کتاب یک زندگی اثری برجسته از موپاسان است که اتفاقا اولین رمان او نیز میباشد. رمانی که لئو تولستوی درباره آن مینویسد: یک زندگی اثری است شایان تقدیر. این رمان نه تنها بهترین رمان موپاسان است، بلکه شاید پس از بینوایان ویکتور هوگو بهترین رمان فرانسوی باشد.
گی دو موپاسان ۴۳ سال زیست و در این مدت حدود ۳۰۰ داستان کوتاه، شش رمان، سه سفرنامه، یک مجموعه شعر و مجلدی حاوی چند نمایشنامه نوشت. وی در کنار استاندال، بالزاک، فلوبر و زولا یکی از بزرگترین داستاننویسان قرن نوزدهم فرانسه به شمار میرود. در ایران نیز موپاسان را به واسطه داستان کوتاه بیشتر میشناسند اما کتاب یک زندگی از جمله کتابهایی است که هر خواننده میتواند با خیال راحت آن را بخواند و مطمئن باشد که کتاب درخور ستایشی در دست دارد.
معرفی چند کتاب از ادبیات فرانسه:
- کتاب ژرمینال اثر زولا
- کتاب باباگوریو اثر بالزاک
- کتاب مادام بوواری اثر فلوبر
یک زندگی، نخست در سال ۱۸۸۳ به صورت پاورقی در نشریه ژیل بلاس و سپس در همان سال تحت عنوان حقیقت ساده به صورت کتاب منتشر شد. این اثر زندگی یک زن را از نوجوانی تا سالخوردگی حکایت میکند. ژان، شخصیت اصلی داستان، دختری است مو بور با چشمان آبی که سرشار از عشق به طبیعت است، چیزی از واقعیات زندگی نمیداند و در انتظار مرد دلخواه است.
کتاب یک زندگی
شروع کتاب موپاسان با یک تغییر مهم همراه است. ژان اکنون آماده است که صومعه را ترک کرده و سرانجام برای همیشه آزاد باشد به گونهای که انگار قبل از آن هرگز دنیا را ندیده و زندگی نکرده است. آماده است که طعم خوشیهایی را بچشد که دیری آرزویشان را داشت. زندگی او تازه شروع شده و در پی کشف اسرار آن است.
در همین ابتدای کتاب خواننده متوجه میشود که نویسنده تاکید زیادی بر روی کمله آزادی دارد و از او نیز انتظار دارد این کلمه و مفهوم آن را در ذهن ژان به خوبی درک کند و مهمتر از همه بداند ژان در پی چیست. خواننده باید متوجه باشد که ژان، سرشار از زندگی است.
بارون، پدر ژان، نجیبزادهای است فیلسوفمآب و آزادمنش که برای تربیت ژان بسیار وقت گذاشته و با سختگیری هرچه تمامتر به فکر آینده دخترش است. او دختر زیبایش را تا ۱۷ سالگی منزوی کرد تا فرزندی پاکدامن تحویل بگیرد و با اشعار حکیمانه پرورش دهد. بارون میخواست: «در کشتزارها و اراضی حاصلخیز، روحش را بارور کند و با مشاهده عشق پاک، عاطفه جانوران و راه و روش بیدغدغه زندگی، نادانی از وی بزداید.»
اکنون شاداب و سرشار از نیروی حیات و میل به نیکبختی، پذیرای هرگونه شادمانی و اتفاقات خوبی بود که روحش در روزهای پرملال و شبهای دراز امیدوارانه مرورشان کرده بود. (کتاب یک زندگی اثر موپاسان – صفحه ۳)
دنیا! این همان چیزی بود که ژان میخواست بشناسدش. (کتاب یک زندگی اثر موپاسان – صفحه ۴۵)
در طرف مقابل اما زندگی چندان خوشچهره به نظر نمیرسد. در همان روزی که ژان به اصطلاح آزاد شد، هوا گرگ و میش است و باران با شدت و حدت میبارد. ناملایمات زندگی از همین ابتدای داستان نیز مشخص است. نویسنده نیز با تاکید بیش از اندازه به نحوی تلاش دارد خوشخیالی و خام بودن ژان را نشان دهد. گویی گرگی در انتظار ژان است تا وارد زندگی شود و ناملایمات را به او نشان دهد.
اما شخصیت اصلی آزاد و رها است. به هنگام زندگی و خوشی، انسان نمیتواند دست از شادی بردارد چرا که شاید در آینده سختی پیش بیاید. سرزندگی در رفتار و منش ژان به وضوح دیده میشود و نویسنده نیز از کلمات مناسب برای نشان دادن این موضوع استفاده میکند. به عنوان مثال وقتی همه از کالسه پیاده میشوند، او از کالسه پایین میپرد، وقتی دیگران به باران نگاه میکنند او دستش را دراز میکند تا باران را احساس کند و اگر دستش پر از آب شود آن را مینوشد. از همین رفتارهای ساده و کوچک به خوبی میتوان عطش او براش کشف زندگی درک کرد و همراه با او هیجانزده شد.
داستان کتاب به زیبایی و آرامی پیش میرود و ژان رفته رفته با اشراف زادهای آشنا میشود که میتواند عشق – از عناصر اصلی کتاب – را به او نشان دهد و ما هم در این مسیر همراه ژان هستیم تا ببینیم آیا ماندن در صومعه و دنیاندیده بودن بهتر است یا دنیا دیدن و پیچیدگیهایش.
با وجود همه تلاشهایش برای دست یافتن به شادی، از فرط اندوه احساس درماندگی میکرد. (کتاب یک زندگی اثر موپاسان – صفحه ۱۰۶)
ژان ازدواج میکند و راهی کاخ اشرافی پدرش میشود تا در آن با خوشی زندگی کند اما… .
[ معرفی کتاب: رمان در جستجوی زمان از دست رفته اثر مارسل پروست – ادبیات فرانسه ]
**خواندن ادامه مطلب ممکن است بخشهایی از داستان را افشا کند.
ژان را میتوان از معصومترین و پاکترین شخصیتهای دنیای ادبیات دانست که زندگی به کام او تلخ شد. میتوان گفت در سراسر زندگیاش فقط برای لحظهای کوتاه روی خوشی را دید و پس از آن همواره در سراشیبی سقوط قرار داشت. ژان عذاب کشید و با روحی فرسوده و سنگین به سپری کردن روزهایش ادامه داد. موپاسان لحظهای به او رحم نمیکند و یکی از پس دیگری بلا و مصیبت به سمتش روانه میکند. از این رو خواننده میتواند نویسنده را مقصر بداند. هم اوست که به ژان سخت میگیرد و لحظهای رهایش نمیکند.
جدا از گریستنهای شبانه، ژان در چند دچار احساسات شدیدی پیرامون مرگ و خودکشی نیز میشود. طراوت و شادابیاش را از دست میدهد و با خشونت زندگی روبهرو میشود. قلبش منجمد میشود و احساس زندانی بودن در یک قفس تنگ به وی دست میدهد. اما آیا زندگی همیشه همین اندازه سخت است؟ موپاسان در کتاب یک زندگی پاسخ میدهد: بله، هرچه بیشتر به دنبال دنیا و کشف آن باشید، بیشتر رنج میکشید.
ژان آهسته حرف میزد و برای جلوگیری از بگومگو مهربان و انعطافپذیر بود. او بیشتر شبها در بسترش اشک میریخت. (کتاب یک زندگی اثر موپاسان – صفحه ۱۳۸)
کتاب یک زندگی البته شبیه خود زندگی است: سخت، جانکاه و فرسایشی. به شما اطمینان میدهم بعد از خواندن این کتاب بار سنگینی روی دوش خود احساس خواهید کرد اما در عین حال، رمان موپاسان یک تجربه زیسته نیز به شما اضافه شده است. تجربه زیستهای که شاید به خاطرش شروع به خواندن کتاب میکنیم.
[ » معرفی و نقد کتاب: کتاب اعترافات اثر روسو – ادبیات فرانسه]
جملاتی از متن رمان یک زندگی
ژان احساس میکرد که دلش وسعت مییابد، به سان این شب روشن سرشار از زمزمه میشود و هزار خواهش سرکش، همچون این جانوران شبرو که با جنبش خود احاطهاش کرده بودند، به دلش هجوم میآورند. قرابتی او را به این شعر زنده پیوند میداد؛ و در سپیدی بیرمق شبانه، لرزشهای فوق بشری، تپش امیدهای نامحسوس و چیزی چون نغمه نیکبختی را حس میکرد. آنگاه به عشق اندیشید.
ژان زندگی دلانگیز و آزادش را آغاز کرد. کتاب میخواند، خیالبافی میکرد و تک و تنها در آن حوالی میگشت. با گامهای آهسته، غرق در رؤیا در راهها پرسه میزد، یا جست و خیز کنان از درههای کوچک پرپیچ و خمی که دسته گلهای خودرو چون شنلی زرین آنها را پوشانده بودند میگذشت. عطر تند و دلپذیر گلها، که در گرما دو چندان میشد، چون باده سرمستش میکرد و صدای امواج دوردست غلتان بر ساحل روحش را مینواخت.
هر کسی میپندارد دلش پیش از دیگری از هجوم احساسات تپیده، احساساتی که دل نخستین انسانها را به تپش انداخته و همچنان دل آخرین زنان و مردان روی زمین را هم به تپش خواهد انداخت.
جوانتر که بود در صومعه، مدام به آینده فکر میکرد و برای خود خیال میبافت. چه امیدها که ذهنش را انباشته بودند و حال گذر زمان را هم حس نمیکرد. همین که از پشت دیوارهای عبوس صومعه جایی که در آن خیالات خام پرورده بود پا بیرون گذاشته بود، با مردِ آرزوهایش روبهرو شده بود، به او عشق ورزیده بود و به سان ازدواجهایی که در پی تصمیمی ناگهانی رخ میدهند بی آنکه مجالی برای تعمق باشد، در آغوش او جای گرفته بود.
ژان احساس میکرد که روحش وسعت مییابد و مفهوم چیزهای ناپیدا را در مییابد. ناگهان کورسوهای پراکنده در مزارع به وی این حس را القا نمودند که همه موجودات مبتلا به فراق و جدایی از هماند: آدمی به هرچه دل میبندد از آن دور میشود.
سال بعد هم ماجرا همینگونه ادامه یافت. از اینرو بارون خشمگین شد و تأکید کرد که کودک برای آنکه انسانی درستکار شود، نیازی ندارد این چرندیات را فرا بگیرد و در مراسم کودکانه عشای ربانی شرکت کند. بنابراین تصمیم گرفتند به جای آنکه یک کاتولیک مؤمن شود یک مسیحی عادی باشد و وقتی بالغ شد خودش آزادانه در مورد مذهبش تصمیم بگیرد.
مشخصات کتاب
- عنوان: کتاب یک زندگی
- نویسنده: گی دو موپاسان
- ترجمه: محمدرضا پارسایار
- انتشارات: فرهنگ معاصر
- تعداد صفحات: ۳۳۶
- قیمت – سال ۱۳۹۹: ۷۶۰۰۰ تومان
نظر شما در مورد کتاب یک زندگی چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید. اگر این کتاب را نخواندهاید، آیا به مطالعه آن علاقهمند شدید؟
[ لینک: کانال تلگرام کافه بوک ]
» معرفی چند کتاب دیگر از نشر فرهنگ معاصر: