریبه توپ را که به زمین افتاده بود و داشت قِل میخورد، برداشت و به سمت ما آمد، بعد درحالی که لبخندی به صورت داشت، با صدایی واضح و رسا گفت: "من برای چک کردن هواکش رختکن استخر آمدهام، ولی چهارپایهام را فراموش کردهام که بیاورم. میشود یکی از شما بیاید به من کمک کند و برود روی دوشم و فقط یک پیچ را که باید محکم شود، با پیچگوشتی بپیچاند؟"
این روزها بچههای دورهی ابتدایی اگر با چنین وضعیتی روبهرو شوند، حسابی حواسشان را جمع میکنند. حتی مدرسه هم لزوما جای کاملا امنی نیست. شاید اگر ما آن زمان این را میدانستیم، میتوانستیم از وقوع آن اتفاق جلوگیری کنیم، یا شاید بهتر بود به ما یاد میدادند که اگر ناشناسی با شما صحبت کرد و درخواستی داشت باید با صدای بلند فریاد بکشید و فرار کنید، اما آن زمان در آن شهرستان تنها هشداری که به ما میدادند این بود که اگر کسی را نمیشناسید به شما آدامس و یا آبنبات داد و یا گفت که پدر و مادرتان مریض هستند و با من بیایید، به هیچ وجه سوار ماشین آن آدم نشوید.
چشمهای حریص فکر میکنید چهجور چشمهایی هستند؟ از وقتی کوچک بودم همیشه مامانم به من میگفت که چشمهایم آنطور هستند. هم من و هم خواهرم هر دو پلکهای چشمبادامی داریم، ولی مامانم فقط به من این حرف را میزد.
وقتی همراه مادرم در خیابان راه میرفتیم و همکلاسیام را که بستنی در دست داشت میدیدم، با اینکه فقط برایش دست تکان داده بودم، ولی مامانم با لحن سرزنشآمیزی به من میگفت: "اینقدر به چیزی که بقیه دارند اینطور نگاه نکن. واقعا که بچهی تخسی هستی." درست است که آن روز هوا داغ بود و با خودم گفتم خوش به حالش، اما واقعا اینطور نبود که خیلی دلم خواسته باشد.
در دلم گفتم خب اگر اینطور است مرا طوری به دنیا میآوردی که چشمهایم خوب ببینند؛ چون از سال سوم چهارم دبستان، بینایی من به شدت ضعیف شده بود و بهناچار عینکی را که شمارهاش به چشمانم نمیخورد، به چشم میزدم. با خودم فکر کردم چون مجبورم هنگام نگاه کردن چشمهایم را تنگ کنم اینطور به نظر میرسد.
تا حالا این را شنیدهاید که میگویند زن باردار اگر در لاتاری و قرعهکشی شرکت کند برنده میشود؟ من فکر میکنم این حرفها فقط خرافات نیستند؛ چون زن باردار درون بدنش یک زندگی جدید را پرورش میدهد، تعجبی ندارد اگر یک قدرت فراطبیعی به دست بیاورد… ولی حالا که فکر میکنم به نظرم فقط کمی عصبها و حواس چندگانه حساستر میشوند، همین.
مشخصات کتاب
- رمان تاوان
- نویسنده: میناتو کانائه
- ترجمه: مصطفی رضوی
- انتشارات: کتاب کولهپشتی
- تعداد صفحات: ۲۲۲
- قیمت چاپ اول: ۲۰۰۰۰ تومان
این مطلب توسط زهرا محبوبی نوشته شده است.
نظر شما در مورد این کتاب چیست؟
چند کتاب دیگر از نشر کوله پشتی: