دریاس و جسدها جدیدترین کتاب ترجمه از بختیار علی، نویسنده کُرد است که پرکارترین و پرتیراژترین نویسنده کرد لقب گرفته است. این کتاب پس از دو سال نهایتا در تابستان ۹۸ از سوی نشر ثالث با ترجمه مریوان حلبچهای منتشر شد. بختیار علی در سلیمانیه به دنیا آمد و بیش از پانزده سال به خاطر سانسور شدید، هیچ کدام از نوشتههایش چاپ نشدند. او هماکنون ساکن کشور آلمان است.
رمان دریاس و جسدها که میتوان آن را یک رمان سیاسی در نظر گرفت، توجه ویژهای به تاریخ دارد و از مخاطب دعوت میکند با یک نگاهی منسجم و تاریخی به پدیدههای مختلف از جمله پدیده انقلاب نگاه کند. درباره این رمان نقدهای مختلفی منتشر شده است که در پشت جلد کتاب به طور خلاصه به سه مورد از آنها اشاره شده است:
نمیشود کار بختیار علی را به معنای عادیِ خواندن، خواند. آدم در داستانهای عظیم او غرق میشود. درون گردابی از تصاویر، صحنهها، شخصیتها و تخیلات عمیق و حکایت و افسانه که مخاطب را سرمست میکند. -هارتموت برخهولتر، باریشه تزایتونگ
وقتی رمانی از بختیار علی را دست میگیرید، در دنیای فراسوی کتاب گم میشوید. -آنجل شادو، تویه تزو ریشه تزایتونگ
بختیار علی در آثارش نه فقط مهربانانه به قربانیها نگاه نمیکند، بلکه بیآنکه عذرخواه کسی باشد، نشانمان میدهد که چقدر مرز بین قربانی و جلاد باریک است. -اشتفان شتوکار، دی رای ما اشتوتگارت
از بختیار علی کتابهای مختلفی منتشر شده است که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
در ادامه با معرفی کتاب دریاس و جسدها با کافهبوک همراه باشید.
خلاصه کتاب دریاس و جسدها
داستان کتاب با مراسم تشیع جنازه یکی از ژنرالهای برجسته آغاز میشود. ژنرالی که برای بار دوم اما این بار وطن به خاک سپرده میشد. این مراسم خاکسپاری و در ادامه اتفاقات دیگر، اهمیت «جسدها» را نشان میدهد که در عنوان کتاب نیز آمده است. جسدهایی که به عقیده نویسنده خود تاریخ هستند که نباید فراموش شود. بختیار علی برای نشان دادن این موضوع از والتر بنیامین نقل قول میکند که میگوید: «اگر دشمن پیروز شود، حتی مردهها هم از دستش رهایی نمییابند.»
در ادامه با دوقلوها آشنا میشویم: الیاس و دریاس. الیاس را میتوان فردی عادی دانست که درنهایت تصمیم میگیرد دکان آرایشگری باز کند. او فردی اهل اجتماع است و در چایخانه معروف شهر هم همیشه حضور دارد. دوستان زیادی دارد و تقریبا هیچ شباهت اخلاقی با برادرش ندارد. دریاس اما فردی متفاوت است. او بعد از امتحانات کلاس دوازدهم، برخلاف برادرش که تصمیم گرفت مدرسه را ترک کند و آرایشگاه بزند، به خارج رفت و تصمیم گرفت تاریخ بخواند. سالها از کشورش دور شد و به مطالعه و تحقیق درباره تاریخ پرداخت. به آدمی تبدیل شد که به راحتی نمیتوانست چیزی را قبول کند و خود را به سلاح پرسشگری مجهز کرد. مانند برادرش اهل اجتماع نبود و وقتی به کشورش برگشت به جز برادرش دوست دیگری نداشت.
در این بین اوضاع جامعه و سیاست نیز وخیم است. فساد در همهجا دیده میشود و نارضایتیها بالا گرفته است. در نتیجه این موارد اندیشه «قیام» در ذهن مردم شکل گرفته است. اما در عمل میبینیم که کسی کاری انجام نمیدهد و مردم با این وضعیت وخیم سر میکنند. به نحوی که زندگی دیگر به آن معنای واقعی دیده نمیشود. الیاس نیز نوعی مرگ آرام را در شهر حس میکند:
روز قبل در بازار احساس کرده بود در شهری مرده و بیروح میگردد. این احساس سرد و یخزده مردم، نیاز به خیزش و پوستاندازی داشت. اگر شهر قیام نکند، به سوی مرگ میرود. (کتاب دریاس و جسدها اثر بختیار علی – صفحه ۴۳)
کتاب دریاس و جسدها خیلی سریع پیش میرود و مراسم خاکسپاری، آشنا شدن با شخصیتهای اصلی و آگاهی از وضعیت مردم در همان صفحات ابتدایی کتاب انجام میشود و در ادامه شخصیتی مهم یعنی ژنرال اشکزاد وارد داستان میشود. کسی که درد و رنج مردم را درک میکند و میخواهد قیام را رهبری کند. اما ژنرال اشکزاد یک آدم عادی نیست. او هم از تاریخ و شیوه رفتار مردم آگاه است و در همین راستا تصمیم میگیرد کارهای متفاوتی انجام دهد. کارهایی که در حالت عادی یک رهبر انجام نمیدهد.
باید کتاب دریاس و جسدها را بخوانید تا ببینید اتفاقات مهم آن چگونه شما را درگیر خود میکند. در کتاب اسمی از شهر و یا کشوری که داستان در آن اتفاق میافتد زده نمیشود و در قسمتهای مختلف فقط به «شرق» اشاره میشود. بنابراین میتوان اتفاقات کتاب را یک کل در نظر گرفت که در هر جایی ممکن است رخ دهد.
[ معرفی کتاب: رمان حصار و سگهای پدرم اثر شیرزاد حسن – ادبیات کُرد ]
درباره رمان بختیار علی
کتاب دریاس و جسدها درباره مردمی است که میدانند اوضاع وخیم است اما اقدامی نمیکنند. عامه مردم فقط منتظر هستند که فریادرسی بیاید و آنها را نجات دهد و در مقابل آنها کاری را انجام دهند که در طول تاریخ انجام دادهاند: پرستیدن منجی. در واقع بختیار علی اعتقاد دارد برای ملتی که درنهایت کاری جز «پرستیدن» در طول تاریخ انجام ندادهاند، هیچ گشایشی حاصل نمیشود. کسی هم نمیتواند با دادن آگاهی به آنها تغییری در وضعیت ایجاد کند چون مردم خودشان نمیخواهند که تغییر کنند و بهای آن را بپردازند هر کاری میکنند و هر رویهای را پیش میگیرند جز فکر کردن و رفتن دنبال اندیشهای جدید.
کاری که مردم در این رمان انجام میدهند این است که وقتی یک بت قدیمی شکسته میشود برای خود بت جدیدی میسازند. بختیار علی در این کتاب نشان میدهد که در شرق سیاست هیچوقت به تنهایی راه به جایی نمیبرد بلکه سیاست همیشه همراه با دین و استفاده ابزاری از آن بهتر توانسته است راه را پیش ببرد. مردم شرق هم چیزی از تاریخ یاد نگرفتهاند و تقریبا از زمان موسی و مسیح و محمد تا به حال تغییر چندانی نکردهاند.
اینجا ملاک شیوه زندگی نیست بلکه ملاک تفکر و اندیشه مردم است. مردم همچنان هم دنبال رهبری روحی هستند که آنها را هدایت کند، خطی بر کارهای بد بکشد و نادرست را مشخص کند. حال شما با مردمی که ترس بزرگ آنها تغییر است چه میکنید. چه چیزی ممکن است مردم را نجات دهد. چه اقداماتی باید انجام شود تا شاید، فقط شاید، مردم بیدار شوند و کاری برای خو انجام دهند؟ برای پاسخ دادن به این سوال باید رمان را بخوانید و کارهای ژنرال اشکزاد را دنبال کنید.
بختیار علی در مقدمهای که برای ترجمه فارسی کتاب نوشته است اشاره میکند که رمانش دعوتی به اندیشیدن عمیقتر درباره مرگ و جاودانگی است. دو مفهومی که بیش از صد سال است که در سیاست آن را در شرق تولید میکند و به بازی میگیرد. همچنین در قسمت دیگری از این مقدمه درباره اهمیت جسدها مینویسد:
به طور کلی کتاب دریاس و جسدها پیامهای مهمی دارد و به عقیده من متفاوتترین کتاب بختیار علی هم میباشد. کتابی که موقع خواندن مدام مطالب آن را تایید میکردم. رمانی که تاکید دارد اتفاقاتی که بر سر مردم در طول تاریخ آمده است حتما باید مطالعه و درک شود چون در غیر این صورت اگر از تاریخ درس نگیریم به تکرار آن محکوم هستیم. شخصیت دریاس به عنوان کسی که تاریخ خوانده است، به عنوان کسی که پرسشگری میکند و چشمبسته چیزی را قبول نمیکند باید در همه مردم وجود داشته باشد.
اما کتاب از نظر ساختاری از نظر ادبی به نسبت کتاب آخرین انار دنیا قوی نبود و من فکر میکنم بهترین کار بختیار علی همان آخرین انار دنیا است. اتفاقات کتاب، همان طور که اشاره شد، بسیار سریع رخ میدهد و گاهی احساس میکردم نویسنده فقط میخواهد موضوعات مهم و چیزی که در ذهن دارد را منتقل کند و این به نظر من به ساختار داستان و آن زیبایی متن لطمه وارد کرده است. اما در نهایت شما با یک کتاب خوب با ترجمهای خوب روبهرو هستید. بنابراین پیشنهاد میکنم اگر به رمانهای سیاسی علاقه دارید حتما نگاهی به این کتاب داشته باشید.
در آخرین بخش معرفی کتاب نیز قسمتهایی از متن کتاب نقل خواهد شد که تلاش کردیم نمایندهای از کل متن کتاب باشد و مفاهیمی که در معرفی به آن اشاره کردیم را بازتاب دهد. همچنین با مطالعه بخشهایی از کتاب با سبک نویسنده و ترجمه نیز آشنا خواهید شد.
[ معرفی کتاب: کتاب حاشیهنشینهای اروپا – ادبیات کُرد ]
جملاتی از متن کتاب دریاس و جسدها
ترس بزرگ مردم شهر همیشه این بوده، که چیزی تازه بیاید و آنها به آن عادت نداشته باشند. هر کاری میکردند تا چنین زخمی سر باز نکند و خود را در برابر چنین موقعیتی نبینند. از هرچیز تازهای تا سرحد مرگ میترسیدند. (کتاب دریاس و جسدها – صفحه ۲۸)
دریاس چند بار خواست مادرش را به بیمارستان ببرد، اما پیرزن بیمار، حتی دم مرگ هم حرفنشنو و سرسخت بود و گفت: نمیخواهم وسط بوی دارو، غرغر پرستار و ناله بیمارها بمیرم، خوشترین مرگ این است که آدم در سکوت بمیرد. (کتاب دریاس و جسدها – صفحه ۶۷)
انسان قربانی خوشباوری و سادگی خود است. (کتاب دریاس و جسدها – صفحه ۸۹)
تنها چیزی که در شهر برایش واضح و آشکار بود، ظلم شدید حکومت و آن دو خانواده فاسد بود که قدرت را در دست گرفته بودند. اما آدمها اگر در قیام مرتکب اشتباه شوند، شاید برای ده نسل و صدها سال دیگر زیر بار ظلم دیگری بروند. چیزی که دریاس را از درون تکان داده بود و نمیگذاشت آرام بماند، این بود که احساس میکرد بزرگترین اشتباه زندگیاش این است که تاریخ خوانده بود. اگر چنین نبود، بعید نبود حالا با برادرش، الیاس، دنبال امیدی میرفت. احساس میکرد خواندن تاریخ او را به شخصی نومید و بدقلق و مردد بدل کرده است. او را به کسی تبدیل کرده که میخواهد مدام همهچیز را از دور ببیند. (کتاب دریاس و جسدها – صفحه ۱۱۶)
سیاستمداری که بخواهد نامیرا و جاودان باشد و در وجدان مردم همواره زنده بماند، باید به روح حقیقی این مملکت برگردد. باید مثل پیامبران معجزه داشته باشد. افسانه خود را بسازد. (کتاب دریاس و جسدها – صفحه ۱۴۷)
شرق از روزگار موسی و مسیح و محمد تا همین حالا تغییر چندانی نکرده، مردم دنبال رهبری روحی میگردند تا برایشان مرز و قاعده تعیین کند، خطی بکشد و درست و نادرست را مشخص کند. برای کشتن و کشته شدن آماده باشد. هم روی صلیب برود و خود را فدا کند و هم سر از تن جدا کند. باید اینها را به مردم تقدیم کنیم. (کتاب دریاس و جسدها – صفحه ۱۴۸)
در یادداشتهایش نوشته بود: «دقت میکنم و میبینم مردم شهر دنبال تفکر و اندیشه جدیدی نیستند، بلکه شیفته رهبر جدیدند. وقتی از دورانی به دورانی دیگر میروند، تنها چیزی که تغییر میدهند رهبرانند. فکر میکنم هرکس بخواهد رهبرشان را از آنها بگیرد یا حرمتش را لکهدار کند، انگار با آتش بازی میکند.» (کتاب دریاس و جسدها – صفحه ۱۶۳)
دریاس گرچه نمیدانست نفع واقعی کارشان چیست، اما خوشحال بود که کاری برای مردهها میکند. همین که مردهها را لمس میکند و با احترام به باغ منتقلشان میکرد، کمی از احساس غریبیاش کم میشد. احساسی که آن جسدها در دلش میآفریدند، با زندهها حس نمیکرد. (کتاب دریاس و جسدها – صفحه ۱۸۴)
تو از مورخانی هستی که بوی زبالهدان تاریخ بیشتر جذبت میکند تا بوی کاخ پادشاهان و رهبران، این طور نیست؟ (کتاب دریاس و جسدها – صفحه ۱۹۸)
حقیقت چیزی نیست که با روش و استدلال منطقی اثبات میشود، چیزی است که بیآنکه بدانیم چرا یا منطقی در کار باشد، ما را از پیِ خود ببرد. چیزی غیرمنطقیتر اما حقیقیتر از عشق میبینی؟ غیرمنطقیتر اما حقیقیتر از جنگ؟ (کتاب دریاس و جسدها – صفحه ۲۲۶)
این ملتها شبیه هنرمند مجسمهسازند. مجسمهسازی که شروع به کار میکند و مجسمهای میسازد، تمام عشق و توان خود را به کار میبندد، ماهها و سالها سرگرم کار میشود و حس میکند آنچه ساخته مجسمه رویاهایش است. ناگهان روزی میفهمد مجسمه، همانی نیست که آرزوی ساختنش را داشته، اما به سادگی نمیتواند از آن بگذرد. آن را سالها میگذارد و به دقت نگاهش میکند و روز به روز بیشتر میفهمد چه اشتباه بزرگی کرده است. اگر روزی نتواند مجسمه را بشکند، اگر خشم خود را بر آن خالی نکند، روحی سست و مرده میشود، به کسی بدل میشود که از درون میگندد. (کتاب دریاس و جسدها – صفحه ۲۳۹)
مشخصات کتاب
- عنوان: دریاس و جسدها
- نویسنده: بختیار علی
- ترجمه: مریوان حلبچهای
- انتشارات: ثالث
- تعداد صفحات: ۲۷۲
- قیمت چاپ اول – سال ۱۳۹۸: ۲۵۰۰۰ تومان
نظر شما در مورد کتاب دریاس و جسدها چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.
[ لینک: اینستاگرام کافهبوک ]
» معرفی چند کتاب دیگر از نشر ثالث: