کتاب نحسی ستاره های بخت ما اثری فوق العاده است که در ژانویه سال ۲۰۱۲ به چاپ رسید و در همان هفته اول فروش توانست رتبه اول لیست کتاب های پرفروش نیویورک تایمز را به خود اختصاص دهد. این رمان به ۴۷ زبان ترجمه شده است و بیش از ۱۰ میلیون نسخه از آن به فروش رسیده است.
این رمان ششمین کتاب نویسنده یعنی جان گرین می باشد که در سال ۲۰۱۴ از روی آن یک فیلم هم ساخته شده است.
جان گرین در لیست ۱۰۰ چهره تاثیرگذار جهان در سال ۲۰۱۴ از سوی مجله معتبر تایم نیز معرفی شده است.
کتاب نحسی ستاره های بخت ما
داستان کتاب نحسی ستاره های بخت ما از زبان بیمارانی که از سرطان رنج می برند نوشته شده است.
هیزل، شانزده سال دارد و مدتی است که از سرطان خود خبر دارد و رنج می برد. بنابر توصیه والدین خود جهت جلوگیری از منزوی شدن و گوشه گیری، در جمعی که در آن کودکان سرطانی شرکت دارند حضور پیدا می کند.
در طی مدتی که هیزل در جمع کودکان مبتلا به سرطان حضور دارد با پسر جوانی به نام آگوستوس آشنا میشود که به خاطر سرطان استخوان یکی از پاهایش را از دست داده است.
این آشنایی سرآغاز یک رابطه دوستانه و عاشقانه عمیق بین آن دو می شود که با توجه به اینکه هر دو بیمارند و امید به زندگی در آنها به حداقل رسیده است دچار اتفاقهای غیر منتظره ای می شوند و…
درباره کتاب
کتاب نحسی ستاره های بخت ما داستان عشق هیزل و آگوستوس مبتلا به سرطان است. این آشنایی سبب وقوع اتفاقاتی میشود که شما در حین خواندن آن زیباترین داستان عاشقانه مدرن را تجربه خواهید کرد.
تلفیقی از حس امید و ناامیدی، غم و شادی، خنده و گریه، عشق و نفرت و…
نکته قابل توجه در مورد این کتاب ترجمه قوی آن است که آن را از بقیه ترجمه های موجود متمایز کردهاست. به شخصه بعد از خواندن دو نسخه متفاوت متوجه شدم که ترجمه چقدر در درک داستان مهم است.
داستان پردازی عالی و تصویر سازی قوی از نکات جالب دیگر کتاب است که نمای بهتری از داستان و شخصیت ها به ما میدهد. به روز بودن اطلاعات نویسنده باعث شده که کتاب هرچه بیشتر برای نسل جوان قابل لمس باشد. و نکته مثبت دیگر شروع خوب و پایان عالی کتاب است،که هیچ گونه علامت سوالی در پایان برای شما باقی نمیماند.
حرف آخر اینکه برای خواندن این عاشقانه ی زیبا تردید نکنید.
قسمت هایی از کتاب نحسی ستاره های بخت ما
تو در مدتی محدود به من بی نهایتی نامحدود بخشیدی، و من از تو سپاسگزارم.
گفتم: "امم، چیز دیگه ای همراهم نیست." " چه بد. الان خیلی تو حس و حال شعرم. چیزی حفظ نیستی؟" با نگرانی شروع کردم: " بیا روانه شویم، تو و من/ هنگامی که غروب، آسمان را فراگرفته است/ مانند بیماری که بیهوش شده با اتر، روی میزی افتاده است."
آگوستوس به آرامی گفت: "عاشقتم" گفتم: "آگوستوس." گفت: "واقعا می گم." به من خیره شده بود، و می توانستم ببینم که گوشه چشمانش چین خورده بود. " من عاشقتم، و لذت ساده گفتن حقیقت رو از خودم منع نمی کنم. من عاشقتم، و می دونم که عشق چیزی نیست جز فریادی در پوچی، و به فراموشی سپرده شدن هم اجتناب ناپذیره، و عاقبت همه ما نابودیه و یه روزی خواهد اومد که همه کارهای ما توی این دنیا به خاک برگردونده می شه، و می دونم که خورشید تنها سیاره زمینی رو که داریم در خود خواهد بلعید، و من عاشقتم." دوباره گفتم: "آگوستوس." فقط همین را می توانستم بگویم.
اگر دردی وجود نداشت،چگونه میشد لذت ها را درک کرد؟
عشق حقیقی در زمان های سختی پدید می آید.
ستارگان بخت ما نحس نیستند،ایراد برخاسته از خودمان است.
دخترها فکر می کنن که فقط تو مراسم های رسمی اجازه دارن لباس های زیبا بپوشن، اما من خوشم میاد از خانمی که طرز تفکرش تو این مایه ها باشه که: من می خوام برم به ملاقات یه پسری که دچار فروپاشی روحی و عصبی شده، پسری که تازه بینایی اش هم نقص داره، ولی چرا که نه؟ لباس خوشگله ام رو براش می پوشم!
پیدا کردن رفیق خوب سخت است و فراموش کردنش غیر ممکن
دقت کردی که زمین بازی بیمارستان ها همیشه خالیه و هیچکس نیست که توشون بازی کنه؟
اطلاعات کتاب
- کتاب نحسی ستاره های بخت ما
- نویسنده: جان گرین
- ترجمه: آرمان آیت اللهی
- انتشارات: آموت
- تعداد صفحات: ۳۲۰
- قیمت چاپ اول: ۲۰۰۰۰ تومان
این مطلب با همکاری خانم وستا گرگیج نوشته شده است.
نظر شما در مورد کتاب نحسی ستاره های بخت ما چیست؟
نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.