این هم مثالی دیگر کتابی شامل چهار جستار از حقایق زندگی روزمره است. دیوید فاستر والاس David Foster Wallace رمان، داستان کوتاه و جستار مینوشت. بیشترین شهرت دیوید فاستر والاس به خاطر رمان شوخی بیپایان است که در سال ۲۰۰۶ توسط مجله تایم آن را به عنوان یکی از ۱۰۰ رمان برتر انگلیسیزبان از سال ۱۹۲۳ تا سال ۲۰۰۵ در نظر گرفته است. والاس پس از سالها تحمل افسردگی، در گاراژ خانهاش خودش را حلقآویز کرد.
دیوید فاستر والاس در سال ۱۹۶۲ در شهر ایتاکا، نیویورک به دنیا آمد. او پس از مدتی که فلسفه خواند آن را رها میکند و شروع به خواندن «نوشتن خلاق» میکند. همسرش – کارن گرین – در مصاحبه با گاردین میگوید مردم تصوری ندارند که چقدر بیمار بود. بیماری هیولایی بود که او را بلعید. اطلاعات کاملتری از زندگی و کارهای نویسنده در مقدمه مترجم آمده است.
پشت جلد کتاب این هم مثالی دیگر آمده است:
[ معرفی کتاب مرتبط: کتاب فقط روزهایی که مینویسم – پنج جستار روایی درباره نوشتن و خواندن اثر آرتور کریستال – نشر اطراف ]
کتاب این هم مثالی دیگر
همانطور که روی جلد کتاب هم نوشته شده است، این کتاب شامل چهار جستار از حقایق زندگی روزمره است. اما شاید بد نباشد قبل از پرداختن به کتاب تعریفی از «جستار» داشته باشیم. در نظر داشته باشید که جستار با مقاله متفاوت هستند. در ابتدای کتاب تعریف مفصلی از جستار ارائه شده است اما در اینجا به تعریف کوتاهی از آن بسنده میکنیم.
جستار یا essay مانند مقاله یا article متنی غیرداستانی است اما به جای آن که مثل مقاله اطلاعاتی درباره یک موضوع خاص به خواننده منتقل کند، دیدگاه شخصی نویسنده درباره موضوع را با لحنی که اعتماد مخاطب را برانگیزد برایش توضیح میدهد. جستارنویس براساس تجربه زیسته خود، نگاه ویژهای به مفهوم یا رخداد مورد نظرش پیدا کرده، به یک روایت فردی رسیده و با نوشتهای صمیمی و صادقانه میخواهد موضع و تحلیل خودش را شرح دهد.
این هم مثالی دیگر شامل سه جستار و متن یک سخنرانی از نویسنده است. دیوید فاستر والاس در سال ۲۰۰۵ در کالج کنیون سخنران مراسم فارغالتحصیلی بود. نکته جالب اینکه این تنها سخنرانی عمر والاس است که متن کامل آن در کتاب آمده است. والاس سخنرانی خود را با مثالی جالب شروع میکند که چنین است:
والاس در سخنرانیاش، خود را آن ماهی پیرتر نمیداند و تلاش هم نمیکند مخاطبان را تحت تاثیر قرار بدهد. او فقط میخواهد ما تعریف تازهای از اتفاقات اطراف و روزمره خود داشته باشیم. والاس عقیده دارد در زندگی روزمره کلیشههای پیشپاافتاده (مانند توجه به آب) میتوانند به اندازه مرگ و زندگی مهم شوند. والاس در اینجا به ما میگوید ما در مرکز جهان قرار نداریم و صرفا ما هم مانند دیگر افراد عضوی از این جهان هستیم اما اگر بخواهیم متفاوت باشیم و آب را احساس کنیم باید آگاهانه به این موضوع فکر کنیم. به همین خاطر است که در سخنرانی خود نکات مهمی را ذکر میکند.
جستار اول کتاب این هم مثالی دیگر با عنوان اصلی «یکنما از خانه خانم تامپسون» و عنوان فرعی «کشور نفرتانگیز این زنهای بیگناه» درباره زندگی خانم تامپسون در یک شهر کوچک در ایالت ایلینوی در طول حادثه ۱۱ سپتامبر است. در این جستار شرح داده میشود که ۱۱ سپتامبر چگونه روی رفتار مردم شهر تاثیر میگذارد و مثلا چطور همه آنها پرچم آمریکا را در گوشه و کنار خانه خود به اهتزاز در میآورند.
جستار دوم با عنوان «به لابستر نگاه کن» به پرسشهای سخت اخلاقی درباره خوردن لابستر میپردازد. والاس از سوی یک مجله مامور شده تا در جشنواره عظیم لابستر که هر سال در سواحل مرکزی آمریکا برگزار میشود شرکت و گزارشی تهیه کند. گزارش والاس در نهایت به چند پرسش اخلاقی میانجامد. این پرسشهای اخلاقی در پایین و در قسمت جملاتی از کتاب آمده است.
جستار آخر نیز درباره تجربه تماشای نبوغ فدرر، تنیسباز سوییسی است. والاس در این جستار شرح میدهد که چگونه فدرر پیش چشمان شما کار غیرممکنی انجام میدهد و او تا چه حد از این کارهای غیرممکن لذت میبرد. والاس در این جستار صرفا به عنوان تماشاچی با دید ویژهای دیدار فدرر و نادال را در فینال ویمبلدون شرح میدهد.
[ معرفی کتاب: کتاب چرا ادبیات اثر ماریو بارگاس یوسا ]
درباره کتاب دیوید فاستر والاس
در این کتاب مثالهایی آورده میشود که ممکن است هر روز با آنها مواجه شویم اما چون به شکل روزمره هستند مورد توجه قرار نمیگیرند. ممکن است شما هر روز یک مسابقه ورزشی مانند بازی تنیس را تماشا کنید اما هیچوقت به زیبایی آن پی نبرید. یا حداقل با نگاهی خاص آن را نبینید. ممکن است هر روز گوشت بخورید اما به اتفاقات پشت آن توجهای نداشته باشید و یا ممکن است هرگز به «آب» توجهای نشان ندهید.
در هر صورت دیدی که دیوید فاستر والاس در این کتاب به ما میدهد متفاوت و شایسته توجه است. هرچند خود والاس دلش نمیخواهد آن ماهی پیر باشد اما باید قبول کرد او تلاش دارد ما را متوجه آب کند. باید توجه کرد که همین آب است که ما را زنده نگاه داشته ولی ما توجهای به آن نمیکنیم. در واقع یافتن معنا در حقایق روزمره میتواند به طور کلی زندگی ما را دگرگون کند.
در کتاب، والاس به پدیدههای مختلف بسیار دقیق نگاه میکند و حقایق ریز را بررسی میکند و همین توجه بیش از حد به جزئیات حیرتآور است. اما با همه تلاشی که نویسنده میکند تا ما با دید تازهای به زندگی نگاه کنیم و اتفاقات روزمره را به شکلی خاص تفسیر کنیم نمیتوان این واقعیت را در نظر گرفت که خود او در این مسیر موفق نبود. ماجرای خودکشی نویسنده بعد از مطالعه این جستارها بیش از پیش به چشم میآید و تعجب خواننده را برمیانگیزد.
به طور کلی اگر دوست دارید با حقایقی جالب از زندگی روزمره (!) آشنا شوید و درک کنید که همین اتفاقات تا چه حد میتواند شگفتانگیز باشد پیشنهاد میکنم کتاب این هم مثالی دیگر را بخوانید. یا مثلا اگر فکر میکنید هیچ علاقهای به تنیس ندارید و میخواهید خودتان را غافلگیر کنید و ناگهان به تنیس علاقه پیدا کنید، جستار والاس درباره فدرر را که بسیار خواندنی است، بخوانید. بعید میدانم کسی پیدا شود که بعد از مطالعه این جستار به تنیس علاقهمند نشود.
[ معرفی کتاب: کتاب فلسفهای برای زندگی – ویلیام اروین ]
جملاتی از کتاب این هم مثالی دیگر
- آب این است
اگر شما خودبهخود مطمئناید که میدانید حقیقت چیست و کی و چی واقعا مهماند آن وقت شما هم مثل من احتمالهایی را که بیهوده و آزارنده نیستند در نظر نمیگیرید. اما اگر واقعا یاد گرفته باشید که چهطور فکر کنید، چهطور توجه کندی، آن وقت شما هم گزینههای دیگری خواهید داشت. در واقع با شماست که موقعیتهای شلوغ، پرسروصدا، کند و جهنمی را نهتنها معنیدار که مقدس کنید. (کتاب این هم مثالی دیگر – صفحه ۳۲)
معلوم است که انواع مختلفی از آزادی وجود دارد، و در جهان بزرگ بیرون – جهان پیروزی و موفقیت و نمایش – چندان از ارزشمندترین نوع آن حرف زده نمیشود. این نوع آزادیِ واقعا مهم تمرکز میخواهد و آگاهی و نظم و تلاش و توانایی اینکه واقعا به فکر آدمها باشید و برایشان ایثار کنید، بارها و بارها، میلیونها بار، هر روز، به روشهای کوچک و غیرجذاب. آزادی حقیقی این است. (کتاب این هم مثالی دیگر – صفحه ۳۴)
- یکنما از خانه خانم تامپسون
همه پرچمهایشان را بیرون آوردهاند، خانهها، شرکتها. عجیب است. تا به حال ندیدهاید کسی بیرون خانهاش پرچم بزند اما چهارشنبه صبح همه پرچمها بیرون آمدهاند. (کتاب این هم مثالی دیگر – صفحه ۳۸)
خانهای که در نهایت با موهایی آغشته به شامپو در آن مینشینم و وحشتی را که پرده از رویاش میافتد تماشا میکنم، متعلق به خانم تامپسون است که از باحالترین هفتادوچهارسالههای دنیاست و دقیقا از همان آدمهایی است که در شرایط اضطراری حتی اگر تلفنش اشغال باشد، میدانید میشود به خانهاش رفت. (کتاب این هم مثالی دیگر – صفحه ۴۶)
آیا عادی است که چیزها را بعد از فقط دو روز به یاد نیاوری یا در هر حدی ترتیبشان درست در خاطرت نمانده باشد؟ (کتاب این هم مثالی دیگر – صفحه ۴۹)
- به لابستر نگاه کن
حالا میرسیم به سوال اجتنابناپذیر در بزرگترین آشپزخانه لابستر جهان که شاید در همه آشپزخانههای آمریکا هم مطرح باشد: آیا درست است که یک موجود ذیشعور را محض لذت چشاییمان زندهزنده بجوشانیم؟ و نگرانهای مرتبط دیگر: آیا سوال قبلی از این موضعگیریهای اخلاقی و سانتیمانتالبازیهای حوصلهسربر است؟ اصلا در چنین بحثی درست یعنی چی؟ آیا همه چیز فقط به انتخاب شخصی ربط دارد؟ (کتاب این هم مثالی دیگر – صفحه ۶۸)
کل ماجرای ظلم به حیوانات و خوردنشان نهتنها پیچیده که معذبکننده است. (کتاب این هم مثالی دیگر – صفحه ۷۲)
- فدرر
تقریبا همه کسانی که تنیس دوست دارند و در چند سال اخیر رقابتهای تنیس مردان را در تلویزیون دنبال میکنند، لحظاتی را داشتهاند که میتوان به آنها گفت «لحظههای فدرری.» این لحظهها وقتهایی هستند که حین تماشای بازی سوییسی جوان فک میافتد، چشم از حدقه درمیآید و صدایی تولید میشود که همسران را از آن یکی اتاق میکشاند پای تلویزیون تا ببینند حالتان خوب است یا نه. این لحظهها شدیدتر میشود اگر آنقدر تنیس بازی کرده باشید که درک کنید کاری که فدرر درست جلوی چشمانتان انجام داده تا چه اندازه غیرممکن است. (کتاب این هم مثالی دیگر – صفحه ۸۵)
واقعیت این است که تماشای تنیس در تلویزیون در برابر تنیس زنده به فیلمهای عاشقانه میماند در برابر واقعیت محسوس عشق انسانی. (کتاب این هم مثالی دیگر – صفحه ۸۷)
مشخصات کتاب
- عنوان اصلی: این هم مثالی دیگر
- عنوان فرعی: چهار جستار از حقایق زندگی روزمره
- نویسنده: دیوید فاستر والاس
- ترجمه: معین فرخی
- انتشارات: اطراف
- تعداد صفحات: ۱۲۰
- قیمت چاپ چهارم: ۱۵۰۰۰ تومان
نظر شما در مورد کتاب این هم مثالی دیگر چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.
» معرفی چند کتاب دیگر: