کتاب پرنده خارزار با عنوان اصلی The Thorn Birds که ژانری عاشقانه و تاریخی دارد، نوشته کالین مکالو، نویسنده استرالیایی است که نخستین بار در سال ۱۹۷۷ در آمریکا و انگلیس منتشر شد.
این کتاب دست روی موضوع ممنوعه اما رئالی میگذارد که درنهایت به رنج انسان ختم میشود. رنجی که از بدو تولد تا انتها همراه انسان است و انسان دانسته و ندانسته، خواسته و ناخواسته به آن دامن میزند. در برابر این رنج، تکلیف عشق چه میشود؟ آیا عشق مرهم و آرامبخش انسانهاست یا یک دام فریبنده است که نمیتوان از آن فرار کرد؟
نکتهای که مهم است، واکنس انسانها به عشق است. در کتاب حاضر، همانطور که اشاره شد، عشق موضوع اصلی داستان است و دو طرف درگیر در عشق، هر کدام به شیوهای خاص و با توجه به شرایط خود به آن پاسخ میدهند. قهرمان مرد این داستان، رالف، به عشق پشت پا میزند و قهرمان زن این داستان، مگی، تا پایان به عشق شورانگیز خودش وفادار است. ولی آیا انتخاب روبهرو شدن با عشق به همین سادگی است؟ در جواب باید کتاب و داستان آن را مرور کنیم و همه شرایط و جوانب را در نظر بگیریم.
البته عنوان کتاب خود یک داستان تراژدیک است. نام کتاب به افسانه پرنده خارزار اشاره دارد. پرندهای که از روز متولد شدنش به دنبال بهترین بوته خار میگردد تا رنج خودش را تکمیل کند! بعید است خوانندهای، با آگاهی از سرنوشت پرنده خارزار به دنبال پایانی خوش و خرم در کتاب شود! درباره افسانه این پرنده در قسمتی از متن پشت جلد کتاب پرنده خارزار آمده است:
[ » معرفی و نقد کتاب: رمان عقل و احساس – اثر جین آستین ]
کتاب پرنده خارزار
این رمان داستان سه نسل از خانواده کلیری را در بازه زمانی ۱۹۱۵ تا ۱۹۶۹ روایت میکند که در ابتدای داستان بهتازگی از ایرلند به استرالیا مهاجرت کردهاند و تولد چهارسالگی دخترشان را جشن میگیرند. خانواده شامل پدی که پدر خانواده است و فی، مادر خانواده به همراه پنج فرزندشان است. آنها در مزرعه دیگران کار میکنند و درآمد اندکی دارند تا اینکه خواهر پدی به آنها پیشنهاد میدهد که به مزرعه عظیم او بیایند و برای او کار کنند. هنگامی که خانواده به استرالیا نقل مکان میکنند، زندگیشان برای همیشه عوض میشود.
مگی در آنجا با کشیش جوانی به نام رالف آشنا میشوند که با او ۱۸ سال اختلاف سن دارد اما این موضوع باعث جدایی راه و سرنوشت این دو نفر نمیشود. مگی و رالف درگیر عشقی ممنوع و سوزان با یکدیگر میشوند، عشقی که از نظر کلیسا ممنوع است و اگر از آن مطلع شود، عواقب بدی برای هر دوی آنها در پی خواهد داشت.
تمرکز داستان کتاب پرنده خارزار بیشتر بر روی مگی کلیری – تنها دختر خانواده – است و کتاب، زندگی او را از کودکی تا دوران پیری روایت میکند. داستانی مملو از تراژدیهای غمانگیز که به طرز عجیبی خواننده را در بهت و حیرت فرو میبرد و او را مجبور میکند داستان را ادامه دهد تا شاید به پایانی خوش برسد.
مری – خواهر فی – که به آنها پیشنهاد داد به استرالیا بیایند و برای او کار کنند نیز، با اینکه سن و سالی از او گذشته، شیفته کشیش جوان و خوشچهره آن منطقه است! رالف از احساس و علاقه مری خبر دارد و علیرغم هدیهها و پیشکشیهایی که بیوه پیر ثروتمند به او میدهد خودش را حفظ کرده و سعی میکند وسوسه نشود. این موضوع خلاف تمام آموزشهایی است که کلیسای کاتولیک به او داده است. اما با ورود خانواده کلیری داستان شکل تازهای میگیرد. پدر رالف در بین خانواده کلیری متوجه دخترکی بسیار زیبا، زحمتکش و دلسوز میشود که برای برادرهای کوچکتر از خودش نقش مادر را ایفا میکند. مادر مگی زنی ساکت، پرمشغله و مرموز است که علاقه زیادی به دخترش ندارد. همین موضوع شاید یکی از دلایل لغزش دختر جوان باشد.
در طی مدت کوتاهی عمه مری متوجه کشش و توجه پدر رالف به مگی میشود که تحمل این موضوع برای او بسیار سنگین است. به همین دلیل برای گرفتن انتقام و دور نگه داشتن آنها از همدیگر تصمیم میگیرد وصیتش را تغییر دهد. او وصیتنامه را به دو شکل مینویسد: در اولی تمام دارایهایش به برادر خود – پدر مگی – میرسد و در وصیتنامه دوم مبلغ سیزده میلیون پوند که بسیار هنگفت است به کلیسای کاتولیک رم میرسد. اما شرطی که وجود دارد این است که این پول تحت مدیریت رالف باشد و رالف است که بین دو وصیتنامه حق انتخاب دارد. پدر رالف بین انتخاب دو وصیتی که به جا گذاشته متحیر و سرگردان میماند و… .
شاید ابتدای کتاب، مانند بیشتر رمانهای کلاسیک، خواننده را اذیت کند و با توصیفات زیاد او را از ادامه داستان منصرف کند اما اگر به خواندن ادامه دهید، با داستانی پرکشش، هرچند غمناک، روبهرو خواهید شد. خواننده هراندازه به انتهای کتاب نزدیکتر میشود، بار بیشتری روی دوش خود احساس میکند. این موضوع شامل حال تمامی شخصیتهای کتاب میشود و هیچ کورسوی امیدی برای یک پایان خوب و راضیکننده دیده نمیشود. مگر زندگی چقدر میتواند بر آدم سخت بگیرد و مهمتر از آن، نویسنده چقدر میتواند از خود بیرحمی نشان دهد.
کتاب پرنده خارزار را میتوان با فروش جهانی بیش از ۳۰ میلیون نسخه، مشهورترین کتاب در ادبیات استرالیا در نظر گرفت. براساس این رمان یک سریال چند قسمتی نیز ساخته شده است که بعد از مطالعه کتاب، تماشای آن خالی از لطف نیست.
[ » معرفی و نقد کتاب: رمان هرچه باداباد – ادبیات استرالیا ]
جملاتی از متن رمان
هیچ آرزوی بلندپروازانهای آن قدر ارزشمند نیست که شکستن قلب کسی را توجیه کند.
یونانیها میگویند دوست داشتن مفرط و بیمنطق هر چیزی، گناهی است علیه خدایان. یادت میآید که معتقدند اگر کسی را زیاد دوست بدارند، حسادت خدایان برانگیخته میشود و وقتی به اوج شکوفایی برسد آن را در هم میشکنند؟ این برای ما درسی است مگی، عشق بیش از حد بیحرمتی به خدایان است.
از توی گهواره برای کشیش شدن بزرگ شدم. اما مسئله از اینها عمیقتر است. چه طور میتوانم برای یک زن توضیح بدهم؟ ظرفی هستم گاهی لبریز از خدا، خانم کارسن. اگر کشیش بهتری بودم، هیچوقت از او خالی نمیبودم.
کمال در هر چیزی به طرز غیر قابل تحملی ملالآور است. من خود با کمی نقص موافقم.
آه خدای بزرگ، خدای بزرگ! چرا خدای بزرگ! خدا برایم چه کرده، جز اینکه از رالف جدایم کند؟ من و خدا چندان علاقهای به هم نداریم. چیزی را میدانی، خدا؟ نمیتوانی مرا مثل بقیه بترسانی. چقدر از تو و مجازات میترسیدم! تمام عمرم از ترس تو صراط مستقیم را پیش گرفتم. چه فایدهای به حالم داشت؟ اگر تو و قوانین کتاب مقدست را هم میشکستم، فرقی نمیکرد.
هریک از ما چیزی در خود دارد که نمیتواند آن را نابوده انگارد، حتی اگر مجبورمان کند آنقدر فریاد بزنیم که بمیریم. ما آنچه هستیم هستیم، فقط همین. همچون آن افسانهی سلتی پرندهای که خار در سینه داشت و ترانهخوان به آغوش مرگ میرفت. چرا که سرنوشتش چنین رقم خورده بود. ما میتوانیم بدانیم کدام کارمان اشتباه است، حتی پیش از آنکه بدان کار بپردازیم، اما این آگاهی نه میتواند فرجام را تغییر بدهد و نه روی آن تأثیری بگذارد، مگر نه؟ هرکسی ترانهی کوچک خود را میخواند و باور دارد که زیباترین ترانهای است که دنیا تاکنون به گوشش شنیده. متوجهی؟ ما خود خارسازیم، و هیچگاه تأمل نمیکنیم که دریابیم چه بهایی پرداخته میشود. تنها کاری که از دستمان برمیآید این است که درد بکشیم، و به خود بقبولانیم که ارزشش را دارد.
افسانه قدیمی سلتیک که میگه در روزگاران قدیم پرندهای وجود داشت که در حالیکه تیغی به سینهاش فرو رفته بود تا دم مرگ آواز میخواند. به این دلیل که اون مجبور بود آواز بخونه و نمیتونست جلوی خودش رو بگیره. صدای اون مرغ سروش مرغان عاشق بود.
رالف، آن قدر دوستتان داشتم که میتوانستم به دلیل رد کردن عشقم شما را بکشم. اما راهی که در پیش گرفتهام تنبیه مناسبتری است. از قماش آدمهای اصیل نیستم. دوستتان دارم، اما میخواهم از درد فریاد بکشم.
مگی دستش را با ظرافت بر بازوی او نهاد و با ملایمت گفت: «رالف عزیز، من درک میکنم، میدانم، میدانم. هر یک از ما چیزی در خود دارد که نمیتواند آن را نابود انگارد، حتی اگر مجبورمان کند آنقدر فریاد بزنیم که بمیریم. ما آنچه هستیم هستیم، فقط همین.»
تنها کاری که از دستمان بر میآید این است که درد بکشیم و به خود بقبولانیم که ارزشش را دارد.
مشخصات کتاب
- عنوان: کتاب پرنده خارزار
- نویسنده: کالین مکالو
- ترجمه: مهدی غبرایی
- انتشارات: نیلوفر
- تعداد صفحات: ۷۶۸
- قیمت چاپ هجدهم – سال ۱۴۰۲: ۵۵۰۰۰۰ تومان
شما در مورد کتاب پرنده خارزار چه فکری میکنید؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید، حتما نظرات ارزشمند خود را با کافهبوک در میان بگذارید. با نظر دادن در مورد کتابها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک میکنیم.
[ همراه ما باشید در: کانال تلگرام کافه بوک ]
» معرفی چند کتاب دیگر با ترجمه مهدی غبرایی: