کتاب حاضر اثر کیگو هیگاشینو نویسندهی ۵۹ ساله ژاپنی است که عمدتاً به خاطر رمانهای معماییاش شناخته شده است. او جزء سیزده نویسندهی برتر رمانهای معمایی در ژاپن بین سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۳ است که در سال ۱۹۸۵ برای «بعد از مدرسه» موفق به کسب جایزه ادو گاوا رمپو شد. رمان بدخواهی شرح حال رنجش و کینهتوزی عمیق چند ساله است که خود را در قالب نیت شوم و شیطانی قتل نمایان میکند. در کتاب حاضر نهتنها به روانشناسی قتل پرداخته میشود بلکه نقش ماهرانه قاتل بر جذابیت روایت داستان میافزاید.
اگر کتابهای ژانر معمایی – پلیسی را دنبال کنید، احتمالاً میدانید که نویسندگان ژاپنی در این زمینه کتابهای برجستهای نوشتهاند. (قبلا چندین کتاب از نویسندگان ژاپنی از جمله کتابهای ادو گاوا را معرفی کردهایم.) بنابراین احتمالاً شما هم با خواندن رمان بدخواهی هوش و نبوغ نویسندهاش را ستایش کنید.
در قسمتی از متن پشت جلد کتاب آمده است:
سه کتاب معروف معمایی – پلیسی از ادو گاوا رمپو که در کافهبوک بررسی شده است:
رمان بدخواهی
بدخواهی تقریبا شبیه هیچ کدام از داستانهای پلیسی – معمایی که تا به حال خواندهاید نیست. کونیهیکو هیداکا، رماننویس معروف ژاپنی، شبِ قبل از مهاجرت در خانه خودش به قتل میرسد. اسامو نونوگوچی، دوستِ مقتول، که خودش هم یک نویسنده است، جسد را پیدا میکند و داستان از اینجا شروع میشود.
رمان بدخواهی دو راوری دارد و شامل یادداشتهای دو شخصیت از روند بررسی این قتل است: اسامو نونوگوچی (دوست مقتول) و کیوچیرو کاگا (کارآگاه پرونده). در این کتاب مسئله اصلی این نیست که قاتل کیست؛ این سوال که هیداکا را چه کسی به قتل رسانده بهسرعت حل میشود؛ اما سوال اصلی اینجاست که انگیزهی این قتل چیست؟ چرایی انجام کار در این کتاب بسیار بیشتر مورد توجه است.
نکته جالب اینکه کارآگاه کاگا از همکلاسیها و هممدرسهایهای قاتل است، او شناخت خوبی نسبت به او دارد و همین شناخت در نهایت به وی در کشف حقیقت کمک میکند. البته حل معما و پی بردن به انگیزه قتل به این سادگیها نیست. کارآگاه برای پی بردن به واقعیت سعی می کند همه جوانب را بسنجد، حسادت، رقابت عشقی، جایگاه اجتماعی و… .
کارآگاه کاگا، روابط بین قاتل و مقتول را به طور عمیق بررسی میکند و به گذشته و کودکی این شخصیتها سرک میکشد تا جوابهای قانعکننده و درستی پیدا کند. بنابراین خواننده با داستانی معمایی – جنایی روبهرو است که در آن رفتار، دوران کودکی، خاطرهها و بسیاری از موارد دیگر مهم هستند.
سرنخهای موجود در کتاب به دقت دنبال میشوند و خواننده را چنان درگیر خود میکند که هر لحظه حساسیت خودش را دارد. همهی بخشهای رمان بدخواهی شبیه تیکههای پازل به نحوی دور هم جمع شدهاند که فقط خواننده تیزبین (که مانند یک کارآگاه فکر میکند) میتواند از اصل موضوع آگاه شود. ضمن اینکه شخصیتهای اصلی داستان، نویسنده بودند و از این نویسندگی در قضیه قتل استفاده شده بود ایدهی خیلی جالبی بود که البته مقداری داستان را پیچیده میکرد.
اما میتوان گفت کتاب بدخواهی بیشتر درباره سقوط یک شخصیت است. همچنین کتاب درباره ناهنجاریهای رفتاری فرد دیگریست که بهتر است در طول داستان این موارد را کشف کنید. ما در این اثر با یک معما، با ظریفکاریهای بینهایت زیرکانه که گواهی خلاقیت بیش از حد نویسنده است روبهرو هستیم و عملاً شاهدیم که یک نفر برای پیشگیری از سقوط خودش چقدر میتواند موجب سقوط دیگران شود.
همانطور که اشاره کردیم در رمان بدخواهی چیزی که باعث تمایز آن شده است: انگیزه قتل است. اینکه چه چیزی باعث میشود انسان را وادار به کشتن فرد دیگری کند. از همین رو کتاب را میتوان اثری فراتر از یک رمان جنایی دانست. نویسنده در این کتاب جنبههای مختلف انسانی، عاطفی، روحی، اجتماعی، مادی و… را پیرامون قتل بررسی میکند که نشان دهد انگیزههای انسان دقیقا از کجا نشأت میگیرد. بخش مهمی از بررسیهای نویسنده نیز به دوران کودکی و نوجوانی برمیگردد یعنی دقیقاً جایی که شخصیت انسان شکل میگیرد.
از کیگو هیگاشینو کتابهای دیگری نیز مانند «تازه وارد»، «رستگاری یک قدیسه» و «خانهای که در آن مرده بودم» ترجمه شده است که پیشنهاد میکنیم اگر به رمانهای پلیسی – معمایی علاقه دارید، گوشه چشمی به آنها داشته باشید.
[ » معرفی و نقد کتاب: رمان عدالت – رمانی معمایی – پلیسی ]
جملاتی از رمان بدخواهی
این روزها والدین خودشون کتاب نمیخونن، ولی فکر میکنند باید بچههاشون رو مجبور به خوندن بکنند. چون خودشون کتابخون نیستند، در نتیجه هیچ ایده و نظری ندارند که به بچههاشون بدن. به این خاطر دلخوش به توصیههای وزارت آموزش هستند و به همون اکتفا میکنند. همهی اون کتابها خیلی کسالتآورند و در نتیجه بچهها یاد میگیرند از این کتابها متنفر باشند. این یه دورِ باطله که به نظر هیچ انتهایی نداره.
درک اینکه هیداکا دیگر در این دنیا نیست، مرا دوباره خیلی ناراحت کرد. دوست داشتم بدانم امروز عصر در مورد چه مسئلهای میخواست با من صحبت کند. با خودم فکر کردم اگر جلسه غیرضروریام را زودتر تمام کرده بودم و همان موقع که زنگ زد به دیدارش میرفتم، شاید میتوانستم جانش را نجات دهم. میدانستم فکر کردن در مورد این موضوع دیگر فایدهای ندارد، ولی اینکه بتوانم جلوی احساس پشیمانیام را بگیرم، کار سختی بود.
روزهای متمادی این احساس را داشتم که دفعه دیگر که کارآگاه کاگا به دیدن من در بیمارستان بیاید، همه جوابهایی را که در جستوجویشان بود، به همراه خودش میآورد. طبق آنچه که تابهحال از کارش دیدهام: آدم دقیق، بافکر و بهطرز وحشتناکی سریع است. هر بار که چشمهایم را میبندم، میتوانم صدای قدمهایش را تصور کنم که دارند بهسرعت نزدیک میشوند. وقتی به رابطه هاتسومی و من پی برد، تقریباً در برابر آنچه داشت اتفاق میافتاد، تسلیم شدم. چشمهایش بُرندهتر از آنچه انتظار داشتم، بود. من بهندرت میتوانم در مورد دیگران قضاوت کنم، اما فکر میکنم تصمیم درستی گرفت که از تدریس دست کشید.
وقتی دفعه بعد به دیدنم آمد، دو مدرک با خودش آورده بود. یکی چاقو بود و دیگری یک نوار ویدیویی. در کمال تعجب، نوار، داخل نسخهای از کتاب شبح دریا جاسازی شده بود. فکر کردم چقدر این کار هیداکا شبیه مزاح و شوخیهای سبک خودش بود. آدم میتواند جا دادن نوار در کتاب را یک حرکت ماهرانه تفسیر کند. اگر آن نوار فقط یک کتاب بود، حتی کارآگاه کاگا هم نمیتوانست به این سرعت به حقیقت برسد.
برای یک نویسنده، نوشتههایش بخشی از وجودش هستند و در بیشتر موارد حکم بچههایش را دارند. همانطور که پدرها و مادرها عاشق بچههایشان هستند، نویسندهها هم عاشق کاری هستند که خودشان خلق کردهاند.
آدمها تغییر میکنند و معمولاً هم این تغییر در مسیر بهتر شدن نیست.
وقتی شرایط سخت است و نمیتوانی وانمود کنی که خوشحال هستی، انجام دادن عمل معکوس، یعنی سکوت کردن، نسبتاً راحتتر است.
مشخصات کتاب
- عنوان: بدخواهی
- نویسنده: کیگو هیگاشینو
- ترجمه: نسرین حیدری
- انتشارات: کتاب کوله پشتی
- تعداد صفحات: ۲۶۱
- قیمت چاپ چهارم: ۴۸۰۰۰ تومان
نظر شما در مورد رمان بدخواهی چیست؟ لطفا اگر این رمان را خواندهاید نظرات ارزشمند خود را با ما به اشتراک بگذارید. با نظر دادن در مورد کتابها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک کنیم.
[ لینک: کانال تلگرام کافه بوک ]
» معرفی چند کتاب دیگر از نشر کتاب کوله پشتی: