اگر مطالب کافهبوک را دنبال کرده باشید حتماً میدانید که ما کتابهای مختلفی از نشر گمان معرفی کردهایم. کتابهای این مجموعه شایسته توجه هستند. کتاب اینترنت با مغز ما چه میکند؟ که جلد هجدهم از مجموعه بیست و دو جلدی تجربه و هنز زندگی است به زبان ساده و با استفاده از مطالب واقعی و روانشناسی به سوالی میپردازد که در عنوان کتاب آمده است. در واقع این کتاب رفتار انسانهایی که هر روز با اینترنت سر و کار دارند بررسی میکند.
اگر با کتابهای نشر گمان و مجموعههای این نشر آشنایی داشته باشید، احتمالاً میدانید که هدف آنها ساختن زمینهای برای خوانندگان است تا بتوانند به زندگی، خوشیها و مصائب آن بیندیشند. اولین مجموعه از کتابهای نشر گمان تجربه و هنر زندگی نام داشت که شامل ۲۲ جلد است و مجموعه خرد و حکمت زندگی نیز دنبالهی همین مجموعه است که تاکنون ۱۲ جلد از آن منتشر شده است.
در قسمتی از متن پشت جلد کتاب اینترنت با مغز ما چه میکند؟ آمده است:
از دیگر کتابهای نشر گمان که تاکنون در سایت معرفی کتاب کافهبوک منتشر شده است، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- کتاب کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم
- کتاب بالکان اکسپرس
- کتاب کافه اروپا
- کتاب فلسفهای برای زندگی
- کتاب اعتراف
- کتاب نظر به درد دیگران
- کتاب فلسفه ترس
- کتاب اندر مزایای تنبلی
- کتاب آداب دیکتاتوری
کتاب اینترنت با مغز ما چه میکند؟ نوشته نیکلاس کار است که اولین بار در سال ۲۰۱۰ به چاپ رسید. شواهد علمی و تاریخی نشان میدهند که مغز ما در واکنش به تجاربمان تغییر پیدا میکند. تکنولوژیهایی که از آنها برای به دست آوردن، ذخیره کردن و به اشتراک گذاشتن اطلاعات استفاده میکنیم، به معنای واقعی کلمه، مسیرهای جدیدی در شبکه گسترده نورونها به وجود میآورند.
کتاب اینترنت با مغز ما چه میکند؟
در دنیای امروز، آنلاین بودن به دغدغه فکری بسیاری از انسانها تبدیل شده است. اگر نگاهی به اطراف خود در مهمانیها بندازید احتمالاً متوجه این موضوع خواهید شد اما در عین حال ممکن است هر فردی اعتیاد به اینترنت را قبول نکند! همانطور که نویسنده، نیکلاس کار، میگوید شما نمیخواهید اعتراف کنید که چقدر خواهان اینترنت هستید. یک نگاهی به خودتان بیندازید!
نیکلاس کار، در کتاب اینترنت با مغز ما چه میکند؟ با تکیه بر دامنهٔ وسیعی از مطالعات تاریخی و علمی تلاش میکند تا تاثیرات شناختی (cognitive) اینترنت را بر ذهن انسان بکاود و پیامدهای فکری و فرهنگی آن را برایمان روشنتر کند.
شما روزانه چند مرتبه ایمیل، پیام کوتاه، به روزرسانی شبکههای اجتماعی و ورودیهای مشابه را بررسی میکنید. یادآوری اینکه شما معتاد هستید اعتراف خوشایندی نیست. هیچکس هم مجبور نیست همه بحثهایی که در کتاب شده است را بپذیرید اما به شما توصیه میکنیم که این کتاب را بخوانید تا بدانید که حق انتخابهای بیشتری دارید.
جدا از پیشگفتار کتاب که بحث را به شکل جالبی باز میکند، کتاب داری ده فصل اصلی است:
- من و هال
- مسیرهای حیاتی
- ابزارهای ذهن
- صفحهای که عمق میگیرد
- رسانهای با عمومیترین ماهیت
- عین تصویر کتاب
- مغز تردسی
- کلیسای گوگل
- جستجو، حافظه
- چیزش شبیه من
کتاب اینترنت با مغز ما چه میکند؟ در ابتدا یک بررسی تاریخی انجام میدهد که اختراعات مختلف، چه تغییرات شناختی در ذهن بشر ایجاد کرده است. مثلا یکی از مهمترین آنها اختراع آقای گوتنبرگ، یعنی ماشین چاپ است. ماشین چاپ کتاب را ارزان و عمومی کرد، چند سال بعد از اختراع ماشین چاپ حدود ۱۲ میلیون نسخه کتاب در سرتاسر اروپا وجود داشت و این مسیر تاریخ و مسیر تفکر انسان را تغییر داد. یکی از تغییرات آن نیز این است که واژگان بیشتری به بشر آموخت.
نویسنده اشاره میکند طی پژوهشی، بشر آن موقع در زبان انگلیسی ۷۰۰۰ واژه متداول را به کار میبرد، بعد از گسترش کتابها چون نویسندهها برای اینکه احساسات و شرایط انسانی رو توصیف کنند نیاز داشتند؛ دایره واژگان انگلیسی از ۷۰۰۰ به یک میلیون واژه افزایش پیدا کرد و تفکر بشر را در قرن ۱۵ گسترش داد، چرا که کلمات مصالح تفکرند، ما نمیتوانیم بدون کلمات به موضوعی فکر کنیم. ما هر چهقدر کلمات بیشتری بلد باشیم قضاوتمان از شرایط و از جهان میتواند گستردهتر باشد و برای همین است که فکرکردن با زبان مادری راحت تر است. چون با کلمات بیشتری در زبان مادری مأنوس هستیم.
یکی از مهمترین ویژگیهایی که نویسنده در کتاب خود آن را بررسی میکند کم عمق شدن انسان است! (کتاب اینترنت با مغز ما چه میکند؟ ترجمه دیگری به نام کمعمقها دارد که توسط نشر مازیار منتشر شده است.) اینترنت توجه ما را کاهش میدهد و اجازه تمرکز طولانیمدت را از ما میگیرد، آدمها برای اینکه ۲۰۰-۳۰۰ صفحه درباره موضوعی عمیق مطلب بخوانند حوصله کمی دارند و عموماً تمرکز خود را از دست میدهند بنابراین از دیدگاه نویسنده دانش ما به دانشی گسترده ولی سطحی تبدیل شده است. در واقع کم عمق شدهایم.
یکی دیگر از بحثهایی که مطرح میشود پریدن ذهن از یک موضوع روی موضوع دیگر است. مشخصاً ما در اینترنت و مخصوصاً شبکههای اجتماعی با مطالب بسیار زیادی که هر کدام تلاش میکنند به نحوی حواس و تمرکز ما را جلب کنند روبهرو هستیم و هر بار تغییر دادن حواس و تمرکز روی موضوعات مختلف باعث میشود ما از نظر ذهنی بسیار هزینه کنیم. این موضوع باعث کاهش توجه ما و در نهایت باعث کم عمق شدن مجدد میشود.
درنهایت اینکه نیکلاس کار در این کتاب توضیح میدهد که اینترنت، برخلاف کتابها که نقش بسزایی در افزایش تمرکز در افراد دارند، مروج نمونه برداریهای پراکنده از اطلاعات، آن هم از منابعی متعدد است. نویسنده بیان میکند که قواعد حاکم بر اینترنت، همان چارچوبهای حاکم بر دنیای صنعت است: سرعت، کارآمدی، و تولید و مصرف بهینه. اما اکنون اینترنت در حال انجام کار دیگری نیز هست و آن کار، القای تصویر مورد نظر خود از جهان به ما است.
[ » معرفی و خلاصه کتاب: کتاب دروغ، اراده آزاد – نشر گمان ]
جملاتی از متن کتاب
در پنج قرن گذشته از زمانی که دستگاه چاپ گوتنبرگ خواندن کتاب را به یک سرگرمی عمومی تبدیل کرد، ذهن خطی ادبی در کانون هنر، علم و جامعه قرار داشته است. این ذهن نکتهبین و انعطافپذیر در واقع ذهن خلاق در رنسانس، ذهن خردگرای روشنگری، ذهن مبتکر انقلاب صنعتی و حتی ذهن ویرانگر مدرنیسم بوده است. اما دیگر چیزی نمانده این ذهن به تاریخ بپوندد.
ظاهرا شیوهی کار مغزم در حال تغییر بود. همان موقع بود که واقعا نگران شدم. چرا نمیتوانم بیش از چند دقیقه به چیزی توجه کنم؟ اولش فکر کردم که شاید یکی از نشانههای فرسودگی ذهن در میانسالی باشد. اما فهمیدم که مساله این نیست که مغزم دارد کند میشود. مساله این است که مغزم گرسنه است. و میخواهد به همان شیوهای که اینترنت تغذیهاش میکند سیر شود. و هرچه بیشتر میخورد گرسنهتر میشد.
بهایی که بابت مواهب اینترنت میدهیم – مواهبی که فقط یک آدم تنگنظر چشمش را به روی آنها میبندد – همانی است که کارپ «فرایند تفکر خطی قدیمی ما» مینامد. ذهن خطیِ متین، دقیق، متمرکز قدیمی با ورود ذهن جدید به حاشیه رانده شده است؛ ذهنی که حریص است که اطلاعات را در زمانی کوتاه، منقطع و اغلب توأمان بگیرد و توزیع کند – هرچه سریعتر بهتر.
زمانی که نقشه فراگیر شد، انسان بهتدریج هر نوع رابطه طبیعی و اجتماعی اطرافش را در قالب نقشه به تصویر کشید، در قالب مجموعهای از ترتیبات ثابت و محدود در فضایی واقعی یا انتزاعی. ما کمکم شروع کردیم به کشیدن نقشه زندگی، حوزه اجتماعی و حتی نظرهایمان. در سایه تأثیر ساعت مکانیکی، انسان کمکم به این نتیجه رسید که مغز و جسم او – و در واقع کل جهان – مثل «ساعت» کار میکند. ما در چرخدندههای تودرتوی ساعت که بر اساس قوانین فیزیک میچرخند و زنجیره طولانی و مشخصی از علت و معلول ایجاد میکنند، استعارهای مکانیکی یافتیم که میتوانست فعالیت همه چیز و همینطور رابطه بین آنها را تبیین کند. خدا ساعتساز اعظم شد. خلقت او دیگر رازی نبود که انسان باید پذیرای آن باشد بلکه معمایی بود که باید گشوده میشد. دکارت در سال ۱۶۴۶ نوشت، «بیتردید آمدن پرستوها در فصل بهار بدین معنی است که آنها هم مثل ساعت کار میکنند.»
مطالعه بیصدای کتابی طولانی مستلزم توانایی تمرکز جدی در مدت زمانی طولانی برای فرایندی است که ما امروزه آن را «غرق شدن» در صفحات کتاب میخوانیم. برقراری این نوع انضباط ذهنی کار آسانی نبود. حالت طبیعی مغز انسان مثل مغز بیشتر خویشاوندان ما در قلمرو حیوانات، عدم تمرکز است. گرایش طبیعی ما این است که جهت نگاهمان و در نتیجه توجهمان را از شیئی به شیء دیگر تغییر دهیم تا بتوانیم تا حد امکان از آنچه اطرافمان رخ میدهد مطلع باشیم.
ما، از لحاظ عصبی، همان چیزی میشویم که فکر میکنیم.
فناوریهای فکری بودند که بیشترین و پایدارترین تأثیر را بر چیستی و چگونگی تفکر ما نهادند.
یکی دیگر از یافتههای این پژوهش تفاوتهای میان مطالعه صفحات وب و مطالعه صفحات کتاب بود. پژوهشگران متوجه شدند که هنگام جستجو در اینترنت ما اغلب الگویی از فعالیت مغزی را به نمایش میگذاریم که با الگوی مغزی غالب در هنگام کتابخوانی بسیار متفاوت است. در خوانندگان کتاب بخشهایی از مغز بسیار فعال است که با زبان، حافظه و پردازش بصری سروکار دارند، اما فعالیت مغزی آنها در بخشهایی که با تصمیمگیری و حل مسئله درگیرند، چندان زیاد نیست، در حالی که فعالیت مغزی کاربران حرفهای رایانه هنگام مشاهده و جستجوی صفحات وب، در این بخشها بسیار زیاد است. اما خبر خوش اینکه وبگردی با توجه به نیازش به چنین کارکردهای فراوانی، میتواند ذهن افراد مسنتر را فعال نگه دارد. اسمال میگوید به نظر میرسد، جستجوگری و وبگردی مغز را به همان روشی «ورزش» میدهند که حل کردن جدول کلمات متقاطع.
در خوانندگان کتاب بخشهایی از مغز بسیار فعال است که با زبان، حافظه و پردازش بصری سروکار دارند. اما فعالیت مغزی آنها در بخشهایی که با تصمیمگیری و حل مسئله درگیرند، چندان زیاد نیست. در حالی که فعالیت مغزی کاربران حرفهای رایانه هنگام مشاهده و جست و جوی صفحات وب در این بخشها بسیار زیاد است.
زمانی که کتابی با جوهر روی صفحه کاغذ چاپ میشود، کلمات آن ماندگار میشدند. قطعیت عمل نشر مدتها در بهترین و متعهدترین نویسندگان و ویرایشگران این میل یا حتی اضطراب را ایجاد میکرد که آثاری تولید کنند که در اوج کمال باشند – یعنی با چشم و گوشی به سوی ابدیت بنویسند. اما متن الکترونیک ناپایدار است. در بازار دیجیتال، نشر فرایندی جاری است و نه یک اتفاق یکباره و تجدیدنظر در آن میتواند تا بینهایت ادامه یابد. حتی بعد از آنکه کتاب الکترونیک در ابزاری متصل به شبکه اینترنت دانلود شد، باز بهراحتی و به صورت خودکار میتوان آن را بهروز کرد – درست همانطور که امروزه برنامههای نرمافزاری بهروز میشوند.
مشخصات کتاب
- عنوان: اینترنت با مغز ما چه میکند؟
- نویسنده: نیکلاس کار
- ترجمه: محمود حبیبی
- انتشارات: گمان
- تعداد صفحات: ۴۴۴
- قیمت چاپ هشتم: ۷۵۰۰۰ تومان
- مجموعه تجربه و هنر زندگی
نظر شما در مورد کتاب اینترنت با مغز ما چه میکند؟ چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید. با نظر دادن در مورد کتابها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک میکنیم.
[ لینک: کانال تلگرام کافه بوک ]
» معرفی چند کتاب خوب دیگر: