کتاب نیلوفر و مرداب سعی در پاسخ دادن به این سوال دارد که: چگونه بر رنج فائق آییم و چگونه با وجود رنج و همراه رنجی که میتوان گفت در طبیعت انسان است، شاد و امیدوار بمانیم؟ این کتاب برای ما روشن میکند که سفیدی در کنار سیاهی معنا پیدا میکند و نویسنده در کتاب قصد دارد با مثالهای گوناگون همین موضوع را نشان دهد.
تیچ نات هان در این کتاب، با شفافیت مخصوص خودش که اکنون دیگر مهر و امضای اوست، در مقام آموزگاری که هنر شادکامی را آموزش میدهد، به ما کمک میکند تا شگفتیهایی را که هم در درون و هم در اطراف ماست بازشناسیم و از آنها اثر پذیریم، همان شگفتیهایی را که در گذر ایام آنها را بدیهی انگاشته و نسبت به آنها بیتوجه شدهایم. در همین مسیر، او با ما از درنگکردن، تنفسِ ذهنآگاهانه و تمرکز عمیق سخن میگوید و از این میگوید که چگونه این اعمال میتوانند نیروی ذهنآگاهی را در بطن زندگی هرروزی خلق یا بیدار کنند.
در قسمتی از متن پشت جلد کتاب نیلوفر و مرداب آمده است:
در زمانه ما که در آن فرهنگ رو به زوال است و عناصر هویتبخش جمعی در حال فروپاشی است، نخستین واکنش افراد پناه بردن به درون است. در نتیجه رویکردهای فردگرایانه غالب است و عبارتی چون من یک تنه میتوانم خوشبخت باشم به گوش میرسد. سوال این است: «آیا میتوان در چنین زمانهی بدی خوب زیست؟» و ما کتاب نیلوفر و مرداب را میخوانیم تا به پاسخ این سوال دست پیدا کنیم.
اشاره به این نکته هم خالی از لطف نیست که کتاب حاضر براساس اندیشه و فلسفه بودا بنا نهاده شده و به همین خاطر است که ما در کافهبوک کتاب حاضر را در دسته کتابهای فلسفی قرار دادهایم.
[ » نقد و بررسی کتاب مرتبط: کتاب سیدارتها – اثر هرمان هسه ]
کتاب نیلوفر و مرداب
ما همه میخواهیم شاد باشیم و کتابها و معلمهای بسیاری در دنیا هستند که میکوشند به مردم کمک کنند تا شادتر باشند. اصولاً جا افتاده که ما باید در زندگی به دنبال شادی باشیم و فقط همین موضوع است که اهمیت دارد. بااینهمه، ما همچنان در حال رنجکشیدن هستیم. بنابراین ممکن است فکر کنیم برای شادبودن «اشتباه عمل کردهایم» یا بهعبارتی، «در شادکامی شکست خوردهایم». اما این نحوۀ تفکر درست نیست.
براساس آموزههای کتاب نیلوفر و مرداب توانایی بهرهمندی از شادی مستلزم این نیست که رنجهایمان را به صفر برسانیم. در واقع، مهارت شاد بودن مهارت درست رنجکشیدن نیز هست. هنگامی که یاد بگیریم چگونه رنجهایمان را بپذیریم و در آغوش بکشیم، بسیار کمتر رنج میکشیم. علاوه بر این، قادر خواهیم بود پیشتر برویم و رنجهایمان را برای خودمان و دیگران به درک، لذت و شفقت تبدیل کنیم. یکی از دشوارترین کارها برای ما پذیرفتن این واقعیت است: هیچ قلمرویی نیست که در آن تنها شادی باشد و بس، بیهیچ رنجی. البته پذیرفتن این واقعیت به این معنا نیست که ما باید ناامید شویم. میتوان رنجها را دگرگون ساخت. بهمحضِ اینکه دهانمان را باز میکنیم تا از «رنج» سخن بگوییم، میدانیم که نقطۀ مقابل رنج نیز همانجاست. هرجا که رنج باشد شادی هم حضور دارد.
رنج و شادی هر دو ماهیتی طبیعی دارند و مدام در حال تغییر هستند، هنگامی که گلی پژمرده میشود به کود تبدیل میشود. آن کود دوباره به رویش گلی کمک میکند و شادی نیز همینطور طبیعی و ناپایدار است. رنج و شادی به هم تبدیل میشوند، میدانیم که برای روییدن نیلوفر به گل و لای نیاز است اگرچه آن گل و لای بدبوست اما رایحهی نیلوفر بسیار دلنشین است. رنج همچون گل و لای برای خَلق لذت و شادابی نیاز است.
مصیبت اصلی در دنیای امروز نیز چگونگی مدیریت رنجهاست. ما این رنجها را مدیریت نمیکنیم بلکه رنج درونمان را مخفی میکنیم و تا وقتی بهدرستی با رنجهایمان روبهرو نشویم شادکامی از ما میگریزد و این رنجهای مدیریتنشدهی ما بر دیگران هم تاثیر میگذارد.
اما راز رسیدن به شادی، آگاهی به رنج و دگرگون ساختن آن است. در واقع فلسفه بودا نیز روشن ساختن همین موضوع است که در دنیا رنج وجود دارد، ما فقط باید این رنج را دگرگون کرده و در جهت منافع خودمان از آن استفاده کنیم. اما آیا این امر کار راحتی است؟ نویسنده در کتاب حاضر به خواننده میگوید که چطور تمرین متوقف شدن، آگاهانه نفس کشیدن و تمرکز عمیق میتواند انرژی آگاهی ذهنی را در زندگیهای روزمره ما جاری سازد و اعتقاد دارد با انجام همین تمرینات میتوانیم به دیدگاه تازهای پیرامون رنج کشیدن دست پیدا کنیم.
در کتاب نیلوفر و مرداب پس از مطرح شدن دیدگاهها و نظرات نویسنده، تمرینهایی برای شادی و شاد بودن آمده است که اگر تاکنون در این زمینه مطالعه و یا تحقیق نکرده باشید، میتواند جالب توجه باشد. متن اصلی کتاب نیز در شش فصل نوشته شده که فهرست مطالب کتاب عبارت است از:
فصل اول: هنر دگرگون کردن رنجها
فصل دوم: سلام کردن به رنجها
فصل سوم: عمیق نگریستن به رنجها
فصل چهارم: آسودگی
فصل پنجم: پنج شیوه برای آبیاری بذر شادی
فصل ششم: شادی مسئلهای شخصی نیست
آموزههای نویسنده در کتاب نیلوفر و مرداب بهطور همزمان سویههایی فردی، اجتماعی و سیاسی دارد و در عینحال قابل تعمیم به تمام انسانها، فارغ از ارزشهای عقیدتی و اخلاقیشان است. از نظر تیچ نات هان، ما انسانها از نظر هیجانی هم بهیکدیگر متصل هستیم. وقتی ما شفا پیدا کنیم، دیگران در اطرافمان هم تحت تاثیر آرامش درونی ما قرار میگیرند.
همانطور که اشاره کردیم و در کتاب نیز بر این موضوع تاکید شده است، تصور جهانی خالی از رنج کاملاً بیمعناست، به همین دلیل نویسنده از ما میخواهد به جای سرکوب رنج و یا فرار مداوم از آن که به شیوه شکست خورده روزگار مدرن تبدیل شده است باید رنج را در آغوش بکشیم و در معنای عمیقتر درست رنج کشیدن را بیاموزیم. اگر با رنجهایمان کنار بیاییم و ریشههایشان را بشناسیم میتوانیم از آنها برای شکوفا شدن شادیهایمان سود ببریم، درست مانند آن ضرب المثل بودایی که میگوید: «بدون لجن، نیلوفر آبی نخواهد بود» اما نکتهای که لازم است اکنون به آن اشاره کنیم این است که آیا کتاب در تعلیم دادن این آموزهها موفق عمل کرده است؟
سخت بتوان گفت کتاب نیلوفر و مرداب کتابی کاربردی و عمیق است. مثالها و متن کتاب در بیشتر موارد سادهانگارانه و کلیشهای است و بسیار شبیه کتابهای انگیزشی است که جملات آن آنقدر تکرار شدهاند که خالی از معنا شدهاند. به عنوان مثال شما نمیتوانید با گفتن این جمله که « تحت هیچ شرایطی امید خود را از دست ندهید.» به خواننده امید بدهید و با خود فکر کنید که چقدر کتاب خوب و کاربردی نوشتهاید. پیشنهاد ما این است که انتظارات خود را از کتاب پایین بیاورید و با آگاهی سراغ آن بروید.
[ معرفی کتاب: کتاب گاندی چه میگوید – اثر نورمن فینکلشتاین ]
جملاتی از متن کتاب
به کسی فکر کنید که در بیابان گیر افتاده و در تحمل تشنگی به آخر خط رسیده است. اگر آن فرد ناگهان ببیند که مرغزاری – یعنی درختانی با سایههای زیبا و دریاچه با آب زلال – پیش روی اوست لذت را تجربه میکند. اما تجربه شادی هنگامی است که به مرغزار میرسد و جام پُر از آبش را سر میکشد. در واقع، شما میتوانید لذت و شادی را تجربه کنید.
ممکن است دریابید که در محیطی آسیبزا و منفی هستید و از طرفی هم نتوانید این محیط را بهسبب واقعیتهایی همچون محدودیتهای مالی و مشکلات مربوط به فراهمکردن نیازهای اساسی خانواده ترک کنید. در این موارد میتوانید همچون نیرویی در جهت دگرگونی مثبت عمل کنید. نخست با ایجاد پناهگاهی امن برای خودتان آغاز کنید، حتی اگر محدوده این پناهگاه امن به اندازه گوشه یک اتاق یا میز است. همچنین اجتماعاتی ایمن و سالم نیز در فضای اینترنتی هستند که میتوانید به آنها بپیوندید.
رنجهای هریک از ما بر زندگی دیگران اثر میگذارد. هرچه بیشتر بتوانیم مهارت درست رنج کشیدن را به یکدیگر یاد بدهیم، به طور کلی، رنجهای کمتری در جهان وجود خواهند داشت و همچنین شادیهای بیشتر.
میتوانیم شادی را در هر لحظهای خلق کنید، چه در حال نوشیدن یک فنجان چای باشید چه در حال راه رفتن، یا فقط نشسته باشید و در حال نگریستن. افراد شکوه میکنند که در زندگی هیچ شادیای ندارند، غافل از اینکه تنها باید بسیاری از لذتهای کوچک را که زندگی به آنها پیشکش میکند، دریابند و آنها را رشد دهند.
اتفاقات ناخوشایند و ناخواسته نظیر «طرد شدن از سوی دیگران»، «از دست دادن چیزی ارزشمند»، «رد شدن در امتحانهای مهم» و «مصدوم شدن در تصادفات» که گاهی در زندگی رخ میدهند، مانند اولین تیر هستند که سبب مقداری درد میشوند. اما دومین تیر را خودمان شلیک میکنیم که همان واکنشها، داستانپردازیها و اضطرابهای ما نسبت به اتفاقات ناخوشایند و ناخواستهای است که برای ما رخ دادهاند. تمام این موارد، دامنه رنجهای ما را وسعت میبخشند. بیشتر اوقات بزرگترین فاجعهای که عمیقاً خود را در اندیشه آن غرق میکنیم اصلاً اتفاق نیفتاده است.
ما نمیدانیم در آینده چه خواهد شد و ترسِ برآمده از امور ناشناخته و آینده نامعلوم بر دردهای ما میافزاید و آنها را عظیمتر میکند.
همین که بدون قضاوت کردن به رنجهای خودمان و دیگران بنگریم، میتواینم یکدیگر را بهدرستی درک کنیم و در همان لحظه گل شفقت درون ما از میان گل و لای رنجها میشکفد. و بدین ترتیب، تحول امکانپذیر میگردد.
بنابراین اگر از درون رنج میکشید و نمیدانید چرا، چه زمان و از کجا دچار آن شدهاید، اگر عمیقاً بنگرید، احتمالاً درمییابید که این رنج از اجداد شما نسل به نسل به شما منتقل شده است.
بدون عملی «اجتماعی» و بدون یاری دیگران بسیار دشوار است که کسی شخصاً بتواند چیزی را تغییر دهد. اگر در بیمارستان یا درمانگاه، یا هر مکان دیگری کار میکنید که باید هر روز نسبت به افراد بحرانزده شفقت بورزید، بهدرستی میدانید که داشتن همکارانی که شما را در این راه یاری میکنند تا چه حدِ بسیار زیادی فرایند درمان و تسکین را بهبود میبخشد. محیط خوب به بهترین چیزهای نهفته در درونمان رخصت بروز میدهد. برعکس، محیط ناسالم میتواند بدترین چیزهای نهفته در درونمان را بیدار کند و بیرون بکشد.
مشخصات کتاب
- عنوان: کتاب نیلوفر و مرداب
- نویسنده: تیچ نات هان
- ترجمه: علی امیرآبادی
- انتشارات: بیدگل
- تعداد صفحات: ۱۳۹
- قیمت چاپ بیست و ششم – سال ۱۴۰۲: ۱۱۹۰۰۰ تومان
- جلد شومیز
شما در مورد کتاب نیلوفر و مرداب چه فکری میکنید؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید، حتما نظرات ارزشمند خود را با کافهبوک در میان بگذارید. با نظر دادن در مورد کتابها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک میکنیم.
[ همراه ما باشید در: کانال تلگرام کافه بوک ]
تیچ نات هان در سال ۱۹۲۶ در ویتنام متولد شد. شانزده ساله بود که به سلک راهبان بودایی درآمد و در سال ۱۹۶۶ به مقام استادی ذن رسید. او در اوایل دهۀ ۱۹۶۰ به ایالات متحده رفت و در دانشگاه پرینستون به تدریس در رشته دینشناسی تطبیقی مشغول شد. همزمان در دانشگاه کلمبیا به ارائه درسگفتارهایی دربارۀ بودیسم پرداخت.
دو سال بعد طرفدارنش از او خواستند تا برای متوقف ساختن جنگ و کمک به مردم جنگزده به ویتنام بازگردد. او به ویتنام بازگشت و بزرگترین جنبش عدم خشونت را در آن کشور بنیاد گذاشت.
در سال ۱۹۶۶ تیچ نات هان برای برگزاری نشستی دربارۀ بودیسم دوباره به ایالات متحده رفت. پس از آن دولت ویتنام جنوبی به اتهام کمونیست بودن از ورودش به ویتنام جلوگیری کرد. پس از این اتفاق بود که نات هان تلاش کرد تا با مارتین لوتر کینگ دیدار کند و مخالفت با جنگ ویتنام را در مجامع عمومی امریکا طرح کند. لوتر کینگ، رهبر جنبش حقوق مدنی سیاهپوستان امریکا، چنان تحت تأثیر افکارش قرار گرفت که او را شایستۀ دریافت جایزه صلح نوبل سال ۱۹۶۷ دانست.
» معرفی چند کتاب دیگر: