کتاب زندگی عزیز شامل چندین داستان کوتاه و چهار داستان واقعی از زندگی خود نویسنده در پایان کتاب است که اکثریت آنها و شاید همه روایتها، در یک شهر کوچک اتفاق افتاده و روایتی از زندگیهای غیرعادی است. اما باید کتاب و داستانهای آن را بخوانیم تا با تعریف غیرعادی از دیدگاه آلیس مونرو آشنا شویم.
داستانهای کوتاه این مجموعه در مناطق و شهرهای اطراف دریاچه هورن میگذرد و شخصیتهای آن مانند شخصیت اغلب داستانهای مونرو آدمهایی معمولی هستند که میتوان گفت زندگی آنها به یکباره دچار تغییر و تحول میشود. به همین خاطر است که برخی میگویند کتاب زندگی عزیز روایت تغییر زندگی در یک چشم بر هم زدن است.
آلیس مونرو در سال ۲۰۱۳ موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات شد و این موسسه او را استاد داستان کوتاه نویسی معاصر خطاب کرده است. منتقدان نیز در مقایسههای خود او را با چخوف بزرگ مقایسه میکنند که همه اینها نشان از بزرگی این نویسنده کانادایی دارد ولی ما در کافهبوک به خواننده پیشنهاد میکنیم که براساس کتاب حاضر به قضاوت نویسنده اقدام نکنند.
در قسمتی از متن پشت جلد کتاب آمده است:
زندگی عزیز کتابی است که میتواند خیلی راحت و دلنشین دست شما را گرفته و به دنیای قصههایی در جنگلهای برفی کانادا برده و یا از ایوان خانه کنار جاده، منظره طلوع آفتاب را نگاه کنید.
[ » معرفی و نقد کتاب: کتاب نه داستان – داستانهای کوتاهی از سلینجر ]
کتاب زندگی عزیز
داستانهای آلیس مونرو روایت ماجراهای کاملا ساده یک زندگی است. مونرو درست جایی وارد قصه شخصیتهایش میشود که ظاهراً هیچ اتفاق خاصی در حال رخ دادن نیست. همهچیز همانطور است که هست، بوده و خواهد بود. انگار در آن فضای غریب و سرد و یکنواخت کانادایی قرار است مدار زندگی تا ابد بر همان پاشنه بچرخد. آدمهای کاملاً معمولی با ازدواجهای معمولی و کار معمولی. ولی اشتباه نکنید، داستانها خستهکننده نیستند و به این شکل معمولی ادامه پیدا نمیکنند، بلکه در هرکدام از این داستانها، خواننده غافلگیر خواهد شد.
برای اشاره به نمونهای از داستانهای کتاب زندگی عزیز میتوان به داستان سربازی جوان اشاره کرد که برای دیدن نامزدش در حال بازگشت از آشوب جنگ جهانی دوم به خانه است اما قبل از ایستگاه مقصدش از قطار پیاده میشود، به مزرعه زنی دیگر میرود و یک زندگی جدید را آغاز میکند! و یا به داستانی دیگر میتوانیم اشاره کنیم که در آن زنی جوان و ثروتمند که با وکیل متأهل پدرش، رابطهای پنهانی دارد، برای رهایی از شر کسی که از رابطه آنها بو برده، راه عجیب و غافلگیرکنندهای در پیش میگیرد.
اگر بخواهیم به داستان دیگری اشاره کنیم، داستان کوتاه اموندسن نمونه مناسبی است که میتواند نماینده سایر داستانهای این مجموعه باشد. این داستان، روایت دختر جوانی است که برای تدریس به کودکان بستری در اسایشگاه مسلولین به شهر کوچکی مهاجرت میکند و عاشق پزشک بیمارستان میشود. رفتارهای این دو شخصیت در تعامل با هم و سایر افراد، و رفتارها و زندگی دیگر شخصیتهاست که قصه را میسازد و پایان قصه بینیاز به اتفاق خارقالعادهای، خواننده را با خود همراه میکند.
فهرست مطالب کتاب زندگی عزیز عبارت است از:
- آموندسن
- رفتن از میورلی
- گوشه امن
- غرور
- کری
- چشمانداز دریاچه
- دالی
- چشم
- شب
- صداها
- زندگی عزیز
باید اعتراف کنیم که مونرو به سراغ آدمهای عجیبی میرود و برشی ساده از زندگیشان را تعریف میکند که حتی اگر آن را نخوانید، هیچچیزی را از دست ندادهاید اما او در همین روایتهای ساده و به ظاهر معمولی چنان با توصیف پیچدگی رفتارها و انتخابهای انسانی شما را درگیر میکند که نمیتوانید به آنها فکر نکنید و یا خواندنش را متوقف کنید. فراموش نکنیم که آلیس مونرو برای به تصویر کشیدن همین پیچیدگیهای شخصیت انسان و مخصوصاً زنهای حاضر در داستانش معروف است. داستانهای مونرو همانطور که در نقطه مشخصی آغاز نمیشوند در نقطه مشخصی هم به پایان نمیرسند.
نگاه باریکبین نویسنده به مسائل و چالشهای روزمره آدمهای داستان، و پرداخت قوی شخصیت و درونیات آنهاست که داستانهایش را تبدیل به نمونههای عالی داستان کوتاه معاصر میکند. در واقع مونرو نویسنده داستان کوتاه با سبک ساده است. داستانهای او چند لایه نیستند. او منظورش را مستقیم و بدون پیچیدگی به نظر خواننده میرساند. شخصیتهای داستانیش را کاملا میشناسد و هر اندیشه، عمل و برخوردی که از آنان سر میزند کاملا فکر شده و ناشی از تاملی دقیق است و دیالوگها را به خوبی در جاهای مناسب به کار میگیرد.
این کتاب، چهار روایت داستانی از زندگی نویسنده را هم در بر دارد که ماجراهایی از دوران کودکی و نوجوانی او را شرح میدهند. اگر بخواهید از زندگی نویسنده بیشتر بدانید از خواندن این روایتها لذت میبرید و اگر نه، با چهار داستان کوتاه جذاب دیگر از زندگی آدمهای معمولی در اواخر نیمه ابتدایی قرن بیستم در کانادا روبهرو خواهید شد.
[ » معرفی و نقد کتاب: کتاب در میان گمشدگان – مجموعه داستان ]
جملاتی از متن کتاب
همیشه چشم چپش بود، همانطور که به یاد داشتم. و این چشم همیشه به نظرم خیلی عجیب، هوشیار و شگفتزده بود، انگار اتفاق محالی برایش افتاده بود، اتفاقی که نزدیک بود او را به خنده بیندازد. برای من مثل همان زمان بود که آموندسن را ترک میکردم و قطار من را، همچنان بهتزده و غرق ناباوری، با خود میبرد. بهراستی که هیچچیز در عشق تغییر نمیکند.
اگر زن بودی، سرسپردگی به هر چیزی میتوانست تو را به موجود عجیبی تبدیل کند.
زمانی همه روزنامهها را داشتم، یک خروار روزنامه، چون میخواستم تاریخچه شهر را بنویسم. ولی حتی روزنامهها هم خلاهایی داشتند. هیچ توزیع قانع کنندهای درباره چند و چون ناپدید شدن آن پول وجود نداشت. به هرحال ضرورتی هم نبود. آن وقتها اخبار دهان به دهان میگشت و کار خبررسانی به بهترین نحو انجام میشد. چیزی که به آن توجه نمیشد این است که همه این دهان به دهانها به مرور زمان از بین میرود.
با همه اینها هیچ دروغی به اندازه دروغهایی که به خودمان میگوییم تحمل ناپذیر نیست، و متاسفانه آن وقت ناچاریم همچنان دروغ بگوییم تا کل آن کند توی دلمان بماند و نابودمان کند.
حالا آزاد شده بود، آزاد بود که به آنها بگوید گرامیداشتن آزادی جسم در کنار آزادی روح چقدر مایه آسودگی است.
من فکر میکردم یک توضیح به مردم بدهکاریم. باید میفهمیدند که هیچ بیماری مهلکی در میان نبوده، یا هجوم دردی که امید به زندگی مطلوب را از بین میبرد. باید به آنها اطمینان میدادیم که تصمیمی هوشمندانه، حتی شاید بشود گفت با فراغ خاطر، بوده است. مردن با عزت و احترام.
گریهکردن خیلی هم ضرر نداره، به شرطی که کارِت گریه وزاری نباشه.
وقتی با اسبها مشغولی، مردم میتوانند ببینند که مشغول کاری، ولی وقتی شعر میگویی، انگار عمرت را به بطالت میگذرانی و از اینکه بخواهی توضیح بدهی مشغول چه کاری هستی، معذب میشوی یا خجالت میکشی.
مشخصات کتاب
- عنوان: کتاب زندگی عزیز
- نویسنده: آلیس مونرو
- ترجمه: مژده دقیقی
- انتشارات: نشر ماهی
- تعداد صفحات: ۲۲۴
- قیمت چاپ هشتم – سال ۱۴۰۲: ۱۵۰۰۰۰ تومان
نظر شما در مورد کتاب زندگی عزیز چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید، حتما نظرات ارزشمند خود را با کافهبوک در میان بگذارید. با نظر دادن در مورد کتابها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک میکنیم.
[ همراه ما باشید در: کانال تلگرام کافه بوک ]
» معرفی چند کتاب دیگر از نشر ماهی: