کتاب سفرهای گالیور از جمله مشهورترین رمانهای کلاسیک است که در آن، نویسنده ما را به سفرهایی شگفتانگیز میبرد. سفر به مکانهایی که باعث میشود کتاب به اولین رمان پادآرمانشهر در دنیای ادبیات کلاسیک بدل شود. راز ماندگاری مشهورترین اثر جاناتان سوییفت در این است که قهرمان خارقالعادهاش در دنیای تمثیلها حبس نمیشود، چرا که نویسنده میراثی چند وجهی در تاریخ ادبیات خلق کرده است. در این کتاب، سوییفت با استفاده از تمثیل نقدهای زیادی به حاکمیت، مذهب و جامعه انسانی وارد میکند.
جاناتان سوییفت از سرآمدان ادبیات کلاسیسیم، سال ۱۶۷۷ در دوبلین زاده شد و زیر نظر عموهایش پرورش یافت و تحصیلات خود را در دانشگاه دوبلین ادامه داد. در جوانی ایرلند را ترک کرد و از سال ۱۶۸۹ با سمت منشیگری نزد سر ویلیام تمپل سیاستمدار معروف به کار پرداخت و همزمان در رشتهی الهیات تحصیل کرد و به سلک روحانیان پیوست. در همان دوران سوییفت در مباحث و جدلهای میان نویسندگان جدید و قدیم هجویهای خبرساز با عنوان نبرد کتابها نوشت. بعدها نیز کتابهای مهم دیگری خلق کرد.
سال ۱۷۳۸ سوییفت دچار نشانههای اختلال مغزی شد و رفتهرفته با پیشرفت بیماری تا لحظهی مرگ در سال ۱۷۴۵ با نوعی جنون درگیر بود. سوییفت از نظر سیاسی، شخصیتی متنفذ بود، خاصه دفاع وی از حقوق مردم ایرلند و وظایفی که برای رفاه آنان بر عهده گرفته، از او قهرمانی ملی ساخته بود.
در قسمتی از متن پشت جلد کتاب یادداشت آدام اسمیت – فیلسوف و نویسنده کتاب ثروت ملل – درباره رمان سفرهای گالیور آمده است که میگوید:
[ » معرفی و نقد رمان مرتبط: کتاب ما – اثر یوگنی زامیاتین ]
کتاب سفرهای گالیور
لموئل گالیور، زاده پدر و مادری شریف در انگلستان است که حرفه جراحی را در پیش گرفته. از او به عنوان پزشک در کشتی بهره میبرند و ناخداها او را به سفرهای دریایی میبرند. هدف او از سفر با کشتی طبیعتا به دست آوردن ثروت است تا خود و خانوادهاش در رفاه زندگی کنند اما همانطور که خود او در کتاب بیان میکند، هدف نهایی او انتقال تجربه است. بدون شک گالیور خودش را یک جهانگرد نمیداند و از اینکه نوشتههایش نیز به این صورت دیده شود در هراس است.
لموئل گالیور به عنوان شخصیت اصلی و راوی کتاب، ما را همراه خود به چهار سفر و در نتیجه به چهار مکان مختلف میبرد که هرکدام ویژگیهای خاص خودشان را دارند. در تمامی سفرها کشتیای که گالیور سوار بر آن است دچار حادثه میشود و او هر بار که خود را به ساحلی میرساند قدم به دنیایی ناشناخته میگذارد.
بهیادماندنیترین و احتمالا شناختهشدهترین سفر او، سفر به سرزمین لیلیپوتها است. سرزمینی که در آن آدمها به اندازه شش بند انگشت هستند و گالیور در میان آنها یک غول و یا به قول خود لیلیپوتیها «کوهمرد» است. اهالی لیلیپوت در ابتدا گالیور را دشمن دانسته و او را اسیر میکنند اما رفتار خوب گالیور باعث میشود مورد محبت امپراتور قرار بگیرد.
مدتی بعد، گالیور دیگر آن غول ترسناک نیست و مردم لیلیپوت و امپراتور از او برای حل مشکلات و جنگ خود با مردمان بلفوسکو تقاضای کمک میکنند. میان مردم لیلیپوت و مردم بلفوسکو جنگ عظیمی در جریان است که منشاء آن موضوعی بسیار عجیب و حتی احمقانه است. علت این جنگ اختلاف بر سر شکستن تخممرغ از سر کوچک یا بزرگ آن است. این موضوع در کتاب چنین بیان شده است:
گالیور با استفاده از اندام عظیمالجثه خود مانع شروع جنگ میشود و بسیار مورد توجه امپراتور قرار میگیرد اما در ادامه هیچچیز برای او خوب پیش نمیرود و… .
گالیور در سفر بعد، طی یک سری اتفاقات به ساحلی ناشناخته میرسد که معولم میشود سرزمین برابدینگنگها است. این بار همهچیز برعکس شده و گالیور موجودی ریز و کوچکاندام است. اهالی برابدینگنگ همگی غولپیکر هستند و کوچکترین مشکل آنها برای گالیور بسیار بزرگ است. میتوان گفت هرآنچه در این سرزمین اتفاق میافتد برعکس سرزمین لیلیپوت است.
در سفر سوم گالیور به سرزمین لاپوتا میرسد که جزیرهای معلق در هوا است و از آنجا سری هم به سرزمین لاگادو میزند که احتمالا کمتر مخاطبی درباره آن چیزی خوانده باشد (به اتفاقات لاگادو اشارهای نمیکنیم و امیدواریم ترغیب به خواندن کتاب شوید). اهالی این جزیره بسیار اهل علم هستند و در علوم مختلف از جمله نجوم بسیار پیشرفت کردهاند. با این حال مردم لاپوتا به شکلی دیوانهوار تهیمغز هستند و علم و دانش را به مرز جنون رساندهاند. همچنین مردم لاپوتا بسیار نگرانند که مبادا توسط ستاره دنبالهدار بعدی نابود شوند.
جزیرهی پرنده یا معلق کاملاً مدور است، قطرش هفتهزار و صدوشصتوشش متر یا حدود چهارونیم مایل است و در نتیجه شامل دههزار هکتار میشود. دویست و هفتادوپنج متر ضخامت دارد. تَه آن یا سطح زیرینش که مقابل نگاه افرادی است که از پایین به آن مینگرند، حدوداً تا ارتفاع دویست متری ورقهای صاف و یکدست از سنگ خاراست. (کتاب سفرهای گالیور اثر جاناتان سوییفت – صفحه ۱۷۸)
در نهایت به آخرین سفر گالیور میرسیم که سفری به میان هویهنهنمها است. ساکنین این سرزمین اسبهایی هستند که ویژگیهای بارز یک انسان منطقی را دارند. در این سرزمین یاهوها نیز حضور دارند که ظاهر انسانی دارند اما در مقابل هویهنهنمها موجوداتی بسیار وحشی مینمایند. این سفر لموئل گالیور را به کل دگرگون میکند. در ادامه بیشتر از اثرات سفر به سرزمین هویهنهنمها بر روی گالیور صحبت میکنیم.
[ » معرفی و نقد کتاب: رمان ۱۹۸۴ اثر جورج اورول – همراه با اینفوگرافیک ]
درباره کتاب جاناتان سوییفت
جاناتان سوییفت با در کتاب سفرهای گالیور با کنار هم قرار دادن سنت سفرنامهنویسی کلاسیک، طنز و ژانر فانتزی هجویهای نوشته است که امروز هم میدرخشد. کتاب او با اینکه شبیه سفرنامه است اما تنها به روایت خاطرات و مخاطرات سفر نپرداخته بلکه با نسبتدادن ویژگیهای مردمان انگلستان به ساکنین سرزمینهایی خیالی امکانی فراهم کرده تا نگاهی انتقادی به سیاست، اجتماع و شخصیتهای تاریخی همعصرش داشته باشد و آنها را به ریشخند بگیرد.
در نظر بگیرید که گالیور در سفرهایش به این سرزمینهای عجیب، بسیار به ندرت میترسد و یا متعجب میشود. گالیور خیلی سریع وضعیت را درک کرده و بلافاصله سعی در شناخت آدمهای اطرافش میکند. او میخواهد ارتباط برقرار کند، زبان مردم را یاد بگیرد و مهمتر از همه میخواهد در سفرنامههایش تجربه زیستن در سرزمینهای آرمانی را منتقل کند. گالیور در روایت این سفرها به نقد ظلم و استبداد حاکمان میپردازد، مسیٔلهای که در نامه ابتدایی کتاب که به ناشرش نوشته، آن را دلیل انتشار کتاب میداند و از تغییرنکردن اوضاع جهان بعد از انتشار آن اظهار نارضایتی میکند.
گالیور در سفر اول وارد دنیای آدمهای کوچک میشود و بعد وضعیت به کلی تغییر میکند و وارد دنیای غولها میشود. در سفر سوم گالیور وارد دنیای آدمایی میشود که اگرچه اهل علم هستند اما به نظر میرسد منطق ندارند و دوباره این وضعیت تغییر و گالیور وارد دنیایی میشود که سرشار از منطق و خرد است. در این تغییر و تحویل و تلاش برای ارتباط گرفتن و یادگیری زبان هر سرزمین، گالیور از درون متحول میشود.
هدف گالیور از نوشتن سفرهایش نیز ایجاد تغییر در دنیایی است که در آن بزرگ و کوچک، روشنفکر و اهل خرد در کنار هم برای تعالی تلاش کنند. اما چنین چیزی اتفاق نمیافتد (همانطور که در نامه ابتدای کتاب، گالیور از این موضوع شکایت دارد) و ما میبینیم که از دیدگاه گالیور انسان همیشه به سمت شر و شرارت کشش دارد.
در سفر آخر گالیور شیفته منطق و خوشقلبی اسبهایی است که حتی درکی از واژههای مخرب مانند جنگ و شرارت و حرص و طمع ندارند. همین سفر آخر است که روح و روان گالیور را پاکسازی میکند و او را متحول میکند.
گالیور در طول سفرهایش همواره با پادشاه، امپراتور و بزرگان نشست و برخاست داشت و درباره کارهای «انسان» و دلیل اینکه این کارها را انجام میدهند صحبت میکرد. شرح دادن این کارها و مهمتر از آن دلیل انجام کارهای مختلف برای موجودات دیگر باعث میشد که گالیور از نگاه دیگر و از زوایای مختلف رفتارها را دوباره از اول تحلیل و بررسی کند. همین موضوع باعث میشد گالیور پی ببرد برخی از اقدامات تا چه اندازه احمقانه هستند. احمقانه بودن این کارها زمانی به اوج رسید که گالیور سعی داشت آن را برای اسبهای سرزمین هویهنهنم شرح دهد.
در نهایت اینکه جستوجوی گالیور و سفر به سرزمینهای مختلف برای پیداکردن جامعهای آرمانی به سرانجام رسید و گالیور سرزمین هویهنهنم را پیدا کرد اما چه فایده که انگلستان – سرزمین مادری گالیور – همچنان باعث ناامیدی گالیور است.
[ » معرفی و نقد کتاب: رمان دنیای قشنگ نو – اثر آلدوس هاکسلی ]
اینفوگرافی رمان سفرهای گالیور
براساس این رمان یک اینفوگرافیک توسط کافهبوک ترجمه و بازطراحی شده است که در آن خلاصه کتاب و همچنین جنبههای مختلف رمان به خوبی و به شکلی دقیق منعکس شده است. توجه به نکات و موضوعاتی که در این اینفوگرافیک وجود دارد، به درک بهتر رمان کمک میکند.
البته لازم است به این نکته اشاره کنیم که اگر رمان را نخواندهاید و روی افشای داستان حساس هستید، مطالعه اینفوگرافیک برای شما مناسب نیست. چرا که در اینفوگرافیک کتاب سفرهای گالیور خلاصه همه قسمتهای مهم کتاب نیز ارائه شده است و بخشهایی از آن بازگو میشود. شاید مطالعه اینفوگرافیک بعد از مطالعه کتاب برای شما بهتر باشد.
جملاتی از متن کتاب سفرهای گالیور
سعی کردم بلند شوم، اما نمیتوانستم جُم بخورم، چون همانطور که برحسب اتفاق به پشت خوابیده بودم، دیدم دستها و پاهایم در هر سو محکم به زمین بسته شده و موهایم که دراز و ضخیم بود به همان شیوه محکم بسته شده بود. همچنین چند نخ باریک روی بدنم حس کردم، از زیربغل تا رانها. (کتاب سفرهای گالیور – صفحه ۲۴)
آنها از این واهمه داشتند که فرار کنم، تغذیهام بسیار گران تمام شود و قحطی در پی داشته باشد. گاه تصمیم میگرفتند گرسنه نگهم دارند یا دستکم با تیرهای زهرآگین صورت و دستهایم را هدف قرار بدهند تا زود بمیرم، اما دوباره این را در نظر میگرفتند که بوی گند لاشهای به این بزرگی ممکن است منجر به شیوع نوعی طاعون در پایتخت شود و این آفت چه بسا در سراسر کشور گسترش بیابد. (کتاب سفرهای گالیور – صفحه ۳۷)
از آنجا که اندازهی معمولی بومیان زیر پانزده سانتیمتر است، دربارهی حیوانات دیگر و همچنین گیاهان و درختان نیز درست همین تناسب وجود دارد، مثلاً بلندقامتترین اسبها و گاوها بین ده تا دوازده سانتیمتر قد دارند و گوسفندان کموبیش چهار سانتیمتر. (کتاب سفرهای گالیور – صفحه ۶۳)
بیتردید حق با فیلسوفان است که به ما میگویند چیزی بزرگ یا کوچک نیست، مگر در مقام مقایسه. (کتاب سفرهای گالیور – صفحه ۹۴)
اشرافزادگان اغلب برای قدرت میجنگند، مردم برای آزادی و پادشاه برای حاکمیت مطلق. (کتاب سفرهای گالیور – صفحه ۱۴۹)
وقتی زندگان و مردگان را با هم قیاس کردم بیاختیار تحتتاثیر قرار گرفتم که میدیدم اولادشان چگونه تمام این فضایل بومی را برای ذرهای پول به حراج گذاشتهاند، اولادی که با فروش آرای خود و دستکاری انتخابات، هر نوع پلیدی و فسادی را که میتوان در دربار آموخت فرا گرفتهاند. (کتاب سفرهای گالیور – صفحه ۲۱۴)
پیوسته واژهی یاهو را تشخیص میدادم که هر کدام بارها آن را تکرار کردند و اگرچه قادر نبودم معنیاش را حدس بزنم، مادامی که آن دو اسب به گفتوشنود مشغول بودند، تلاش کردم این واژه را به زبان خود تمرین کنم و همین که ساکت شدند جسورانه با صدایی بلند یاهو را به زبان آوردم و در عین حال تا جایی که میتوانستم شیههی اسبها را تقلید کردم؛ هر دو با شنیدن این کلمه آشکارا حیرتزده شدند. (کتاب سفرهای گالیور – صفحه ۲۴۰)
واژهی هویهنهنم در زبان آنها بهمعنی اسب است و ریشهی آن یعنی کمال طبیعت. (کتاب سفرهای گالیور – صفحه ۲۴۸)
گفت ما را نوعی حیوان میبیند که برحسب اتفاقی که قادر نبود آن را حدس بزند، بهرهای ناچیز از عقل و منطق بردهایم و از آن استفادهای نمیکنیم مگر برای کمک به بدترکردن فسادهای ذاتیمان و بهدستآوردن فسادهای جدیدی که طبیعت به ما نداده. (کتاب سفرهای گالیور – صفحه ۲۷۴)
من از سلامت کامل جسمانی و آرامش ذهنی بهره میبردم؛ نه خیانتپیشگی یا بیوفایی دوستی را حس کردم و نه آسیبهای دشمنی پنهان یا آشکار را. هرگز پیش نیامد که رشوه بدهم، چاپلوسی یا قوادی کنم تا لطف مردی بزرگ یا نوچهاش را به دست بیاورم. نیازی به حفاظ مقابل کلاهبرداری و ستم نداشتم؛ اینجا نه پزشک بود تا بدنم را از بین ببرد و نه وکیل تا ثروتم را بر باد بدهد؛ نه خبرچینی که مراقب گفتار و کردارم باشد یا در ازای دستمزد برایم پاپوش بدوزد. اینجا نه طعنهزن بود، نه ملامتگر، بدگو، جیببر، راهزن، سارق، وکیل، دلاله، لوده، قمارباز، سیاستمدار، بذلهگو، ترشرو، وراج، اهل جدل، متجاوز، قاتل، دزد، هنرمند؛ نه رهبران یا پیروان احزاب و دستهها؛ نه کسی که از راه اغوا یا الگوسازی مشوق رذیلت باشد؛ نه سیاهچال، تبر، چوبهی دار، محل شلاقزنی یا قاپوق؛ نه مغازهدار یا کارگر حقهباز، نه غرور، خودپسندی یا تظاهر؛ نه خودنما، قلدر، دائمالخمر، روسپی ولگرد یا سفلیس؛ نه زنان یاوهگو، هوسران و پرخرج، نه فضلفروشان احمق و مغرور؛ نه همنشینان مزاحم، ازخودراضی، پرخاشگر، پرسروصدا، عربدهکش، پوچ، متکبر و دشنامگو؛ نه اراذلی که بهلطف رذایلشان از خاک برخاسته باشند یا نجیبزادگانی که بهخاطر فضایل خود به خاک نشسته باشند؛ نه لرد، نه ویولنزن، نه قاضی و نه استاد رقص. (کتاب سفرهای گالیور – صفحه ۲۹۴)
هویهنهنمهایی که تحت فرمان عقل زندگی میکنند به خصایل نیکویی که دارند نمینازند، همانطور که من نباید به داشتن هر دو دست و هر دو پایم افتخار کنم، چیزهایی که مایهی مباهات هیچ انسان عاقلی نیستند، هرچند او بدون آنها ذلیل و بیچاره میشود. (کتاب سفرهای گالیور – صفحه ۳۱۵)
مشخصات کتاب
- عنوان: سفرهای گالیور
- نویسنده: جاناتان سوییفت
- ترجمه: محمود گودرزی
- انتشارات: برج
- تعداد صفحات: ۳۲۰
- قیمت چاپ اول – سال ۱۳۹۹: ۷۰۰۰۰ تومان
- جلد گالینگور
نظر شما در مورد کتاب سفرهای گالیور چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید. با نظر دادن درباره کتابها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک کنیم.
[ لینک: کانال تلگرام کافه بوک ]
» معرفی چند کتاب دیگر از نشر برج: