کتاب بازگشت به پنج رود زندگینامه خیالی شاعر بزرگ پارسی یعنی رودکی – با نام کامل ابوعبدالله جعفر بن محمد بن حکیم بن عبدالرحمن بن آدم – است. ماجرای رمان از زمان کهنسالی رودکی آغاز میشود، زمانی که به دستور امیر نوح سامانی نابینا شده و به سیاهچال افتاده و حالا باید با پای پیاده، با راهنمایی پسر نوجوانی به نام شیرافکن، رهسپار زادگاهش، روستای پنجرود، شود. رودکی در این مسیر طولانی مراحل مختلف زندگی خودش را مرور میکند.
براساس اطلاعات تاریخی، گفته میشود که رودکی در روستایی بهنام بَنُج رودک – پنجکنت در تاجیکستان امروزی – در ناحیه رودک در نزدیکی نَخشَب و سمرقند به دنیا آمد و کتاب حاضر بازگشت به همین مکان است که بهنحوی میتوان آن را بازگشت به خود نیز تفسیر کرد. رودکی، پدر شعر فارسی، شاعری هزارساله که با بوی جوی مولیان شهره آفاق شد و ارج و قربی به زبان فارسی داد که تا پیش از او از آن سلب شده بود.
تا پیش از رودکی کسی دیوان شعر نداشت و بههمین دلیل رودکی را پدر شعر فارسی میدانند. از آثار بسیار رودکی فقط حدود هزار بیت برای ما باقی مانده است. همچنین اطلاعاتی از زندگی رودکی چیزهای زیادی باقی نمانده است. آندری ولوس نیز کتاب بازگشت به پنج رود را بر اساس آنچه که از رودکی در دست است نوشته و تلاش کرده این شاعر بزرگ ولی نهچندان مشهور را به بهترین شکل ممکن به تصویر بکشد. از ویژگیهای کتاب او نیز، میتوان به بازتاب پرجزئیات و واقعگرایانۀ جهان شرق و شهرهای مهم عصر رودکی و همینطور جملههای پرمغزی دربارۀ ایمان، قدرت، شعر و ارتباطات انسانی اشاره کرد.
در پشت جلد کتاب چنین آمده است:
لازم به ذکر است که کتاب بازگشت به پنج رود در سال ۲۰۱۳ منتشر شد و در همان سال هم جایزه بوکر روسی را برای نویسندهاش، آندرِی وُلوس به ارمغان آورد.
[ » معرفی کتاب: کتاب من دینامیتم – زندگینامه نیچه – نشر برج ]
کتاب بازگشت به پنج رود
زندگی رودکی در هالهای از ابهام قرار دارد و همان طور که اشاره شد، او با بوی جوی مولیان – شعر مشهور رودکی – شناخته شده است. هدفِ نویسنده از نوشتن این کتاب، نوشتن کتابی مستند یا تاریخی نبوده است از این رو نباید در اثر، به دنبال صحت و سقم واقعیات و نکات تاریخی بود. بلکه هدف آندری ولوس تلفیقی میان واقعیت و خیال است. تا آنجا که نمیتوان مرزی میان واقعیت و خیال ایجاد کرد. در واقع نویسنده کتاب در آغاز، پژوهشهایی از زندگی و زمانه رودکی انجام داده است و نتایج پژوهش را به خیالِ خود آمیخته و از آن داستانی خیالانگیز به وجود آورده است.
داستان رودکی در کتاب، از دوران کهنسالی اش آغاز میشود. او فرزند پنج رود بوده و سالها در خدمتِ امیران سامانی و شعر و زبان فارسی همت گماشته است. در نهایت، خشم همان امیران، نسبتِ به او موجب شد که امیر نوح چشمان او را کور کند تا در ادامه رودکی راهی پنج رود بشود. درباره اتفاق هولناکی که برای شاعر افتاد و در نهایت به کور شدن او منجر شده است، در جایی از کتاب آمده است:
اگر میخواهیم دربارمان از دانشمندان پُر باشد، باید چشم بر کاستیهای کوچک آنان در خصوص مسائل مذهبی ببندیم.
همین چشم نبستن بر مذهبِ رودکی موجبِ غصب امیر نوح میگردد و در نهایت چشم خود را از دست میدهد.
شروع داستان با پرواز یک عقاب بر سر رودکی و شیرافکن آغاز میشود. نویسنده با دوربینی که در چشمان یک عقاب قرار داده با پرواز دادن بالهایش مخاطب را به دنیای رودکی و همراهش شیرافکن دعوت میکند. بعد از آن با یک فلشبک مرورهای ذهن رودکی آغاز میشود. مرورهایی از کودکیاش در پنج رود و تحصیل در سمرقند و تا رسیدن به مقام امیر الشُعرایی بدست امیرنصر سامانی.
عقاب، در آن گسترهى شیشهگونى که لرزش خفیفش تا افق ادامه مىیافت و پوششى لاجوردى بر زمین ناهموار مىکشید، از هیچکس هراس نداشت. بالهاى پهن خود را با رخوت و بىدغدغه بر آن مغاک شفاف مىافکند و سست و تنبل به جریانهاى دستنیافتنىِ هواى گرم دل مىداد که برخى او را بهسمت شرق و پایکوهها مىکشاندند و برخى دیگر (هنگامى که بر فراز درهى خنک و تاریکى قرار مىگرفت و ناچار بود با چند تکانِ محکمِ بالهایش خود را ده ذرعى بالا بکشد) آهسته بهسوى غرب دعوتش مىکردند، بهسوى کنارهى خاکسترىرنگ دشت پست و بلند.
از آنجا که راوی کتاب دانای کل است، آنچه در کتاب از قلم افتاده است و جای خالیاش احساس میشود؛ چگونگی مرگِ رودکی در پنج رود است و یک پایانبندی ضعیف و شیبدار که سوالات بی پاسخی را در ذهن خواننده ایجاد میکند. از سویی دیگر، بیشترین فشارِ داستان بر روی زمانه و روزگارِ رودکی و دیالوگهای فلسفی آن میباشد. در نتیجه توقع خواننده را در نسبت با شناخت بیشترِ شخصیتِ رودکی برآورده نمیکند. با این حال، شما میتوانید با خیال راحت به سراغ کتاب بروید و از خواندن آن لذت ببرید.
در هر فصل از کتاب، نویسنده با توسل به یکی از متون مشهور ادبی، حکایتی را روایت میکند. برای مثال، حکایتهایی از چهارمقالهی نظامی عروضی، سیاستنامهی خواجه نظامالملک طوسی، کلیله و دمنهی نصرالله منشی و… . درحقیقت، این حکایتها از زبان رودکی یا شخصیتهای دیگر تعریف میشوند و در دل قصه جای دارند.
نویسندهی روس، با قدرت قلم، نتیجه سالها تحقیق و البته بهرهگیری از تخیلش – در آفریدن شخصیتها و لحظههایی که ردی از آنها در منابع تاریخی باقی نمانده – شما را به سفری جذاب در تاریخ و جغرافیای ماوراءالنهر میبرد، سفری پر از تجربهها و دیدنیهای کمنظیر که در این میان شما را هم با شاعر بزرگی آشنا میکند.
با خواندن چند صفحه از هرکجای دوازده فصل اصلی، و بخشهای فرعی هرکدام، به سمرقند و بخارای عهد سامانیان میروید، به روستاها و بیابانهایش، به کاروانسرا و مدرسه و بازار، به میدان جنگ و جشن عروسی و مجلس عزا، به مجالس شعرخوانی و مباحثه و غیره. کتاب بازگشت به پنج رود به بهانه نقل سرگذشت شاعر نامدار، خواننده را به خوبی با تاریخ و جغرافیا و آداب و آیینهای مردم ماوراءالنهر آشنا میکند.
[ » معرفی کتاب: کتاب رمانی با یک طوطی – اثر آندری ولوس و ترجمه آبتین گلکار ]
جملاتی از متن کتاب
بله، عقاب! چه آزاد و رها بود! و شیرافکن در مقایسه با او گویى اسیر و دربند بود. عقاب مىتوانست به هرجا بخواهد پرواز کند. اختیار زندگى خود را در دست داشت. هر تکان بالهایش به ارادهى خود او صورت مىپذیرفت و به همین سبب مختار بود حتى در پى میلى گذرا، در پى هوسى لحظهاى، به هر سو که مىخواهد بال بگشاید: به جنوب، به شمال!… به غرب، به شرق!
اگر به ارادهى شیرافکن بود، از جا مىجَست و پا به دویدن مىگذاشت و پس از مدتى کوتاه، نفسزنان ولى سعادتمند، از دروازههاى شهر به درون مىشتافت. از آنجا دیگر راهى تا خانه نبود! حتى اگر دم دروازه ناگهان بینایىاش را از دست مىداد، باز مىتوانست راه را پیدا کند. چه حاجت به چشم وقتى هر پیچ کوچهها، وقتى هر شیارى بر دیوارهاى گلى، وقتى هر شاخهى توتى که از پشت حصار خانهاى بیرون زده است، براى او آشناست؟
گذشته دوباره چندباره باز میگردد و حال را از هجوم لحظه رها میکند تا همچنان بتوان اندکی به آینده دلگرم بود.
دیگر همهچیز کموبیش آرام شده بود، ولى شیرافکن یادش بود که اواخر زمستان، یعنى حدود یک ماه یا یک ماه و نیم پیش، چه اوضاعى بر بخارا حکمفرما بود. قرمطیان ملعون علیه امیر و دین توطئه کرده بودند، دسیسهشان فاش شد، رهبرانشان را دستگیر کردند، ولى باز بسیارى از همدستانشان میان مردم عادى پنهان شدند. مردان مسلح در سراسر شهر در جستوجوى این ملعونان بودند تا زودتر ریشهشان را بخشکانند. روزى پدر در خانه نبود، که البته عجیب هم نبود: او در آن زمان شب و روز سر کارش بود. در زدند. شیرافکن خیال کرد پدر برگشته و کلون در را برداشت. دو مرد مست و خشن سوار بر اسبهاى خاکسترى ترکمن به درون حیاط تاختند. البته شیرافکن فقط اول کار ترسید، ولى بعد دیگر ترس به خود راه نداد و مىخواست خودش با آنان حرف بزند و حالیشان کند که بیخود دارند شمشیرهایشان را در هوا تکان مىدهند، چون اینجا خانهى پدر او، بدرالدین قراول، است که بههیچوجه قرمطى نیست، بلکه برعکس در خدمت دربار است و آنها باید زودتر با زبان خوش از آنجا بروند.
چیزهای با معنی در جهان کم نیست، ولی چیزهای بی معنی از آنها بسیار بسیار بیشتر است.
رباعى دربارهى ملایان ریاکار بود و با چنان طعنى از آنان یاد مىکرد که به کینه بدل مىشد: گفته مىشد بخت بسیار با این جماعت یار است که حماقتشان با قطر شکم آنان تناسب دارد و نه با قدشان، زیرا در غیر این صورت، خورشید که آنان بسیار به آن نزدیک مىشدند، کدوى توخالى کلهى آنان را خاکستر مىکرد.
حکیم پیر سر سپیدمویش را تکان میداد و دوباره در صدایش غرور و شعف موج میزد که با چه کسانی روزگار گذرانده است: «بعد، امیر اسماعیل سامانی آمد و دولت مستعجل ابواسحاق را برچید! امیر بزرگ سامانی بزرگترین گنجینهی جهان را تصاحب کرد: بخارا! پروردگار هزار سال کامروایی نصیبش کناد!» باید فرض را بر این گذاشت که پدربزرگ آمادهی خدمت به امیر اسماعیل هم بود، همانطور که به بقیه خدمت کرده بود، ولی کارهایی فوری پیش آمد که نیازمند حضور او در پنجرود بود: پابرهنگانِ محل ناآرامی نشان میدادند. حکیم مرخصی کوتاهی گرفت و بار سفر به آشیانهی خانوادگیاش را بست تا ظرف یکی دو هفته نظم را در آنجا برقرار کند و بازگردد. ولی تا بخواهد پستفطرتها را چوب بزند (فقط سردمداران فتنه را مستحق مجازات شدیدتری دانست: یکی را دار زد و یکی دیگر را دستور داد زندهزنده مثله کنند و در نتیجه یاغی خیلی زود جان به جانآفرین تسلیم کرد)، تا بخواهد پدرانه زیر دستانش را دوباره سرعقل بیاورد، دوباره قانون را برقرار کند و عادت به اطاعت را در سر همه بنشاند، تا بخواهد دوباره سنت رایج پرداخت سهم اربابی را سروسامان دهد، تا به مناقشات زنانش رسیدگی کند…خلاصه آنکه خودش هم در نفهمید چطور پنجرود ماندگار شد.
مشخصات کتاب
- کتاب بازگشت به پنج رود
- نویسنده: آندرى ولوس
- ترجمه: آبتین گلکار
- انتشارات: برج
- تعداد صفحات: ۵۲۸
- قیمت چاپ سوم – سال ۱۴۰۱: ۲۲۵۰۰۰ تومان
نظر شما در مورد کتاب بازگشت به پنج رود چیست؟ اگر این کتاب را خواندهاید، آیا آن را به دوستان خود پیشنهاد میکنید؟ لطفا نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
[ لینک: اینستاگرام کافهبوک ]
» معرفی چند کتاب دیگر از نشر برج: