در کتاب پروست علیه زوال یوزف چاپسکی، هنرمند نقاش و افسر لهستانی، در اسارت و سرمای مهلک ارودگاههای جنگ در شوروی، برای همبندانش از تجربهی خواندنِ طولانیترین رمان جهان، یعنی رمان در جستجوی زمان ازدست رفته حکایت میکند. کتاب در جستجوی زمان از دست رفته در ۷ جلد و طی ۱۴ سال به زبان فرانسه منتشر شد و بلافاصله یک شاهکار شناخته شد و به عقیده خیلیها برترین رمان قرن یا حتی برترین رمان همه زمانها بود. چیزی که آن را خاص میکند این است که یک رمان سرراست از نظر روایت نیست، مخلوطی از توصیفات نبوغآمیز از اشخاص و مکانها و فلسفه کلی زندگی است. سرنخ اصلی درباره این رمان در نام کتاب – در جستجوی زمان از دست رفته – است.
یکی از بنمایههای اصلیِ رمانِ هفتجلدیِ در جستجوی زمان ازدسترفته سازوکار خاطرهی غیرارادی و اهمیتش در خلق اثر هنریست. با این اوصافْ چهبسا برای آنانی که کار سترگ پروست را خواندهاند، تجربهای شگفتانگیز خواهد بود خواندن روایتِ کسی که در شبهای سرد اردوگاه تقلّا میکند، رُمان پروست را به یاد بیاورد و برای رفقای دربندش تعریف کند، مگر اینچنین از حجم زیاد یأس بکاهد.
اگر کتاب عظیم پروست را نخواندهاید و دوست دارید کتاب پروست علیه زوال را بخوانید ما در کافهبوک هفت کتاب مجموعه در جستجوی زمان از دست رفته را به شکل جداگانه معرفی کردهایم. برای مطالعه هر جلد از این کتاب میتوانید از طریق لینکهای زیر اقدام کنید که احتمالاً به شما در مطالعه کتاب حاضر کمک کند. چرا که کتاب پر از اشاره به اسامی شخصیتها و رویدادهای داستان است و کسی که رمان را نخوانده، احتمالاً در میان این همه اشاره و تحلیل، گیج خواهد شد.
- جلد اول رمان: کتاب طرف خانه سوان
- جلد دوم رمان: کتاب در سایه دوشیزگان شکوفا
- جلد سوم رمان: کتاب طرف گرمانت
- جلد چهارم رمان: کتاب سدوم و عموره
- جلد پنجم رمان: کتاب اسیر
- جلد ششم رمان: کتاب گریخته
- جلد هفتم رمان: کتاب زمان بازیافته
فراموش نکنید که کتاب حاضر، کمحجم و کوتاه است و تنه اصلی آن شامل چند سخنرانی مکتوب و جستار است که شاید در مجموع به ۶۰ صفحه نیز نرسد. مابقی کتاب، فهرست مطالب، مقدمه مترجم فارسی، پیشگفتار مترجم انگلیسی و تصاویر است اما اگر کتاب پروست را خوانده باشید، جذابیت همین صفحات کم برای شما بسیار زیاد خواهد بود.
کتاب پروست علیه زوال
تهاجم شوروی به لهستان اتفاق افتاده است و تعداد زیادی از مردم و مقامات نظامی لهستان در این گیرودار اسیر و کشته شدهاند که تعداد کشتهشدگان به مراتب بیشتر بوده است. در این میان جمعی از افسران لهستانی از مرگ گریخته و در شمال مسکو در گولاگ گریازوفک اسیر شدهاند. این گروه از افسران لهستانی بازداشت شده راهی کاملا غیرمعمول و بسیار موثر برای مقاومت در برابر نابودی اخلاقی و فکری در دوران اسارت پیدا کردند.
گزینه روی میز روسها برای این گروه اسیر شده، کار در اردوگاههای کار اجباری آن هم در سرمای شدید است. در چنین شرایطی و در عین حال که هر یک از این افسران از زنده ماندن تا حد زیادی خوشحالند، فضای رخوتزده محل اسکانشان – یک صومعه ویران شده – و کار در سرمای استخوانسوز آن روزها، سبب شده که روند تدریجی زوال را با سرعت بیشتری طی کنند.
آنها پس از ساعتها کار در سرمای وحشیانه زمستان شوروی در اتاقی جمع میشدند و دربارهی موضوعاتی که با آن آشنا هستند صحبت می کنند. از تاریخ، کوهنوردی تا معماری. یوزف چاپسکی، نقاش و نویسنده لهستانی، در مورد نقاشی فرانسوی و نقاشی لهستانی و همچنین ادبیات فرانسه صحبت میکند. و مهمتر از همه، دربارهی پروست و رمان مشهور این نویسنده فرانسوی صحبت میکند.
یوزف چاپسکی یکی از افسران اسیر حاضر در جمع فوق است که به سبب بهرهمندیاش از ذوق هنری – نویسندگی و نقاشی – تحلیل و شرح رمان در جستجوی زمان از دست رفته اثر مارسل پروست را برای این گردهماییها برمیگزیند. در حقیقت چاپسکی کاری انجام میدهد که خود نویسنده فرانسوی آن را به سوژه رمان طولانیاش تبدیل کرده بود: استفاده از کوچکترین نشانهها برای به یاد آوردن آنچه که مربوط به گذشته است. این «تداعی» که به سفری در زمان شبیه است، اساس کار چاپسکی در تعریف کردن ماجراهای پروست و کتابش نیز میباشد چرا که در اردوگاه گریازاوتس خبری از هیچیک از مجلدات رمان «در جستجوی زمان از دست رفته» نبوده و چاپسکی در ایراد سخنرانیهایش تنها به حافظه متکی بوده است.
بعد از ایراد هر سخنرانی، دو تن از حاضران میپذیرند که حرفهای چاپسکی را بازنویسی کنند و خود او نیز در این کار مشارکت میکند تا در نهایت کتاب حاضر متولد شود. کتاب در واقع متن پیاده شده سخنرانیهای چاپسکی در ۵ فصل است که باتوجه به وحدت موضوع در هر فصل میتوان حدس زد هر فصل، شامل یک سخنرانی چاپسکی است.
این اثر که اتحاد جماهیر شوروی آن را به عنوان نمونهای از ادبیات منحط بورژوازی قرار داه بود، نه تنها نمایشی از قدرت حافظه و یک مدل بسیار منحصر به فرد از مقاومت است، بلکه بسیار خواندنی است.
اما گیراترین ویژگی نوشتار یوزف چاپسکی، حتی سازوکار کموبیش مشابهش با رمان در جستجوی زمان از دست رفته نیست – استفاده از نشانهها برای به یاد آوردن آنچه که مربوط به گذشته است، مانند خوردن شیرینی در کتاب پروست و پرت شدن به خاطرات گذشته – بلکه آنجا و آنلحظهای است که چنین اتفاقی در آن رخ میدهد: در اردوگاه کار اجباری! تسلیم نشدن و طغیان علیه وضعیتی که عملاً ایجاد شده تا شما را در خود خورد کند آن هم با استفاده از هنر و ادبیات، کاری بسیار مهم و حیرتانگیز است.
[ » معرفی کتاب: پروست چگونه میتواند زندگی شما را دگرگون کند – اثر آلن دوباتن ]
جملاتی از متن کتاب
آنقدر کم فرانسه سَرم میشد که نمیتوانستم از جانمایهٔ کتاب کیفور شوم و آن فُرم بینظیرش را فهم کنم. بیشتر با کتابهایی خو گرفته بودم که در آنها بهواقع اتفاقی رخ میدهد، و داستان با سرعتِ بیشتری پیش میرود و با سبکوسیاقی معمول روایت میشود. من که آنقدرها پروردهٔ ادبیات فرانسه نبودم تا دستودلم به خواندن کتابهایی چنین پرتکلّف و فخرفروشانه برود؛ کتابهایی بهکل خلافآمدِ آنچه آنوقتها فکر میکردیم روحِ زمانه است؛ آن روحِ کمدوام که در چشم ما جوانهای خام نمودش رسم و قواعدی تازه بود که میپنداشتیم مقدر است تا ابدالدهر بپایند. جملات بلندِ پروست، با آن حاشیهرفتنهای بیپایان، تداعیهای جورواجورِ دورازذهنِ نامنتظَر، و شیوهٔ غریبش در پرداختن به مضمونهایی درهمتنیده ولی انگاری بی هیچ خط و ربط روشنی ارزش این سبک و دقت و غنای فوقالعادهاش را درنمییافتم.
عمل به یاد آوردن سبب دستیابی به موهبت فراموشی میشود. همهچیز از یاد میرود؛ دیگر نه میدانی کیستی نه میدانی کجایی. این نسیان و فراموشی در گرماگرم آن روزهای هراسآور آشویتس، متاعی بود بس قیمتی، هرچند کوتاه، هرچند گذرا.
درست یک سال بعدش، نمیدانم چه شد، آلبرتین گمشده (یازدهمین ۱۵ مجلدِ در جستوجو) را باز کردم و بیوقفه آن را با شوقی شگفت که رفتهرفته بالا میگرفت از نخستین صفحه تا به آخر خواندم. اعتراف میکنم اولِ کار مسحور نثر پرمایهٔ پروست نبودم، که بیشتر فحوای کتاب بود که مجذوبم کرد: حرمان، تشویشِ عاشقِ وانهاده که آلبرتین دستِ رد بر سینهاش زده بود، توصیف تمام اشکالِ حسادتی که معطوف به گذشته بود، خاطراتِ دردآلود، جستوجویی پرتبوتاب، و تمام آن کشفوشهودهای روانشناسانهٔ نویسندهٔ بزرگ، با آن جزئیات و تداعیهای پرآشوبِ مشوّش یکراست به قلبم اصابت میکرد.
در آن روزها نقش خیالِ پروست همدم من بود؛ میدیدمش نشسته در آن اتاقِ دمکردهی محصور با دیوارهای چوبپنبهای، که بیبروبرگرد جا میخورد و حتی شاید احساساتی میشد اگر میشنید بیست سال بعدِ مرگش اُسرای لهستانی، بعد از یک روز تمام سرکردن در برف و سرمایی که اغلب به منفیِ ۴۰ درجه هم میرسید، سراپا گوش بودند برای داستانِ دوشس دو گرمانت، مرگ برگوت یا هرآنچه میتوانستم از جهانِ فکریِ پروست به یاد بیاورم.
در نمایشگاهی از ورمِر، نقاش بزرگ هلندی، نقاش محبوب سوان و برگوت، است که مرگْ برگوت را درمیرباید. تصادفاً فهمیدم که وقتی جنگ تمام شد، چندسالی قبلِ مرگِ پروست، ژانــلوئی وودوئایه، دوستِ نویسندهاش، او را به نمایشگاهی هلندی کشانده بود، که همانجا به پروست حملهی قلبیِ مهلکی دست داده انگار. در آلبرتین، برگوت تصمیم میگیرد قبلِ مرگش یک بار دیگر تابلوهای ورمِر را ببیند، هرچند خوب میداند رفتن به نمایشگاه با آن وضعوحالی که دارد خیلی صلاح نیست و خطر دارد. آن افسونِ رازآلود، دقت و ظرافتی در حدِّ هنر چینی و نوای لطیف این تابلوها در بدو ورود پاک مسحورش میکند. برگوت، غرقِ بُهت و حیرت، جلوِ منظرهای از خانههایی لبِ ساحل بر کرانهی دریا میایستد. آدمهای ریز آبیپوش برشنهای زرد، و یک تکهی کوچک دیوار زرد، که با پرتو خورشید زراندود شده نقشِ تصویرند. این تابلو آخرین فرصتِ نویسندهی دمِ مرگ است برای تحلیل. با صدایی آهسته پشتِ هم میگوید: «تکهدیوارِ زرد، تکهدیوارِ زرد، من هم باید کتابهایم را همینطوری مینوشتم؛ باید بارها و بارها جملهها را بازنگری میکردم، از نو رویشان کار میکردم، غنی میکردمشان، لایهلایه میچیدمشان؛ درست عین همین لایههای کارشده روی این تکهدیوار. جملههایم زیاده خشک بودند و خیلی کم رویشان کار شده.»
مشخصات کتاب
- عنوان: کتاب پروست علیه زوال
- نویسنده: یوزف چاپسکی
- ترجمه: شبنم نیک رفعت
- انتشارات: گمان
- تعداد صفحات: ۱۴۴
- قیمت چاپ سوم: ۱۱۰۰۰۰ تومان
نظر شما در مورد کتاب پروست علیه زوال چیست؟ آیا رمان مارسل پروست را خواندهاید؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.
[ لینک: اینستاگرام کافهبوک ]
» معرفی چند کتاب دیگر از نشر گمان: