عاشقان کتابهای فلسفی و روانشناسی، بدون شک اروین د. یالوم و کتابهای او را میشناسند. کتاب مسئله اسپینوزا یکی دیگر از رمانهای بسیار جذاب و خواندنی یالوم است که خود یالوم در مورد آن مینویسید:
در قسمتی از پشت جلد کتاب آمده است:
[ مطلب مرتبط: رمان دروغگویی روی مبل اثر یالوم – نشر قطره ]
خلاصه کتاب مسئله اسپینوزا
اروین د. یالوم در مسئله اسپینوزا دو داستان را در کنار هم روایت میکند. در فصلهای فرد، داستان بنتو (باروخ) اسپینوزا و در فصلهای زوج داستان آلفرد روزنبرگ.
همانطور که گفته شد، اسپینوزا فیلسوف قرن هفده بود که از سوی جامعه یهود طرد شد. داستان اسپینوزا در کتاب با ملاقات دو نفر با او آغاز میشود. ژاکوب و فرانکو برای کمک نزد اسپینوزا میروند و ژاکوب از اسپینوزا میخواهد تا از تفکرات خاص برای کمک به فرانکو استفاده کند. آنها نیز یهودی هستند و انتظار دارند که اسپینوزای یهودی درخواست آنان را رد نکند.
با توجه به شرایط خاصی که به وجود میآید، اسپینوزا تصمیم میگیرد با فرانکو صحبت کند و افکار و عقاید خودش را با او در میان بگذارد. در ادامه، طی یک سری از اتفاقات، خاخامهای بزرگ جامعه یهود، که از افکار شیطانی اسپینوزا آگاه میشوند، تصمیم میگیرند او را طرد کنند. اسپینوزایی که در کودکی نزد همین خاخامها رشد و پرورش یافته بود و همگان گمان میکردند او با هوش و ذکاوت بینظیرش یکی از بزرگان یهود خواهد شد، هماکنون سختترین حکم را دریافت میکند. این حکم در واقعیت نیز به همین سنگینی بوده است و یالوم آن را بازآفرینی کرده است. حکم تکفیر اسپینوزا در کتاب چنین آمده است:
در کنار داستان اسپینوزا، یالوم داستان آلفرد روزنبرگ را روایت میکند. کسی که عضو فعال حزب نازی و کسی است که ایدئولوژیهای حزب را تعیین میکند. روزنبرگ یک ضدکمونیست و یهودستیز سرسخت است که به شدت اعتقاد دارد یهودیان باعث ضعیف شدن جامعه آلمان میشوند و باید مانع از آن شد که خون پاک و نژاد برتر آریایی را به خطر بیندازند. داستان روزنبرگ از زمان دبیرستان او شروع میشود. روزنبرگ در دبیرستان یک سخنرانی تند علیه یهودیان میکند و اکنون مدیران مدرسه در تلاش هستند که به افکار او سروسامان بدهند. هنگامی که روزنبرگ قهرمان خود را گوته معرفی میکند، مدیران مدرسه از او میخواهند در مورد قهرمان گوته نیز تحقیق کند و قهرمان گوته کسی نیست جز اسپینوزای یهودی.
در قسمت دیگری از پشت جلد کتاب خلاصه داستان کتاب به این شکل آمده است:
شاید یک سوال خوب این باشد که روزنبرگ به راحتی میتوانست موضوع ستایش اسپینوزا توسط گوته را قبول کند، چراکه خود اسپینوزا هم آموزههای یهود را قبول نداشت و حتی از سوی آنان تکفیر شد. در واقع اسپینوزا پیرو دین یهود نبود و عقل و خرد خودش را دنبال میکرد. اما مسئلهای که وجود دارد، این است که یک یهودی همیشه یک یهودی باقی میماند، حتی اگر مسیحی شود یا هر نوع تغییر دیگری در خودش ایجاد کند. روزنبرگ عقیده داشت خون یهودی در رگهای اسپینوزا جریان داشت و گوته بزرگ، گوتهای که از نژاد برتر بود، نباید اسپینوزا را قهرمان خود قرار میداد. به دنبال همین مسئله این دو داستان در کتاب در عین حال که از هم جدا هستند به هم گره خورده است.
[ لینک مرتبط: مامان و معنی زندگی اثر یالوم – نشر قطره ]
درباره کتاب مسئله اسپینوزا
این رمان دارای جنبههای مختلفی مانند روانشناسی، فلسفی و تاریخی است که جنبه روانشناسی آن قویتر از جنبه فلسفی است و جنبه تاریخی کتاب از همه ضعیفتر است. نحوه روایت یالوم به گونهای است که همه این موارد را به خوبی در کنار هم قرار داده است و در نهایت کتابی نوشته است که مخاطب را غرق در خود میکند. پیشنهاد میکنم اگر به کتابهای روانشناسی علاقه دارید حتما این کتاب را بخوانید. همچنین این کتاب برای افرادی که بخواهند با فلسفه اسپینوزا در مورد دین و خدا آشنا شوند یک کتاب بسیار خوب است که مطالب آن به سادگی بیان شده است.
حرفی که اسپینوزا در این کتاب و در مقابل جامعه خودش دارد این است که به او اجازه بدهند خدا را به شیوهای که خودش درک میکند ستایش کند. او خرافات دین یهود را قبول ندارد و تلاش میکند از خرد خود پیروی کند. اسپینوزا اعتقاد دارد باید موضوع دین را از موارد دیگر مانند سیاست جدا کرد و به شکل ویژهای به آن نگاه کرد. خدایی که اسپینوزا قبول دارد با طبیعت برابر است و شامل همهچیز میشود که در همهجا حضور دارد. اینشتین هم که میگوید من به خدای اسپینوزا اعتقاد دارم نیز همین موضوع را به شیوه دیگری بیان میکند. اینشتین میگوید: «به اعتقاد من خدا با کائنات نردبازی نمیکند.» در واقع اسپینوزا همه این دنیا را براساس قاعده و قانون میبیند و از طریق ریاضیات درک میکند و خدا را در گوشه و کنار این نظم میبیند. ولی این موارد و بسیاری از موارد دیگر که اسپینوزا در مورد دین آنها را نقد میکند نزد خاخامهای زمان اسپینوزا قابل قبول نیست و او را طرد میکنند.
یالوم در این کتاب علاوه بر اشاره به جنبههایی از فلسفه اسپینوزا، زندگی درونی اسپینوزا را به تصویر میکشد. موارد واقعی و حقیقتهای مستند در مورد زندگی اسپینوزا بسیار کم است و یالوم با خلق یک شخصیت خیالی، خود را در مقام روانشناس در برابر اسپینوزا قرار میدهد و افکار او را بیرون میکشد. مثلا در مورد زن و جایگاه زنان در فلسفه اسپینوزا به خوبی ذهنیات او را نمایش میدهد و در اختیار مخاطب قرار میدهد.
در مورد روزنبرگ هم همین موضوع صدق میکند. یالوم در داستان آلفرد روزنبرگ نیز یک شخصیت خلق میکند که اتفاقا در کتاب هم، این شخصیت یک روانشناس است. در این داستان هم شاهد گفتوگوهایی هستیم که مانند دیگر کتابهای یالوم حالت جلسه رواندرمانی دارد. یالوم سعی میکند به ذهن روزنبرگ نفوذ کند و علت تصمیمات و کارهای او را به مخاطب نشان دهد. صد البته جنبههای حقیقی داستان روزنبرگ بیشتر است و شما میتوانید به این قسمت به شکل تاریخی هم نگاه کنید. شاید بد نباشد که به قسمتی از گفتههای نویسنده در مورد حقیقت یا افسانه بودن این داستان که در آخر کتاب آمده است اشاره کنیم:
برای خرید کتاب مسئله اسپینوزا میتوانید به لینک زیر مراجعه کنید و به آسانترین شکل ممکن کتاب را همراه با تخفیف ویژه تهیه کنید:
بهاره نوبهار یک ترجمه خوب از این کتاب ارائه داده است که به جذابیت کتاب کمک کرده است. اما ایرادات جزئی ویراستاری کتاب میتوانست وجود نداشته باشد تا مخاطب با یک کتاب درجه یک و بینقص روبهرو باشد.
[ مطلب مرتبط: کتاب آیا مادر خوبی هستم – نشر قطره ]
جملاتی از متن رمان مسئله اسپینوزا
پدر منو یک سال پیش در آتش سوزوندن. به چه جرمی؟ اونها صفحاتی از تورات رو که پشت خونه در خاک دفن شده بود، پیدا کردن. عموی من، پدر ژاکوب، مدت کمی بعد از اون کشته شد. من یک سوال دارم. دنیایی رو در نظر بگیر که یک پسر، بوی تن سوختهی پدرش رو استشمام میکنه. کجاست خدایی که چنین جهانی رو خلق کرده؟ چرا او اجازهی چنین کارهایی رو صادر کرده؟ آیا منو به خاطر پرسیدن این چیزها سرزنش میکنید؟ (مسئله اسپینوزا – صفحه ۱۸)
عقاید اشتباه، آرامش متزلزل و دروغین به بار میآورد. (مسئله اسپینوزا – صفحه ۸۱)
دو هزار سال قبل مردی خردمند به نام زنوفان نوشت که اگه گاوهای نر و شیرها و اسبها دستانی داشتن که با اونها تصاویر رو حکاکی کنن، اونها خدا رو شبیه به خودشون میساختن. من معتقدم اگه مثلثها میتونستن فکر کنن اونها خدایی با ظاهر و خصوصیات مثلث میآفریدن، دایرهها هم خدای دایرهای. (مسئله اسپینوزا – صفحه ۸۳)
هرچی بیاطلاعی و بیسوادیمون بیشتر باشه، بیشتر به خدا استناد میکنیم. (مسئله اسپینوزا – صفحه ۱۰۴)
شهرت شامل عقاید دیگران میشه و نیازمند اینه که طبق خواستهی دیگران زندگی کنیم. برای دستیابی و نگهداری شهرت، باید چیزی که دیگران میپسندن، بپسندیم و از هرچی دوری میکنن، دوری کنیم. بنابراین از زندگی با شهرت یا زندگی سیاستمدارانه فرار کنین. اون یک تلهست. هرچی بیشتر به دست بیاریم بیشتر میخوایم و وقتی میل و اشتیاقمون برآورده نشه، عممون بیشتر میشه. دوستان به من گوش کنین. اگه خواهان رستگاری هستین، زندگی خودتون رو با تلاش برای چیزی که بهش احتیاج ندارین، تلف نکنین. (مسئله اسپینوزا – صفحه ۱۲۶)
دین باید از حاکمیت مستقل و جدا باشه. (مسئله اسپینوزا – صفحه ۱۸۴)
برای من آزادی قیمت نداره. (مسئله اسپینوزا – صفحه ۱۹۶)
فکر نمیکنم زیر سوال بردن، بیماری باشه. اطاعت کورکورانه بدن سوال کردن، بیماریه. (مسئله اسپینوزا – صفحه ۱۹۹)
چند شب بعد اکارت و آلفرد با هم رفتند تا سخنرانی سرجوخه هیتلر را بشنوند. بعد، آنها برای شام به خانهی اکارت رفتند. هیتلر با اعتمادبهنفس جلو چهل نفر از حضار ایستاد و بدون هیچ مقدمهای شروع کرد به سر دادن اخطاری پر شور نسبت به خطری که از سمت یهودیان آلمان را تهدید میکند. او فریاد زد: «من آمدهام تا به شما در مورد یهودیان هشدار دهم و بر نوع جدیدی از ضد یهود پافشاری کنم. من بر اساس حقایق، نه احساسات، بر ضد یهود بودن اصرار دارم. ضد یهودی بودن احساسی، تنها منجر به نسلکشی بیهوده میشود. این راهحل نیست. ما به بیش از این احتیاج داریم. خیلی بیشتر از این. ما یک ضد یهودی منطقی میخواهیم. منطق ما را به سمت نتیجهای تزلزلناپذیر هدایت میکند: حذف کل یهودیان از آلمان.» (مسئله اسپینوزا – صفحه ۲۱۲)
امیدوارم روزی در جهان باشه که چندین دین در کار نباشه، جهان دارای یک دین باشه که در اون تمام افراد خرد خودشون رو برای تجربه و ستایش خدا به کار ببرن. (مسئله اسپینوزا – صفحه ۲۷۴)
هدف غایی من پاکسازی نژادیه. از اعماق وجودم میدونم که این کار رو باید در زندگی انجام بدم. اگه بخوام که آلمان دوباره سرپا شه، اگه من آلمانی بدون یهودی میخوام و اروپایی بدون یهودی، باید با هیتلر بمونم. تنها از طریق اونه که میتونم اینها رو محقق کنم. (مسئله اسپینوزا – صفحه ۳۴۸)
عبارت اسپینوزا که گوته رو بسیار تحت تاثیر قرار داد به یاد بیار: «کسی که واقعا خدا رو دوست داره، نباید انتظار داشته باشه که خدا هم در عوض او رو دوست داشته باشه.» او میگه حماقته که خدا رو دوست داشته باشیم با چشمداشت به دریافت عشق از طرف او. (مسئله اسپینوزا – صفحه ۳۹۹)
من چی هستم؟ ذات و ماهیت من چیه؟ اون چیه که منو اینطور که هستم میسازه؟ اون چیه که منجر به شکلگیری من به این صورت میشه و نه شخص دیگهای؟ وقتی به موجودیت فکر میکنم، حقیقتی بنیادین بدیهی به نظر میرسه: من مثل هر چیزی که زندهست، سعی میکنم تا بر موجودیت خودم ثبات داشته باشم. (مسئله اسپینوزا – صفحه ۴۵۵)
مشخصات کتاب
- عنوان: مسئله اسپینوزا
- نویسنده: اروین د. یالوم
- ترجمه: بهاره نوبهار
- انتشارات: قطره
- تعداد صفحات: ۴۸۰
- قیمت چاپ چهارم – سال ۱۳۹۷: ۴۰۰۰۰ تومان
نظر شما در مورد رمان مسئله اسپینوزا چیست؟ لطفا اگر این رمان را خواندهاید حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید. از میان آثار یالوم کدام کتاب او را بیشتر دوست دارید؟
[ لینک: اینستاگرام کافهبوک ]
» معرفی چند کتاب فلسفی دیگر:
- رمان دنیای سوفی – همراه با اینفوگرافیک
- کتاب در باب حکمت زندگی
- رمان راز فال ورق