خاورمیانه سرزمینی کهن که خاستگاه بزرگترین تمدنهای جهان و مهد ادیان الهی و زادگاه رسولان و پیامبرانی بیشمار است، امروزه نامش با بحران و جنگ و ناآرامی گره خورده و دستهای پیدا و پنهانی که همیشه در کار بودهاند چنین القا میکنند که ریشه همه این بحران و آشوبها در اندیشههای دینی این سرزمین است. کتاب صلحی که همهی صلحها را بر باد داد پردهها را کنار میزند و نشان میدهد چگونه خاورمیانه جدید براساس توافقهای پنهان متفقین در جنگ جهانی اول، بخصوص استعمار انگلیس شکل گرفته است.
این اثر اولین بار در سال ۱۹۸۹ منتشر شد. فرامکین در این کتاب آشکار میکند که چگونه و چرا متفقین تصمیم گرفتند جغرافیا و سیاستهای خاورمیانه را از نو بسازند و در کشورهایی چون عراق، اردن و لبنان تغییراتی عمده به وجود آورند. نویسنده با تمرکز بر سالهای سرنوشتساز ۱۹۱۴ تا ۱۹۲۲ زمانی که همهچیز حتی اتحاد میان ناسیونالیسم عربی و صهیونیسم ممکن به نظر میرسید، چه اتفاقی افتاد که نتیجه آن کشمکش کنونی است.
صلحی که همهی صلحها را بر باد داد روایتی است از وقایعی که به فروپاشی امپراتوری عثمانی در طول جنگ جهانی اول انجامید و مایه تغییر اساسی در خاورمیانه شد و، بنا به عقیدهی نویسنده، به شروع جنگی دامن زد که همچنان ادامه دارد.
این کتاب تنها به نقش اروپا در خاورمیانه نمیپردازد، بلکه تأثیر این دگرگونی در خود اروپا را نیز دربرمیگیرد. گاه خواننده را با خود به دل بیابانهای شبه جزیرهٔ عربستان میبرد و با ماجراجوییهای لارنس همگام میکند و گاه از اختلافات و مناقشات دولتمردان اروپایی در پایتختهایشان پرده برمیدارد. میتوان تاریخی را که این کتاب بدان پرداخته سِفر پیدایش قرن بیستم و خاورمیانهی امروزی دانست. این کتاب در سال ۱۹۸۹ منتشر شد و به فهرست نهایی جایزهی پولیتزر هم راه یافت.
در قسمتی از متن پشت جلد کتاب آمده است:
خاورمیانه سرزمین عجیبی است و جغرافیای خاص این منطقه در طول تاریخ باعث شده این سرزمین روز خوش نبیند. همواره ابرقدرتها تلاش کردهاند بازی را در این منطقه بر اساس منافعشان پیش ببرند و این تضاد منافع برای مردم این سرزمین همیشه جنگ و خون و آتش به همراه داشته است. به نظر میرسد خاورمیانه هرگز به آرامش نخواهد رسید. دیوید فرامکین در کتاب صلحی که همهی صلحها را بر باد داد از سیاستهایی مینویسد که سرنوشت مردم این منطقه را تحت تاثیر خود قرار داده است، پرده بر میدارد.
[ » معرفی و نقد کتاب: کتاب چرا ملتها شکست میخورند – کتابی مهم درباره کشورهای مختلف ]
صلحی که همهی صلحها را بر باد داد
دیوید فرامکین نویسنده کتاب که مورخ، پژوهشگر و استاد دانشگاه بوستون آمریکاست، در کتاب صلحی که همهی صلحها را بر باد داد براساس مدارک و پژوهشهای مستند به چگونگی فروپاشی امپراطوری عثمانی میپردازد که در جنگ اول جهانی یکی از طرفین درگیر جنگ و همپیمان آلمان و اتریش بود و نشان میدهد چگونه استعمارگر بزرگ تاریخ یعنی انگلیس با توافقات و پیماننامههای پشتپرده میان خود و متحدین، در طول جنگ اول جهانی، نقشه تجزیه و فروپاشی امپراطوری عثمانی را میکشند.
امپراتوری عثمانی که در قرنهای گذشته به روم نیز معروف بود، بزرگترین امپراتوری مسلمان تاریخ بوده است و چندین قرن بر جنوب شرق اروپا، غرب آسیا و شمال آفریقا حکومت میکرد. عثمان یکم این امپراطوری را اواخر قرن سیزدهم میلادی پایهگذاری کرد. این امپراتوری طی قرنها سرزمینهای خود را گسترش داد و در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی به اوج خود رسید. امپراتوری عثمانی اوایل قرن بیستم دست به اشتباهات زیادی از جمله کشتار ارمنیها زد. در نتیجه این اقدامات، حکومت عثمانی افول کرد و در جنگ جهانی اول درهم شکسته شد. سوم مارس ۱۹۲۴ رسما امپراتوری عثمانی دیگر وجود نداشت و تاریخ خاورمیانه وارد مرحلهی جدیدی شد.
کتاب و محتوای آن تنها روی یک موضوع مهم تاکید دارد که از عنوان کتاب نیز مشخص است. عنوان کتاب از صحبتهای آرچیبالد ویول، افسری که تحت امر ژنرال آلنبی در فلسطین خدمت کرده بود، اقتباس شده است. آرچیبالد گفته بود:
نویسنده براساس مستندات تاریخی، روایت میکند که کشورهای پیروز در جنگ ابتدا سرزمینها را بین خود تقسیم میکنند و سپس با استفاده از راهحل همیشگی یعنی تفرقه و با توسل به اعراب و وعده استقلال دادن و ایجاد یک کشور مستقل، آنها را به قیام و مبارزه با حکومت عثمانی ترغیب میکنند. در نهایت نیز با شکست عثمانی نقشههایشان را عملی کرده و خاورمیانه جدیدی میسازند.
در قسمتی از مقدمه کتاب آمده است:
گزارش رسمی روسها و فرانسویها از عملکردشان در خاورمیانه در آن زمان طبعاً جنبه تبلیغاتی داشت. گزارشهای رسمی انگلیسیها – حتی خاطراتی که بعدها مقامات رسمیشان نوشتند – هم دور از حقیقت بود. انگلیسیهایی که سهم عمدهای در این تصمیمگیریها داشتند روایتی از وقایع نقل میکردند که در بهترین حالت دستکاری شده و در بدترین حالت مندرآوردی بود. آنهای میکوشیدند دخالت خود را در امور مذهبی مسلمانان پنهان کنند و چنین بنمایند که برای حفظ استقلال عربها به خاورمیانه آمدهاند؛ آرمانی که در واقع هیچ باوری بدان نداشتند.
سرزمینی با قدمتی هزاران ساله و افکار و اعتقادات خاص قربانی جاهطلبیها و زیادهخواهیهای استعمار و استعمار انگلیس شده که تا آن هنگام از معدود موقعیتهای جغرافیایی بود که هنوز برآن تسلط نیافته بودند و با اینکه شناخت کافی و درستی هم ازاین سرزمین نداشتهاند، با اطلاعات غلط و گمراهکننده مهرههایشان در منطقه، خاورمیانه را مثل هندوانهای روی میز استعمارگریشان گذاشته و بیتوجه به بسیاری از مسائل، مرزها را تعیین میکنند. کشورهای جدید میسازند و با دست و دلبازی فلسطین را به یهود تقدیم کردند. نویسنده در این زمینه مینویسد:
اگر چه مسئله خاورمیانه را برای خودشان حل کردند اما مسئلهای خاورمیانهای برای خاورمیانه آفریدند و از این رو خاورمیانه منطقهایست که هنوز جنگ برای بقای ملی در آن ادامه دارد.
بنابراین مرزها را سیاستمداران انگلیسی کشیدند. قدرتهای اروپایی به دنبال ایجاد نوعی نظام حکومتیِ مصنوعی در خاورمیانه بودند تا اساس موجودیت آسیای مسلمان را تغییر دهند. از این رو خاورمیانه به مجموعهای از کشورهایی تبدیل شد که هنوز که هنوز است تبدیل به یک ملت نشدهاند. به نحوی دیگر میتوان گفت این کشورها، کشورهایی آفریدند و حاکمانی گذاشتند و دستگاههای دولتی از نوعی که در نقاط دیگر عالم هست پدید آوردند. اما نتوانستند همه مخالفان محلیِ تصمیماتشان را سرکوب کنند. از این رو خاورمیانه منطقهای است که جنگ برای بقاء ملی هنوز در آن اتفاق میافتد. مانند جنگ ایران و عراق.
کتاب صلحی که همهی صلحها را بر باد داد در ۱۲ بخش و ۶۱ نوشته شده که سرفصل بخشهای آن عبارت است از:
- در چهارراه تاریخ
- کیچِنر: نگاه به آینده
- بریتانیا در باتلاق خاورمیانه
- براندازى
- متفقین در حضیض اقبال
- دنیاهاى تازه و ارضهاى موعود
- حمله به خاورمیانه
- غنایم جنگى
- چون آبها از آسیاب افتاد…
- طوفان بر فراز آسیا
- بازگشت روسیه به خاورمیانه
- توافق ۱۹۲۲ خاورمیانه
در قرن بیستم دولتهاى اروپایى شکل منسجمى به خودشان گرفتند و هرکدام در صنعت، فناوری و تمدن دستی بر آتش داشتند. این غولهای عصر تمدن همواره گوشه چشمی نیز به خاورمیانه داشتند که در آن زمان اصلاً به شکل امروزی شباهتی نداشت. بریتانیا با مستعمره خود، یعنی هند همواره بهانهای در دست داشت تا در امورات سرزمینهای شرق میانه دخالت کند. این را هم در نظر داشته باشید که آن زمان هنوز اهمیت نفت و چاههای غنی نفت خاورمیانه چندان مورد توجه نبود.
در مسیر استعمار، بریتانیا امپراتوری وسیع عثمانی را پیش روی خود میدید. امپراتوری عثمانی به حدی وسیع بود که کشورهای نوظهور عربستان، سوریه، عراق، فلسطین، ترکیه و حدودی از شمال افریقا را در برمیگرفت. بنابراین حکومتی با این وسعت و تنوع نژادی و قومی و بخخصوص مذهبی یک حکومت بسیار مقتدر میطلبد اما جمعیتی از ترکها که دستی بر سیاست داشتند تصمیم میگیرند حزبی با عنوان ترکیه جوان یا جمعیت اتحاد و ترقی تشکیل بدهند، پارلمان را برگردانند و سروشکلی به امورات عقبمانده مملکت بدهند تا با این کارها دست بیگانگان از کشور کوتاه و خود بتوانند حکمرانی کنند. اما باتمام این اهداف درخشان، باز هم برای آوردن صنعت و فناوری نوین به کشور ناچار بودند دست جلوی بیگانه دراز کنند. بنابراین به سمت آلمان دست دراز میکنند که در آن زمان به تازگی شکل گرفته بود و داشت به یکی از قدرتهای بزرگ اروپا تبدیل میشد و به شکلی جای روسیه را میگرفت. بریتانیا از این قضیه سخت میترسید، چون انتظار داشت خودش امورات دولت عثمانی را در دست بگیرد و حالا که آلمان وارد ماجرا شده بود، بیمناک بود که سررشتهی اوضاع از دستش خارج شود. اما از طرفی بریتانیاییها و تمام اروپا هیچگونه اطلاعاتی از سرزمینی به نام عثمانی نداشتند و این آغاز مشکلات و بذل و بخشش سرزمینهای حکومت عثمانی در خاورمیانه بود.
خوندن این کتاب برای درک وضعیت موجود بسیار راهگشا و خوب است. این کتاب شما با اندیشه سیاستمدارنه مردان بزرگ آشنا میکند و متوجه دستاندازیها و دخالتهای دولتهای بیگانه در امور حکومتی میشوید. از همه مهمتر با یکسری از اتفاقات بینظیر تاریخی و مردان و زنانی آشنا میشوید که تاریخ معاصر ما را شکل دادند. روایت دیوید فرامگین از این اتفاقات دلنشین، گیرا و تا حدودی شبیه داستان است که خواننده بتواند به راحتی کتاب را دنبال کند. پیشنهاد میکنیم اگر به مباحث تاریخی علاقه دارد از مطالعه کتاب صلحی که همهی صلحها را بر باد داد غافل نشوید.
[ » معرفی و نقد کتاب: کتاب برج فرازان – اثر باربارا تاکمن ]
[ » معرفی و نقد کتاب: توپهای ماه اوت – اثر باربارا تاکمن ]
جملاتی از متن کتاب
لوید جورج تنها فرد دولت بود که همیشه آرزو داشت فلسطین را برای بریتانیا بگیرد. آرزوی دیگر او تأسیس وطنی برای قوم یهود در فلسطین بود. همکارانش نمیدانستند او چه اعتقاد راسخی به این افکار دارد.
نخستوزیر، بهواسطه فرستادهاش، به انوار و یاران او پیشنهاد رشوه – سپردههای بانکی کلان – داد تا جنگ را با شرایط بریتانیا ترک کنند. شرطها عبارت بودند از: استقلال عربستان؛ خودمختاری محلی ارمنستان و سوریه در چارچوب امپراتوری عثمانی؛ قیمومت عملی بریتانیا بر بینالنهرین و فلسطین، تحت حاکمیت صوری دولت عثمانی (مانند مصرِ پیش از جنگ)؛ و آزادی عبور از داردانل. در مقابل، لوید جورج پیشنهاد کرد الغای کاپیتولاسیون (پیمان رفتار ترجیحی با اروپاییها) را تضمین کند و کمکهای مالی فراوانی را به احیای اقتصاد ترکیه اختصاص دهد. شرایط پیشنهادی لوید جورج دو تفاوت مهم با شرایط مطلوب دولت سابق اسکوئیت داشت: چیزی نصیب فرانسه و ایتالیا و روسیه نمیشد؛ و بریتانیا هم فلسطین را میگرفت و هم بینالنهرین را.
عصر روز دوم آوریل که رئیسجمهور به کنگره رفت تا اعضایش را راضی به اعلام جنگ علیه آلمان کند، معلوم شد او هم نظرش همین است، چون بخش زیادی از سخنرانیاش را به تشریح اهداف خاص امریکا اختصاص داد. او در توضیح اینکه چرا فکر میکند امریکا ناچار به اعلام جنگ است، صحبتش را بر نکتهای متمرکز کرد که جای بحث نداشت: آلمانیها سه کشتی بازرگانی امریکا را غرق کرده بودند و قصد داشتند کشتیهای بیشتری را هم غرق کنند. اقدامی جنگی علیه امریکا صورت گرفته بود و آن کشور گزینهٔ شرافتمندانهای جز مقابلهبهمثل نداشت.
از اخراج ارامنه با برنامهریزی طلعت، وزیر کشور، در سال ۱۹۱۵ هنوز با عنوان کشتار ارامنه یاد میشود. تجاوز و ضرب و شتم رایج بود. کسانی را هم که یکباره نمیکشتند، بدون آب و خوراک و سرپناه به کوه و بیابان میراندند. صدها هزار ارمنی از پای درآمدند یا به قتل رسیدند. این رقم در منابع ارمنی به یکمیلیون و پانصد هزار نفر هم میرسد. هرچند اختلاف بر سر رقم دقیق فراوان است، بر سر نتیجه اختلافی نیست: ارمنستانِ ترکیه با حدود نیمی از جمعیتش نابود شد.
روسها علاقهای به قوم یهود و ادعاهایش نداشتند. میزبانان تزاری سایکس در پتروگراد به او گفتند که یهودیهای صهیونیست روسیه خطر بزرگ بالقوهای برای آن کشور به شمار میروند.
به یاد داریم که سایکس و پیکو اختلاف بر سر فلسطین را چنین حل کردند که پذیرفتند قسمت اعظم آن تحت حاکمیت بینالمللی قرار گیرد. شکل دقیق این حاکمیت را بنا شد پس از رایزنی با دیگر متفقین ذینفع، یعنی روسیه و ایتالیا، و حسین مکی معین کنند. ولی اظهارات ناخدا هال سایکس را نگران کرد. در توافق او با پیکو عامل مهمی از قلم افتاده بود. آنها حسابش را نکرده بودند که ممکن است یهودیان در آیندهٔ سیاسی فلسطین ذینفع باشند.
قسطنطنیه، شهری که ابتدا نامش بیزانتیوم (بیزانس) بود و اکنون استانبول نام دارد، بیش از یازده قرن پایتخت امپراتوری روم شرقی بود و بیش از چهار قرن پایتخت جانشین آن، امپراتوری عثمانی. قسطنطنیه هم مثل رم روی هفت تپه بنا شده بود و مانند رم شهری جاودانی به شمار میرفت.
از اوایل قرن بیستم، نفت هم وارد معرکه شد، اما نقش مهمی در «بازی بزرگ» پیدا نکرد، زیرا هنوز کمتر سیاستمداری میدانست نفت در آینده چه اهمیتی خواهد یافت. همچنین هنوز کسی نمیدانست چه ذخایر نفتی عظیمی در خاورمیانه نهفته است. بریتانیا بیشتر نفتش را از امریکا میآورد (پیش از جنگ جهانی اول و در خلال آن، بیش از هشتاد درصد). هنوز، بهجز روسیه، ایران تنها تولیدکننده مهم نفت در خاورمیانه بود. تازه تولید ایران هم نسبت به تولید جهانی ناچیز بود. مثلاً در ۱۹۱۳، امریکا ۱۴۰ برابر ایران نفت تولید میکرد.
بیرون از کابینه جنگی، کسی نمیدانست این لرد کیچِنر بوده که طرح اعزام نیروی دریایی (بدون دخالت نیروی زمینی) را برای حمله به داردانل ارائه داده است. همگان چرچیل را مقصر میدانستند. بنابراین، باز تقصیر او بود که انورپاشا و لیمان فون زاندرس از هفتهها پیش بو برده و نیروهایشان را برای دفع هجوم متفقین آماده کرده بودند. فرماندهان مستقر در ساحل گالیپولی حملهٔ اولیهٔ نیروی دریایی را صرفآ یک شیرینکاری برای خودنمایی لرد اول دریاداری دانسته بودند؛ کودتایی که شکست خورده و جان آنها را به خطر انداخته بود. اوبری هربرت، که همانجا افسر نیروی زمینی بود، در دفتر خاطراتش نوشت «نام وینستون خون همه را به جوش میآورَد. امپراتوران روم بردهها را میکشتند تا معروف شوند؛ او برای اینکه مشهور شود، آزادمردان را میکشد. اگر او دست به این کودتا نزده بود و با نیروی زمینی همکاری کرده بود، شاید ما بدون دادن تلفات سنگین به قسطنطنیه رسیده بودیم.»
عثمانیها هرگز یکسره به پیشینه خود پشت نکردند و دست از چپاولگری نکشیدند. آنها با گرفتن مال و برده به ثروت میرسیدند. بردگان یا غلامان به قشون عثمانی میپیوستند، بعد از بازنشستگی فرماندهان جانشین آنها میشدند و آنگاه خود، با گرفتن مال و برده، به ثروت دست مییافتند. تنها راهی که عثمانیها برای رشد اقتصادی میشناختند یورش به سرزمینهای تازه بود. اما در قرون شانزدهم و هفدهم، لشکرکشیهای آنها به شکست و عقبنشینی انجامید و دولت رمق از کف داد. عثمانیها هنر جنگ را آموخته بودند، اما هنر کشورداری را نه.
مشخصات کتاب
- عنوان: صلحی که همهی صلحها را بر باد داد
- نویسنده: دیوید فرامکین
- ترجمه: حسن افشار
- انتشارات: ماهی
- تعداد صفحات: ۶۲۴
- قیمت چاپ بیست و سوم – سال ۱۴۰۲: ۷۲۵۰۰۰ تومان
شما در مورد کتاب صلحی که همهی صلحها را بر باد داد چه فکری میکنید؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید، حتما نظرات ارزشمند خود را با کافهبوک در میان بگذارید. با نظر دادن در مورد کتابها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک میکنیم.
[ همراه ما باشید در: کانال تلگرام کافه بوک ]
» معرفی چند کتاب دیگر از نشر ماهی: