رمان آنا کارنینا یا آنّا کارینینا یکی از مشهورترین کتابهای تاریخ ادبیات است که در کنار کتاب جنگ و صلح نام نویسندهاش را برای همیشه جاودانه کرده است. این رمان تالستوی یکی بزرگترین رمانهای دنیاست و به اعتقاد منتقدان جزء ۱۰ کتاب برتر تاریخ ادبیات روسیه نیز میباشد. همچنین این کتاب جزء ۱۰۰ کتاب برتر تاریخ قرار گرفته است. در این مطلب قصد داریم بهترین ترجمه رمان آنا کارنینا را برای مطالعه معرفی کنیم.
آنا کارنینا کتابی است که برخی منتقدان آن را بهترین رمان تاریخ دانستهاند. تولستوی در رمان آنا کارنینا شرح حال روابط میان خانوادههای روسی در قرن نوزدهم را روایت میکند. کتابی که هرکسی در طول زندگیاش حتما باید آن را بخواند. ما نیز در کافهبوک این رمان برجسته را در لیست کتابهای پیشنهادی کافهبوک قرار دادهایم. به گفته ناباکوف، آنا کارنینا یکی از بزرگترین داستانهای عاشقانه ادبیات جهان است. اما عشق تنها بخشی از این رمان پرماجرا است. مباحث اخلاقی، مذهبی و هویتی از جمله موارد دیگری هستند که در کتاب به آنها پرداخته میشود.
ترجمههایی که تاکنون از رمان آنا کارنینا وارد بازار شده است عبارتند از:
- ترجمه سروش حبیبی – نشر نیلوفر
- ترجمه حمیدرضا آتشبرآب – نشر علمی و فرهنگی
- ترجمه مشفق همدانی – نشر امیرکبیر
- ترجمه مهدی کریمی – نشر کتاب پارسه
- ترجمه فاراز سیمونیان – نشر گوتنبرگ
فهرستی که مشاهده کردید، ۵ ترجمه مختلف از کتاب آنا کارنینا است که بیشتر شناخته شدهاند. ترجمههای دیگری نیز از این کتاب وجود دارد اما پرداختن به آنها هدر دادن وقت است!
در نظر داشته باشید ما در این مطلب قصد داریم بهترین ترجمه رمان آنا کارنینا را معرفی کنیم اما مقایسه همه این ترجمهها برای ما تقریبا غیرممکن است. ضمن اینکه همه این ترجمهها از زبان مبدا انجام نشدهاند. از میان لیست فقط دو ترجمه سروش حبیبی – نشر نیلوفر و ترجمه حمیدرضا آتشبرآب – نشر علمی و فرهنگی از زبان مبدا یعنی زبان روسی انجام شدهاند. بنابراین ما نیز همین دو ترجمه را مقایسه میکنیم و در مورد ترجمههای دیگر مطرح شده در لیست بالا نظر نمیدهیم.
بهترین ترجمه رمان آنا کارنینا
قبل از شروع مقایسه دو ترجمه سروش حبیبی و حمیدرضا آتشبرآب، در نظر داشته باشید که ما متن فارسی دو ترجمه را مقایسه میکنیم و دقیقا متن کتاب را با رعایت تمام نکات نگارشی در اینجا نقل میکنیم. طبیعتا از آوردن متن روسی کتاب خودداری میکنیم. همچنین باید اشاره کنیم که بخشهای مختلفی از ابتدا تا آخر کتاب را برای مقایسه انتخاب شدهاند و تلاش کردیم این گستردگی از قسمتهای ساده کتاب تا قسمتهای پیچیده را شامل شود. به هنگام مقایسه نیز ابتدا ترجمه سروش حبیبی و به دنبال آن ترجمه حمیدرضا آتشبرآب خواهد آمد.
*کتاب آنا کارنینا – ترجمه سروش حبیبی:
ناگهان لبخندی ناخواسته، کاملاً ناخواسته، بر چهرۀ مهربانش نشست، همان لبخندی که برایش عادی بود و حکایت از دل مهربانش میکرد و در نتیجه ابلهانه مینمود و استپان آرکادیچ که به فیزیولژی علاقه داشت دربارۀ این لبخند با خود میگفت که ارادی نبود، عملی انعکاسی بود که منشأش مخ است.
** کتاب آنا کارینینا – ترجمه حمیدرضا آتشبرآب:
در بیارادگی محض لبخندی بر چهرهاش نشست؛ همان لبخند مأنوس و مهربان همیشگیاش که درست هم به همین علت ابلهانه مینمود. ستیوا که به فیزیولوژی هم علاقه داشت، با خودش فکر کرد این لبخند چیزی جز رفلکس مغز نیست.
*کتاب آنا کارنینا – ترجمه سروش حبیبی:
وقتی لوین به او فکر میکرد میتوانست تمامی وجود او، خاصه فریبندگی سر ظریف و زرینه گیسوی او را که به سادگی و آزادی بر شانههای زیبای دخترانهاش قرار یافته بود و روشنی و معصومیت کودکانۀ چهرۀ او را با جانداری بسیار در نظر مجسم کند. فریبندگی ویژۀ او در همین حالت کودکانۀ چهره و زیبایی و ظرافت اندامش نهفته بود که لوین خوب به خاطر سپرده بود، اما حالت چشمان ملایم و آرام و صدیق و خاصه لبخند او بود که در نظر لوین هر بار شکوه تازه و نامنتظری جلوه میکرد و همیشه او را به جهانی جادویی میبرد که او خود را در آن همچون روزهای معدودی از دوران کودکیش مییافت که چنانکه به یاد میآورد بسیار نرمدل و مهربان بود.
** کتاب آنا کارینینا – ترجمه حمیدرضا آتشبرآب:
لُووین به کیتی که فکر میکرد، میتوانست به روشنی کل صورتش را مجسم کند، بهخصوص با این حالت کودکانه و بیریا و مهربان و با آن سر نازنین و موی بورش که بر شانههای ظریف دخترانهاش رها بود. حالت کودکانۀ چهرهاش همراه با زیبایی و ظرافت اندامش، دلربایی خاصی به او میداد که لُووین خیلیخوب بهخاطر میآورد. اما چیزی که همیشه در وجود کیتی خاص و نامنتظره مینمود، حالت چشمهایش بود؛ آن چشمان عزیز آرام و صدیق و، بهخصوص، لبخندش که همیشه لُووین را به دنیای جادویی خیال میبرد، جایی که میتوانست خود را در آن لطیف و دوستداشتنی حس کند. فقط روزهای اندکی از اوان کودکیاش را بهخاطر میآورد که چنین حسوحالی داشت.
*کتاب آنا کارنینا – ترجمه سروش حبیبی:
ندای دیگری در گوش جانش میگفت: نباید تسلیم قهر گذشته شد و انسان میتواند زندگی خود را هر طور که بخواهد پیش ببرد.
** کتاب آنا کارینینا – ترجمه حمیدرضا آتشبرآب:
صدای دیگری در دلش میگفت که نباید در قید گذشته ماند و ز آن اطاعت کرد و آدم میتواند خودش را هرطور دوست دارد، تغییر بدهد.
*کتاب آنا کارنینا – ترجمه سروش حبیبی:
میدانی، زن موضوعی است که هر قدر هم که مطالعهاش کنی باز هم کاملاً برایت تازگی دارد.
** کتاب آنا کارینینا – ترجمه حمیدرضا آتشبرآب:
میدانی، زن موجودیه که هرقدر هم بشناسیاش، بازهم برات تازگی دارد.
*کتاب آنا کارنینا – ترجمه سروش حبیبی:
ناگهان برجست و جلو اشک خود را گرفت و فریاد زد: نه، من بند میبُرم، زنجیر میدرم… – و به سوی میز تحریر رفت تا نامۀ دیگری به او بنویسد. اما در اعماق جانش احساس میکرد که قدرت پاره کردن هیچ بندی را نخواهد داشت. توانایی نخواهد داشت که از وضع پیشین خود، هر قدر هم که به دروغ و نادرستی آلوده باشد بیرون آید.
** کتاب آنا کارینینا – ترجمه حمیدرضا آتشبرآب:
از جایش جست، جلو اشکش را گرفت و فریاد زد: نه، پاره میکنم این بندها را. به میزتحریر نزدیک شد تا نامۀ دیگری برای شوهرش بنویسد. اما ته دلش حس میکرد توان پارهکردن بندها را ندارد و نمیتواند از وضعیت قبلی خود که سراسر دروغ و ناپاکی بود، خلاص شود.
*کتاب آنا کارنینا – ترجمه سروش حبیبی:
در کتابهای اقتصاد، مثلاً در کتاب میل، که پیش از کتابهای دیگر با شوق بسیار خواند، و هر لحظه انتظار داشت که پاسخ مسائل خود را در آن بیابد، قوانینی را یافت که از وضع کشاورزی اروپا استخراج شده بود. اما به هیچ روی نمیفهمید کلیت این قوانین که برای مسائل روسیه صادق نیستند کجاست؟ همین مشکل را در کتابهای سوسیالیستی دید. مطلب این کتابها یا خیالپردازیهای غیرعملی ولی زیبایی بود که او را در دوران دانشگاه شیفته کرده بود یا ترمیم و حک و اصلاحهای شرایطی بود که خاص اروپا بود و با مسائل کشاورزی روسیه هیچ وجه تشابهی نداشت.
** کتاب آنا کارینینا – ترجمه حمیدرضا آتشبرآب:
در کتابهای اقتصاد سیاسی، بهخصوص در کار میل که قبل از همۀ کتابها و با اشتیاق فراوان خواندهبود و امیدوار بود هرلحظه پاسخ تمام سوالاتش را در آن بیابد، فقط قوانینی را یافت که از روی مدل کشاورزی اروپایی استخراج شدهبود. اما هیچ نمیفهمید این قوانین که قاعدتاً باید کلی باشد، چرا برای روسیه مناسب نیست. دربارۀ کتابهای سوسیالیستی هم همین بود، یا فانتزیهای زیبا و دلفریب اما بهدردنخور بودند، که زمان دانشجویی با آنها سرگرم میشد، یا تصحیح و اصلاح وضعیتهایی که در اروپا آزمایش شدهبود و با زراعت در روسیه هیچ قرابتی نداشت.
*کتاب آنا کارنینا – ترجمه سروش حبیبی:
گمان میکنم که این دو مساله از هم جدایی ناپذیرند و دوری باطل تشکیل میدهند. زن به سبب کافی نبودن آموزش از حقوق خود محروم میشود ولی همین کافی نبودن آموزشِ زن به علت محروم بودن او از حقوق خویش است. نباید فراموش کرد که شرایط بندگی زنان به قدری سخت و قدیمی است که ما اغلب نمیخواهیم شکاف عمیقی را که آنها را از ما جدا میکند درک کنیم.
** کتاب آنا کارینینا – ترجمه حمیدرضا آتشبرآب:
به نظر من این دو مسأله جداییناپذیرند. کلش یک سیکل معیوبه. زنان بهخاطر عدم آموزش از حقوقشان محروماند و همان عدم آموزش هم از محرومیت از حقوق میآید. نباید از یاد برد که قید بردگی زنان چنان کهنه و چنان بزرگه که ما اغلب نمیخواهیم شکافی که ما را از آنها جدا میکند، درک کنیم.
*کتاب آنا کارنینا – ترجمه سروش حبیبی:
آزادی؟ آزادی برای چه؟ سعادت فقط در این است که کسی را دوست داشته باشی و آرزویت آرزوهای او باشد و فکرت افکار او و این آزادی نیست، خوشبختی است.
** کتاب آنا کارینینا – ترجمه حمیدرضا آتشبرآب:
آزادی؟ آزادی میخواهم چیکار؟ سعادت فقط همینه که دوستش بداری و خواستههای او را بخواهی و به افکار او فکر کنی و این یعنی دیگر آزادی در کار نیست و همین خوبه!
*کتاب آنا کارنینا – ترجمه سروش حبیبی:
اگر عقلی را که به من داده شده است برای خودداری از زادن کودکانی بدبخت به کار نبرم پس فایده این عقل چیست؟
** کتاب آنا کارینینا – ترجمه حمیدرضا آتشبرآب:
پس خدا برای چی بهم عقل داده، اگر ازش استفاده نکنم و بدبختهای دیگری به دنیا اضافه کنم!؟
*کتاب آنا کارنینا – ترجمه سروش حبیبی:
هیچ وضعی نیست که انسان نتواند به آن خو بگیرد، خاصه وقتی ببیند که همۀ اطرافیانش در همین وضع بسر میبرند.
** کتاب آنا کارینینا – ترجمه حمیدرضا آتشبرآب:
هیچ شرایطی نیست که آدم نتواند به آن عادت کند، بهخصوص وقتی ببیند همۀ اطرافیانش دارند همانطور زندگی میکنند.
*کتاب آنا کارنینا – ترجمه سروش حبیبی:
در زندگی خانوادگی اگر قرار باشد قدمی برداشته شود باید میان زن و شوهر اختلاف نظر کامل برقرار باشد یا توافق محبتآمیز. اگر روابط مبهم باشد، یعنی نه این و نه آن، هیچ کاری صورتپذیر نخواهد بود.
** کتاب آنا کارینینا – ترجمه حمیدرضا آتشبرآب:
برای آنکه در زندگی خانوادگی تصمیمی گرفته شود، زن و شوهر یا باید کاملاً مخالف هم باشند، یا توافقی مبتنی بر عشق میانشان حکمروایی کند. وقتی روابط همسران نامشخص است و نه این است و نه آن، هیچ اتفاق و تغییری در زندگی رخ نمیدهد.
*کتاب آنا کارنینا – ترجمه سروش حبیبی:
خوب، فکرهایم به کجا رسیده بود؟ به اینجا که نمیتوانم وضعی را پیش خود تصور کنم که زندگی عذاب نباشد، و ما همه برای این خلق شدهایم که رنج بکشیم و همه به این امر آگاهیم و راههایی پیدا میکنیم که خود را گول بزنیم. ولی وقتی حقیقت را میبینی، چه میتوانی بکنی؟
** کتاب آنا کارینینا – ترجمه حمیدرضا آتشبرآب:
خوب، کجا بودم؟ اینکه دیگر نمیتوانم به وضعی فکر کنم که زندگی برام عذاب نباشد و همۀ ما خلق شدهایم تا رنج بکشیم و خودمان هم این را میدانیم و مدام دنبال وسیلهای هستیم که خودمان را با آن گول بزنیم. ولی وقتی دیگر حقیقت را واضح میبینی، چیکار باید بکنی؟
*کتاب آنا کارنینا – ترجمه سروش حبیبی:
کیتی میدانست که موجب عذاب شوهرش چیست. از بیایمانی خود در عذاب بود. اگر از کیتی میپرسیدند که آیا با توجه به اینکه بیایمانان در آن دنیا به دوزخ خواهند رفت، او شوهرش را دوزخی میداند، ناچار تصدیق میکرد، با اینهمه از بیایمانی شوهرش احساس بدبختی نمیکرد و گرچه معتقد بود که نجات برای نامعتقدان ممکن نیست و هیچ چیز را در دنیا به اندازه روح شوهرش دوست نمیداشت با این حال از بیاعتقادی شوهرش خندهاش میگرفت و در دل او را مضحک میشمرد.
** کتاب آنا کارینینا – ترجمه حمیدرضا آتشبرآب:
میدانست چهچیزی شوهرش را اذیت میکند؛ بیایمانی. اگر از او میپرسیدند که از آنجایی که بیایمانان در آن دنیا به جهنم میروند، او هم جای شوهرش را جهنم میداند یا نه، تصدیق میکرد که او جهنمی است. اما از این بیایمانی او چندان هم ناراحت نبود. میدانست و قرار میکرد که کافران راه نجات و رستگاری ندارند و در این دنیا بیش از هر چیز هم روح و جان لُووین را دوست میداشت، اما به بیاعتقادیاش با لبخند نگاه میکرد و بهنظرش مضحک میآمد.
[ » مقایسه ترجمه: بهترین ترجمه رمان مرشد و مارگاریتا – اثر میخاییل بولگاکاف ]
بالاخره بهترین ترجمه رمان آنا کارنینا کدام است؟
همانطور که قسمتهای مختلف کتاب را خواندید و مقایسه کردید، میتوان گفت که هر دو ترجمه شایسته توجه و مطالعه هستند. به طور کلی نیز اختلافهایی بین ترجمهها دیده میشود که جزئی هستند. ما در کافهبوک فکر میکنیم موضوع مهم خواندن این کتاب است؛ ولو با هر کدام از این دو ترجمه.
درنهایت انتخاب بهترین ترجمه رمان آنا کارنینا را به عهده خود شما واگذار میکنیم و امیدواریم با انتشار این مقایسه در انتخاب به شما کمک کرده باشیم. لطفا اگر نکتهای از دید ما درباره این دو ترجمه پنهان مانده است، و یا اگر تجربهای در مورد مطالعه این ترجمهها دارید که به انتخاب بهتر کمک میکند، حتما آن را برای ما کامنت کنید. با این کار در انتخاب ترجمه بهتر برای مطالعه به همدیگر کمک میکنیم.
مشخصات کتاب
- رمان آنا کارنینا
- نویسنده: لئون تالستوی
- ترجمه: سروش حبیبی
- انتشارات: نیلوفر
- تعداد صفحات: ۱۰۳۲
- قیمت چاپ دوازدهم – سال ۱۳۹۷: ۷۵۰۰۰ تومان
- دو جلدی
مشخصات کتاب
- رمان آنا کارینینا
- نویسنده: لف تالستوی
- ترجمه: حمیدرضا آتشبرآب
- انتشارات: علمی و فرهنگی
- تعداد صفحات: ۱۷۴۸
- قیمت چاپ اول – سال ۱۳۹۹: ۲۰۰۰۰۰ تومان
- دو جلدی
یک نکته پایانی: اختلاف تعداد صفحات به موارد متعددی مانند صفحهبندی، مقدمه کتاب، اندازه حاشیه، فونت کتاب، تعداد خطوط در هر صفحه از کتاب، سبک ترجمه و دیگر عوامل بستگی دارد. بنابراین تعداد صفحات به خودی خود معنای خاصی ندارد.
[ لینک: کانال تلگرام کافه بوک ]
» معرفی چند مطلب دیگر: