کتاب تئوری انتخاب با عنوان فرعی درآمدی بر روان شناسی امید، نوشته دکتر ویلیام گلسر است که علی صاحبی ترجمه آن را انجام داده است. این کتاب ارزشمند را میتوان از جمله مفیدترین کتابها در زمینه روانشناسی دانست. همچنین باید اشاره کنیم که مترجم کتاب مربی ارشد و عضو هیئتمدیره علمی موسسه ویلیام گلسر در ایران است و ویلیام گلسر طی نامهای از علی صاحبی بابت ترجمه زیبا و اصیل تشکر کرده است.
کتاب تئوری انتخاب قابلفهمترین و عمومیترین کتاب روانشناسی محسوب میشود که همه میتوانند آن را بخوانند و نکات بسیار مفید آن را در زندگی شخصی خود پیاده کنند. مهمتر از همه اینکه این کتاب شبیه کتابهای زرد موجود در بازار نیست و پشت مطالب آن تحقیقات علمی وجود دارد.
تئوری انتخاب در ۳ بخش و ۱۳ فصل نوشته شده است:
۱- نظریه
- نیاز ما به روانشناسی جدید
- نیازهای بنیادین و احساسات
- دنیای مطلوب شما
- رفتار کلی
- همخوانی در شخصیت و قدرت نیازها
- تعارض و واقعیت درمانی
- خلاقیت
۲- کاربست تئوری در عمل
- عشق و ازدواج
- خانواده شما و اعتماد
- آموزش تحمیلی، آموزش و پرورش و مدارس کیفی
- تئوری انتخاب در محیط کار
۳- کاربست
- اجتماع مطلوب و شایسته
- تعریفی دوباره از آزادی شخصی شما
[ » معرفی و نقد کتاب: کتاب فلسفه تنهایی – اثر لارس اسونسن ]
کتاب تئوری انتخاب
علی صاحبی در مورد تئوری انتخاب میگوید: «به طور کلی تئوری انتخاب توضیح میدهد که افراد چرا و چگونه رفتار میکنند. این تئوری شیوه کارکرد مغز آدمی را برای صدور رفتار تبیین میکند. تئوری انتخاب معتقد است هر آنچه از ما سر میزند یک رفتار است:
غذا خوردن یک رفتار است، دعوا کردن یک رفتار است، دیر سر قرار رفتن یک رفتار است، خشمگین شدن یک رفتار است، غمگین و افسرده شده یک رفتار است، نگران و مضطرب شدن یک رفتار است، هذیان یک بیمار سایکوز نیز یک رفتار است.
و همه رفتارها:
- از درون ما برانگیخته میشوند و معطوف به هدفیاند.
- هدف هر رفتار، ارضای یکی از پنج نیاز اساسی ماست:
- عشق و احساس تعلق
- قدرت
- تفریح
- آزادی
- بقا و زنده ماندن
و تئوری انتخاب معتقد است هنگامی که افراد در ارضای نیازهای خود ناکام میشوند، دست به رفتار میزنند. یعنی رفتار و عمل خاصی را انتخاب میکنند تا شاید بدان وسیله نیازشان را برآورده کنند. این رفتار، هدفمند است و هدفش ارضای نیاز مورد نظر است. تئوری انتخاب یک تئوری مبتنی بر روانشناسی کنترل درونی است که معتقد است گذشته بر زندگی کنونی ما اثر شگرفی داشته است، ولی تعیین کننده رفتار کنونی ما نیست.
بشریت در زندگیاش این هدف را دنبال میکند که بهتر و راحتتر زندگی کند و هرکسی برای رسیدن به این هدف راه خاصی را دنبال میکند. حال، یکی از راههایی که در این زمینه دنبال کنید خواندن است. چرا که با آگاهی زندگی قابل فهمتر و راحتتر خواهد بود! کتاب تئوری انتخاب کمک بسیار زیادی به شما میکند که بهتر زندگی کنید. بعد از خوندن این کتاب کیفیت زندگی شما تغییر میکند ولی شاید این تغییر برای هر کسی راحت نباشد.
برای این تغییر لازم است ده اصل بنیادین کتاب را دنبال کنید. در ادامه با اشاره جزئی به این ده اصل هم محتوای کتاب را میتوانید ببیند و هم اینکه یک آمادگی ذهنی برای تغییر در شما شکل خواهد گرفت. از طریق پیروی از این ده اصل است که میتوانیم آزادی و اختیار شخص خود را ابتدا تعریف و سپس بازتعریف کنیم.
۱۰ اصل بنیادین کتاب ویلیام گلسر عبارت است از:
دومین اصل: تمام آنچه میتوانیم از دیگران دریافت کنیم و به دیگران بدهیم اطلاعات است. این که با اطلاعات چگونه برخورد کنیم انتخاب خود ما یا دیگران است.
سومین اصل: تمام مشکلات روانشناختی طولانی مدت، از مشکلات رابطهای سرچشمه میگیرند. مشکلات رابطهای تا حدودی علت مشکلات دیگری چون درد، خستگی، ضعف و برخی بیماریهای مزمن، که معمولا به آنها بیماریهای سیستم ایمنی گفته میشود، نیز هستند.
چهارمین اصل: همیشه آن رابطه مشکلدار، بخشی از زندگی کنونی ماست.
پنجمین اصل: وقایع دردناکی که در گذشته بر ما رفته است، اگرچه بر آنچه امروز هستیم تاثیری شگرف داشته، ولی بازنگری و مرور این گذشته دردناک، بر آنچه امروز لازم است انجام دهیم، یعنی بهبود بخشیدن به رابطه مهم کنونیمان، اثر ناچیزی دارد و کمکی به ما نمیکند.
ششمین اصل در کتاب تئوری انتخاب
پنج نیاز ژنتیکی ما را هدایت میکند که عبارتند از:
- نیاز به بقا و زنده ماندن
- نیاز به عشق و احساس تعلق
- نیاز به قدرت
- نیاز به آزادی
- نیاز به تفریح
هفتمین اصل: میتوانیم نیازهایمان را فقط از طریق تصویر یا تصاویری که در دنیای مطلوب خود داریم ارضا کنیم.
هشتمین اصل: تمام آنچه از تولد تا مرگ از ما سر میزند رفتار است. تمام رفتارهای ما یک رفتار کلی است که از چهار مولفه به هم پیوسته عمل، فکر، احساس و فیزیولوژی تشکل شده است.
نهمین اصل: تمام رفتارهای کلی معمولا با فعل، آن هم به صورت مصدر یا اسم مصدر بیان و با مولفهای که در هنگام بروز رفتار بیشتر قابل تشخیص است نامگذاری میشوند. برای مثال به جای استفاده از عبارت من افسرده هستم یا من افسرده شدهام، درست آن است که بگوییم: من افسردگی را انتخاب کردهام یا من افسردگی میکنم.
دهمین اصل: تمام رفتارهای کلی، انتخاب هستند اما ما فقط بر مولفههای عمل و فکر به طور مستقیم و بر مولفههای احساس و فیزیولوژی به طور غیرمستقیم کنترل داریم، یعنی با انتخاب شیوه عمل و فکرمان و به واسطه آنها احساسات و فیزیولوژی خود را نیز میتوانیم کنترل کنیم.
[ معرفی کتاب: کتاب چگونه سلامت عاطفی داشته باشیم – از سری کتابهای مدرسه زندگی ]
جملاتی از متن کتاب تئوری انتخاب
بهفرض شما میتوانستید از مردم سراسر دنیا، از آنهایی که بیمار، گرسنه و فقیر نیستند و ظاهراً از امکانات بسیاری برای زندگی کردن برخوردارند، بخواهید صادقانه به این سوال پاسخ دهند: «حالتان چطور است؟» میلیونها نفر خواهند گفت: «بدبخت و بیچارهام.» و اگر بپرسید: «چرا؟» اغلب آنها دیگران را برای بدبختی خود سرزنش میکنند: معشوق، زن، شوهر، همسران قبلی، فرزندان، پدر، مادر، معلم، شاگرد، همکاران و… . به سختی میتوان آدم زندهای پیدا کرد که این جملهها را نشنیده باشد: «دیوانهام کردی… این واقعاً ناراحتم میکند… اصلاً برایت مهم نیست که من چه احساسی دارم؟ آنقدر مرا عصبانی میکنی که چیزهای پیشپاافتاده را هم نمیبینم!» به ذهن این آدمها هرگز خطور نمیکند که خود، این راه را انتخاب کردهاند و خودشان عامل فلاکت و بدبختیای هستند که از آن شکایت میکنند.
ما تمام افکار و اعمالمان را مستقیم و تقریبا تمام احساسات و بخش عمده ای از سازوکار بدنمان را به طور غیر مستقیم انتخاب می کنیم.
دنیا مملو از آدم های تنها، ناکام، عصبانی و ناخشنودی است که نمی توانند به هیچ آدم خشنود و شادمانی نزدیک و با او صمیمی شوند. عمده ترین مهارت های اجتماعی آنان نیز شکایت، سرزنش و انتقاد است که به سختی می توان با چنین مهارت هایی با دیگران کنار آمد.
بنا به چهل سال تجربه روان پزشکی، برایم روشن شده است که تمام افراد ناخشنود، مشکل واحدی دارند: نمی توانند با کسانی که دوست دارند با آن ها به تفاهم برسند، به خوبی کنار بیایند.
کار کیفی نیازمند از بین بردن ترس است.
بسیاری از معضلات به ظاهر حل نشدنی انسانی، مشکلات رابطه ای هستند.
ما بخش قابل توجهی از واقعیت را آن گونه که دوست داریم دریافت و ادراک می کنیم.
برای دستیابی به یک رابطه خوب، اکثر ما حاضریم رنج زیادی تحمل کنیم، چرا که اهمیت رابطه برای ما بیش از رنج بردن است. برای ایجاد، نگهداری و بهبود رابطه ها، حاضریم خود را درگیر کارهای ناخوشایند طولانی مدت کنیم، چرا که معتقدیم در نهایت به آدم هایی که به آن ها احتیاج داریم نزدیک تر می شویم و احساس بهتری خواهیم داشت. گاهی نیز بدون ضمانت برخورداری از یک رابطه بهتر، اکثر ما حاضریم لذت و خوش گذرانی خود را به تاخیر بیندازیم یا درد و رنجی را تحمل کنیم فقط به این امید که با ایجاد این رابطه، در آینده احساس بهتر و رنج کم تری را تجربه کنیم.
در جامعه مبتنی بر تئوری انتخاب که تاکید بر خوب کنارآمدن با یکدیگر است، زورگویی و تحمیل خود به دیگری بسیار کم رخ میدهد. در چنین جامعهای دلیلی برای قضاوتکردن درباره یکدیگر باقی نمیماند و افراد برای حل اختلافات و تفاوتهایشان با هم تلاش میکنند. افراد قدرتمند میفهمند که کنارآمدن با دیگران برای آنها قدرت بیشتری به ارمغان میآورد تا سلطهراندن بر آنها. یکی از ویژگیهای چنین جامعهای این است که یاد میگیریم چگونه با نیاز خود به قدرت کنار بیایم، اگر بتوانیم ذهنیت و روانشناسی مسلط بر فکرمان را تغییر دهیم، ایجاد چنین جامعهای دور از دسترس نیست.
در جامعه مبتنی بر کنترل بیرونی که ما در آن زندگی میکنیم واقعیت را قدرتمندان تعریف میکنند، حتی اگر این تعریف برای دیگران زیانآور باشد. برای مثال معلمان زیادی هستند که معتقدند مردودکردن دانشآموز کار درستی است. مایوسکردن کودکان، که یک نوع بدرفتاری مبتنی بر قدرت است، یکی از دلایل محکم افقیبودن سیر پیشرفت انسانی است که در نمودار فصل اول توضیح دادیم. قدرت به خودی خود نه خوب است و نه بد. خوب یا بد بودن قدرت به چگونگی تعریف، کسب و استفاده از آن بستگی دارد.
مشخصات کتاب
- کتاب تئوری انتخاب
- نویسنده: ویلیام گلسر
- ترجمه: علی صاحبی
- انتشارات: سایه سخن
- تعداد صفحات: ۶۰۸
- قیمت – سال ۱۳۹۵: ۲۹۰۰۰ تومان
نظر شما در مورد کتاب تئوری انتخاب چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید. با نظر دادن در مورد کتابها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک میکنیم.
[ لینک: کانال تلگرام کافه بوک ]
معرفی چند کتاب روانشناسی دیگر: