<link rel="stylesheet" href="https://fonts.googleapis.com/css?family=Dosis%3A200&#038;display=swap" />

داستان نویسی

کتاب صومعه پارم

https://www.iranketab.ir/

کتاب صومعه پارم داستان صومعه‌ای در دوران بعد از ناپلئون در کشور فرانسه است که یکی از رمان‌های معروف نویسنده و از جمله شاخص‌ترین کتاب‌های او به شمار می‌آید اما جذابیت و اهمیت رمان سرخ و سیاه را ندارد. با این حال جایگاه ویژه‌ای در تفکر و فلسفه استاندال دارد. همچنین از داستان این رمان برای اپرا، فیلم و تلویزیون استفاده شده است.

استاندال به خاطر تجزیه‌و‌تحلیل تیزهوشانه‌ و روان‌شناسانه شخصیت‌های آثارش مورد ستایش قرار گرفته است. رمان حاضر نیز که در سال ۱۸۳۹ منتشر شد، روایت‌گر داستان یک نجیب‌زاده ایتالیایی در دوران ناپلئونی و بعد از آن، که مورد تحسین بالزاک، تولستوی، آندره ژید، دی لمپدوسا و هنری جیمز قرار گرفت.

در قسمتی از متن پشت جلد کتاب آمده است:

اساس اندیشه استاندال این است که آدمیان جویای خوشبختی هستند. از این رو، در نظر او نقاشی چنین زندگی‌ای باید نقاشی وسایلی باشد که آدمی برای رسیدن به خوشبختی برمی‌گزیند. شیوه او در این کار تحلیل است، بدین معنی که عمل قهرمانان داستان‌هایش را، با ظرافت و دقت، به اندیشه‌ها و احساسات تجزیه می‌کند. از این رو نقاشی بیرون در داستان‌های استاندال جایی ندارد. کا او مشاهده دل آدمی است و به راستی هم که در این کار تواناست.

استاندال در سال ۱۸۴۲ در نیمه راه شهرت، درگذشت و چندین اثر از رمان و داستان کوتاه گرفته تا سفرنامه و نقد هنری، از خود به جای گذاشت. آثار او همه از اندیشه‌ای نو و شیوه‌ای نو در نویسندگی حکایت می‌کند. کتاب صومعه پارم نیز در عصر خودش تقریباً ناشناخته ماند اما امروزه از برترین آثار ادبی جهان به شمار می‌آید و الهام‌بخش بسیاری از نویسندگان و هنرمندان بوده است.

ماری هانری بیل که به استاندال شهرت دارد، در سال ۱۷۸۳ در یکی از شهرهای جنوب فرانسه به دنیا آمد. پدرش وکیل دعاوی پدربزرگش پزشک بود. او در هفت سالگی مادرش را از دست داد که ضربه بدی بر روانش بود. روزگار کودکی و نوجوانی را در محیطی بورژوایی، بسته، سلطنت‌طلب و محافظه‌کار گذراند. پدرش مردی سختگیر بود و تقریباً جدا از او زندگی می‌کرد. از این رو استاندال نه تنها پدرش را دوست نداشت که از زندگی خود نیز راضی و خوشنود نبود. شاید به علت همین کودکی است که شخصیت اصلی کتاب‌های او جوانانی پرشور و شعف هستد.

[ معرفی کتاب: رمان لیدل ال – ادبیات فرانسه ]

کتاب صومعه پارم

رمان با حمله ناپلئون به میلان در ١٧٩۶ آغاز می‌شود و حوادث آن تا ١٨٣٠ ادامه می‌یابد. شخصیت اصلی کتاب، فابریس، با شنیدن آوازه قهرمانی‌های ناپلئون از ایتالیا رهسپار فرانسه می‌شود تا در رکاب ژنرال بناپارت بجنگد. توجه به ناپلئون و فلسفه او همواره در دنیای ادبیات مورد توجه بوده است. به عنوان مثال، راسکلنیکف نیز در رمان جنایت و مکافات تحت تاثیر اندیشه‌های ناپلئون دست کارهای خود می‌زد.

فابریس اشراف‌زاده‌ای ایتالیایی و پرشور است که تصمیم بزرگش برای پیوستن به ارتش ناپلئون و چنگیدن در صف سربازان او با دشمنان در واقع طغیان علیه پدرش است. پیوستن فابریس به ارتش فرانسه با نبرد واترلو مصادف است. نبردی که تولستوی در جنگ و صلح نیز شرح مفصلی از آن ارائه داده است. فابریس در بازگشت از واترلو گرفتار پیشامدهایی می‌شود و سرنوشتش برای همیشه تغییر می‌کند. او در نهایت، به‌ واسطه نفوذ عمه‌اش در دربار پارما، ناگزیر به این شهر خفقان‌زده پناه می‌برد.

توصیف واترلو و حالات فابریس در برج فارنسه از بدیع‌ترین صحنه‌های رمان است. در عین حال، رمان نمونه‌ای از جامعه‌ای آکنده از فتنه و نفاق است، جایی که امیال شخصی و دسیسه‌های سیاسی در هم گره می‌خورند و در چشم به‌هم‌زدنی افراد را از عرش به فرش می‌رسانند.

فابریس زندگی خود را با رمان‌ها و حماسه‌ها مقایسه می‌کند؛ مانند مادام بوواری که فکر می‌کرد زندگی‌اش باید شبیه کتاب‌های عاشقانه‌ای باشد که خوانده است. و یا دن کیشوت که تاثیرگرفته از کتاب‌ها خود را ناجی دنیا می‌دانست. او که در ابتدای داستان فقط ۱۷ سال دارد، بسیار جذاب و زیبا و در عین‌حال ساده‌دل است.

بخش اول کتاب صومعه پارما حول محور حضور فابریس در نبرد واترلو می‌گردد. او بر اسبی سوار می‌شود و خود را به دست تقدیر می‌سپارد. طی اتفاقاتی که این جوان فکرش را هم نمی‌کرد، ادامه جنگ و پیمودن راه افتخارات نظامی برای او بسته می‌شود. بنابراین آماده پیش گرفتن راه کشیشی می‌شود و معاون اسقف پیر می‌گردد!


کتاب صومعه پارم یک کلاسیک تمام عیار، پر از شخصیت‌هایی با عنوان‌های درباری و اشرافیِ پرنس و پرنسس، دوک و دوسش، مارکی و مارکیز، کنت و کنتس است. رمانی که جهت شناخت درباریان و اشرافیان قرن نوزدهم ایتالیا و فرانسه نوشته شده و داستانی پر از عشق و سیاست و نفرت و خیانت را شامل می‌شود.

این رمان تصویر کوچک بشریتی دستخوش فتنه و نفاق است. اثری که در زمان انتشار، آنگونه که شایسته است، دیده نشد ولی اکنون یکی از پایه‌های ادبیات رومانتیک قرن ۱۹به شمار می‌آید. اما ایرادی که به کتاب وارد است و تقریباً همه بر روی آن اتفاق نظر دارند این است که بخش آخر داستان، بی‌اندازه شتاب‌زده نوشته شده و اندکی جنبه تصنعی دارد، در واقع استاندال خیلی سریع و سرسری کتاب را جمع‌بندی می‌کند و باعث خواننده را خیلی سریع رها می‌کند. استاندال در این کتاب، تمامِ هنر نویسندگی خویش را در زمینه هنر و زندگی، سراب دوردست افتخارات ناپلئون، حادثه پردازی، عشق عمیق به ایتالیای عصر خود و حتی رنسانس، به تصویر کشیده است. رمانی که ماجراهای قهرمانش، با نوعی حزن و سودای آمیخته به حسرت، و اغماضی عاشقانه نشان داده شده است.

استاندال در این اثر تصویر ظریف و فشرده‌ای از ایتالیای بعد از سال ۱۸۱۵ یعنی زمانی که وضع این کشور به پیش از زمان ناپلئون بازگشت، به دست می‌دهد. تصویری از شاهزاده‌نشین‌های کوچکی که توطئه، نیرنگ و خودکامگی بر آن‌ها سایه افکنده بود. توجه بیش از اندازه استاندال به ایتالیا باعث شده که منتقدان و بسیاری از بزرگان استاندال را یک ایتالیایی بدانند تا یک فرانسوی.

به طور کلی در رمان حاضر اتفاقات عجیب – به معنای واقعی کلمه – کم نیست. عاشق شدن‌های پی در پی، اندیشه‌های متفاوت و عمه‌ای که خود داستان‌ها دارد و خواننده را انگشت به دهان می‌کند، خیانت‌ها و شرح صحنه‌های مختلف و طولانی ممکن است برای هر خواننده‌ای جذاب نباشد. پیشنهاد ما این است که اگر قرار باشد از استاندال یک کتاب بخوانید، بهتر است کتاب سرخ و سیاه را مطالعه کنید. اما اگر بعد از سرخ و سیاه قصد دارید باز هم از این نویسنده کتاب بخوانید، کتاب صومعه پارم را بخوانید.

[ معرفی کتاب: رمان فتح پلاسان – ادبیات فرانسه ]

کتاب صومعه پارم

جملاتی از متن کتاب

او به خشم با خود گفت: آدم باید خیلی بی دست و پا باشد که این همه بترسد که نمی‌تواند به چیزی که این همه حقیقت دارد، یقین پیدا کند!

در ۱۵ مه ۱۷۹۶ ژنرال بوناپارت، در پیشاپیش ارتشی جوان که تازه از پل «لودی» گذشته بود و دنیا را آگاه کرده بود که پس از قرنها، جانشینی برای سزار و اسکندر پیدا شده است، وارد میلان شد. معجزه‌های شجاعت و نبوغی که ایتالیا در چند ماه شاهد آنها بود، ملتی به‌خواب رفته را بیدار کرد.

در قرون وسطی مردم جمهوری‌خواه لمباردی شجاعتی همانند شجاعت فرانسویان از خود نشان داده بودند و به‌سزای این دلیری، شاهد با خاک یکسان شدن سراسر شهر خود به دست امپراتوران آلمان گشته بودند.

در پانزدهم مه ۱۹۷۶ همه مردم دریافتند که آنچه تا به آن روز پاسش می‌داشته‌اند سخت مضحک و گاهی چندش‌آور بوده است. عزیمت آخرین هنگ اتریش نشان سقوط افکار کهنه گشت. جانبازی باب روز شد، مردم دیدند که برای خوشبخت بودن، باید از پس قرنها که دستخوش احساسات ملال‌آور بوده‌اند، میهن خود را با عشقی واقعی دوست بدارند و در پی کارهای دلاورانه بروند.

این سربازان فرانسوی همه روز را می‌خندیدند و آواز می‌خواندند. آنان همه از بیست و پنج سال کمتر داشتند و سرفرماندهشان که بیست و هفت سال داشت، سالمندترین مرد سپاه خود به شمار می‌رفت. این نشاط، این جوانی، این بی‌خیالی، پاسخی خوشمزه به خطابه‌های خشم‌آلود کشیشانی بود که از شش ماه باز از روی منبر مقدس خبر می‌دادند که فرانسویان دیوهایی هستند که ناچارند همه‌چیز را بسوزانند و همه را سر ببرند وگرنه خود محکوم به مرگ می‌شوند.

دیوانگی چنان از حد گذشته و همگانی شده بود که من درباره آن فکری جز این اندیشه تاریخی و عمیق نمی‌توانم برای شما ابراز کنم: این مردم صد سال بود که دلمرده بودند.

مشخصات کتاب
  • عنوان: کتاب صومعه پارم
  • نویسنده: استاندال
  • ترجمه: اردشیر نیکپور
  • انتشارات: نیلوفر
  • تعداد صفحات: ۵۸۱
  • قیمت چاپ هشتم – سال ۱۴۰۲: ۵۵۰۰۰۰ تومان

شما در مورد کتاب صومعه پارم چه فکری می‌کنید؟ لطفا اگر این کتاب را خوانده‌اید، حتما نظرات ارزشمند خود را با کافه‌بوک در میان بگذارید. با نظر دادن در مورد کتاب‌ها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک می‌کنیم.

[ همراه ما باشید در: کانال تلگرام کافه بوک ]


» معرفی چند کتاب دیگر از نشر نیلوفر:

  1. رمان وداع با اسلحه
  2. رمان رستاخیز
  3. رمان پیکار با سرنوشت