مقاله – کتاب چیست؟ و چه موقع خطرناک است – یک محتوای حمایت شده توسط شبکهی نوآوری پادپُرس است که از طریق جمعآوری دیدگاهها و تجربههای افراد این شبکه در «میزگرد مجازی نُوآ۰۰۶: اهمیت کتاب و کتابخوانی» گردآوری شده است.
چرا مفاهیم «کتاب» و «مطالعه» نیاز به بازطراحی و تغییر دارند؟
با پیشرفت تکنولوژی، سبک زندگی ما تغییر کرده است. روزانه، ساعتها از وقتمان را به مطالعه در شبکههای اجتماعی و وبسایتهای مختلف میگذرانیم؛ با این حال وقتی از افراد بپرسید در روز چند ساعت مطالعه میکنید؟ شاید به ندرت کسی زمان مطالعهاش را بالای یک ساعت اعلام کند. شاید چون مطالعه را محدود به کتاب خواندن میدانیم. اما هدف کتاب صرفا خوانده شدن است، یا هدف دیگری دارد که میتوانیم با سایر ابزار هم به آن دست پیدا کنیم؟
بیشک مفهوم مطالعه در ذهن اکثر ما، با کلمههای «کتاب» و «کتابخوانی» پیوند خورده است. کتاب، طبق تعریف سنتی آن، مجموعهای از صفحات صحافی شده است که اطلاعات در آن به فرم مکتوب درآمدهاند. با تحولات اخیر تکنولوژی و اثر آن بر سبک زندگی افراد، این مفهوم هم نیاز به تکامل دارد: لازم است مفهوم کتاب را با توجه به هدفمان از مطالعه بازتعریف کنیم تا بتوانیم به درک بهتری از تجربهی کتاب خواندن برسیم و نقش این سبک از انتقال تجربهها را در زندگیمان مشخص کنیم.
کتاب چیست؟
کتاب، گفتار ذهن آدمهاست و وسیلهی ارتباط ذهنها. کتاب اندیشههای نویسنده را از مخفیگاه درون خارج میکند و از میان زمان و فرهنگهای مختلف عبور میدهد. برای شناخت نیاکانمان، هنوز هم نوشتههایی از ایشان را که بر روی سنگها به جا گذاشتند مطالعه میکنیم. اولین کتابی که بشر خلق کرد، چیزی بیشتر از چند اثر رنگی بر روی سنگها نبود. این گفتار طول عمر ندارد!
کتاب خواندن، خود یک تجربه است!
هیچکدام از ما، آنقدر وقت نداریم که همهی تجربههای ممکن برای زندگی را خودمان از سر بگذرانیم. گاهی نیاز است بعضی تجربیات را، با واسطه زیست کنیم: بخوانیم و بشنویم. مطالعه سبکی از این غیرمستقیم و با واسطه تجربه کردن ِ زندگی است. فایدهی کتاب خواندن همین کسب تجربه با هزینهی پایین است
در واقع از گذشته تا کنون انتقال تجربه از دو مسیر عمدهی کلامی و مکتوب انجام شده است. مسیر کلامی، که نمودی از زبان است، مشکلات زیادی داشته، مثل ماندگاری پایین، خطر تحریف یا تغییر اصل تجربه و یا هزینهی زیاد انتقال تجربه. مسیر مکتوب برای رفع این مشکلات به وجود آمد. از خصوصیات بارز کتاب میتوان به ماندگاری، صیانت از اصل محتوا، توانائی بیشتر برای انتقال عمومی، توانائی ارزیابی همزمان تجربیات مختلف، سرعت انتقال بیشتر و … اشاره کرد. نوشتن روی کاغذ فقط یک مسیر برای این هدفها بوده، نه بیشتر.
چه زمانی کتاب خواندن خطرناک میشود؟!
کتاب در مرحلهای از زندگی اجتماعی به کار میآید که جامعه دارای مسائل کافی برای انتقال به نسل کنونی و آینده باشد. این مسائل میتواند تجربیات، طرز فکر، نکات آموزشی و یا حتی مسائل سرگرم کننده باشد. در این مرحله کتاب وارد فرهنگ میشود و کتابخوانی به عنوان جزئی از فرهنگ شناخته میشود تا تجربیات بازتکرار نشوند، طرز فکرها نقد شوند، و … . به همین خاطر اساسا هر وسیله مناسب دیگری که توان انتقال تجربه را داشته باشد، میتواند جایگزین کتاب کاغذی شود.
به نظرتان آیا جامعه ما در آن مرحلهای قرار گرفته که این نیاز به وارد شدن فرهنگ کتابخوانی را دارا باشد؟
در نهایت مقاله کتاب چیست؟ را با نقل قولهایی از یک جامعهشناس و یک کتاب به پایان میبریم:
آگوست کنت، بنیانگذار جامعهشناسی نوین، میگوید:
«هر کتابی که میخوانید اگر برای تفریح یا انتقال تجربه نباشد، روی ذهن، طرز فکر و دیدگاه اثر میگذارد و از هدف اصلی خود دور شده است».
«یکی از بزرگترین و جذابترین خصوصیات کتابهای خوب، که وادارمان میکند نقش بسیار اساسی و در عین حال محدودی که خواندن در زندگی معنویمان دارد را ببینیم، این است که ممکن است نویسنده آن را «نتیجهگیری» بنامد و خواننده «انگیزش». ما قویا احساس میکنیم، خِرَدمان از آنجایی آغاز میشود که از آنِ نویسنده قطع میشود و مایلیم پاسخهایمان را بدهد؛ حال آن که تنها کاری که از عهدۀ او برمیآید این است که امیالمان را تشدید کند. این است ارزش خواندن کتاب و نیز ناکارایی آن. هرگاه آن را به اصلی در زندگی تبدیل کنیم به معنی آن است که به چیزی که انگیزهای بیش نیست نقش مهمتری محول کنیم. خواندن کتاب بابِ زندگی معنوی است، می تواند ما را به آن وارد کند ولی آن را برایمان به وجود نمیآورد.
تا وقتی کتاب خواندن برای ما عامل تحریککنندهای باشد که جادویش کلید فتح باب مکانهای عمیقی در وجودمان بشود، که جز از این طریق به آن دسترسی نیست، نقش آن در زندگیمان قابل احترام است. از طرف دیگر اگر به عوض بیدار کردن ما نسبت به زندگی مستقلِ ذهن، جای آن را بگیرد، به طوری که حقیقت دیگر از نظرمان آرمانی نباشد که با گسترش افکار خودمان و به نیروی تلاش قلبیمان محقق بشود، و فقط عنصری مادی باشد که میان اوراق کتاب جا خوش کرده، همچون عسلی که دیگران برایمان تدارک دیدهاند، کافی است که ما دستمان را دراز کنیم و آن را از طبقۀ کتابخانه برداریم و با خیال آسوده و آرامش و مفعولانه امتحان کنیم، و در آن صورت کتاب چیز خطرناکی است.»
ازکتابِ پروست چگونه میتواند زندگی شما را دگرگون کند؟ اثر آلن دوباتن