از کنار کتابهای میلان کوندرا بهسادگی نمیتوان عبور کرد. مطالعه کتابهای او نیازمند تلاش فکری زیادی است و خواننده باید با دقت و توجه کافی به جزییات شروع به مطالعه کند. کتاب بار هستی نیز از این دسته مستثنی نیست، چراکه یک رمان فلسفی محسوب میشود. کتاب که در سال ۱۹۶۸ در پراگ در دورهٔ زمانی موسوم به بهار پراگ میگذرد و با مفاهیم عمیقی فراوانی سر و کار دارد.
کتاب به شرحی از وضعیت زندگی هنرمندان و روشنفکران چکسلواکی پس از بهار پراگ، یعنی پس از حملهٔ اتحاد شوروی به چکسلواکی، میپردازد. بخش عمده داستان این رمان در شهر پراگ و در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ اتفاق میافتد. شخصیت اصلی کتاب توما نام دارد. توما که جراحی معروف است، انتقادات فراوانی به کمونیستهای چک دارد و این موجب میشود که او شغل خود را از دست بدهد. در ادامه توما با ترزا آشنا میشود و پس از مدتی با او ازدواج میکند.
برداشت فلسفی و زبان نافذ کتاب، از همان آغاز خواننده را با مسائل بنیادی هستی بشر روبهرو میکند و به تفکر وا میدارد. کوندرا در توصیف قهرمان خود مینویسد:
شخصیتهای رمانی که نوشتهام امکانات خود من هستند که تحقق نیافتهاند. بدین سبب تمام آنان را هم دوست دارم و هم هراسانم میکنند. آنان هر کدام از مرزی گذر کردهاند که من فقط آن را دور زدهام. آنچه مرا مجذوب میکند، مرزی است که از آن گذشتهام – مرزی که فراسوی آن خویشتن من وجود ندارد.
میلان کوندرا نویسنده اهل جمهوری چک است که در سال ۱۹۷۵ به فرانسه تبعید شد و در سال ۱۹۸۱ به تابعیت این کشور درآمد. کوندرا خود را نویسندهای فرانسوی میداند و اصرار میورزد که آثارش در کتابفروشیها و در دستهبندی ادبی، جزو ادبیات فرانسه محسوب شود. قبل از انقلاب مخملی ۱۹۸۹، حکومت کمونیستی در کشور چک کتابهای او را ممنوع اعلام کرده بود. کوندرا نویسندهای منزوی بود و اصولا با رسانه هیچ گفتگویی انجام نمیداد. میلان کوندرا با اینکه بارها نامزد دریافت جایزه نوبل در ادبیات بود، هیچگاه این جایزه را دریافت نکرد.
[ » معرفی کتاب: رمان هویت اثر میلان کوندرا ]
[ » معرفی کتاب: رمان زندگی جای دیگری است اثر میلان کوندرا ]
کتاب بار هستی
عنوان اصلی کتاب The Unbearable Lightness of Being است که ترجمه آن سبکی تحملناپذیر هستی میشود اما همخوانی این عنوان و محتوای کتاب باعث شده است که مترجم، عنوان بار هستی را برای کتاب انتخاب کند. به این معنا که بودن و وجود داشتن در هستی، برای هر کدام از ما همراه با بار است.
کتاب بار هستی را یک رساله فلسفی نیز میتوان در نظر گرفت که در تضاد با ایده «بازگشت جاودان – عود ابدی» نیچه است. این ایده اشاره میکند که: جهان و تمام هستی (هرآنچه که در آن نیز وجود دارد) و انرژی، بهطور نامحدود و به همان شکل در حال تکرار بوده و ادامه خواهد یافت.
حال اگر قرار باشد هر رویداد زندگی ما بینهایت بار بازگردد و تکرار شود، باید مراقب هر کدام از عقاید و رفتارهای خود در طول زندگی باشیم. این مراقبت گاهی چنان سنگین خواهد شد که کمرمان را خرد خواهد کرد. ما همواره برای مقابله با این «سنگینی»، به مقداری آزادی و «سبکی» نیاز داریم حتی اگر تحملناپذیر باشد. میلان کوندرا در این رساله از مثالهای داستانی زیادی استفاده میکند تا نشان دهد زندگی عاشقانه سنگین یا سبک، به چه صورت است.
در قسمتی از متن کتاب چنین آمده است:
باید تصور کرد که یک روز همهچیز، همانطور که پیش از این بوده، تکرار میشود و این تکرار تا بینهایت ادامه خواهد یافت! اگر هر لحظه از زندگیمان باید دفعات بیشماری تکرار شود، هر کاری که در زندگی انجام دهیم، بار مسئولیت تحملناپذیری دارد. بار هرچه سنگینتر باشد، زندگی ما به زمین نزدیکتر، واقعیتر و حقیقیتر است.
از طرف دیگر، کتاب بار هستی یک رمان سیاسی نیز میباشد که در آن اتفاقات دوران موسوم به «بهار پراگ» و حملهی شوروی به این شهر، بر بستر روابطی عاشقانه و شخصی روایت شده است. نویسنده در این رمان درباره نحوهی کارکرد «ایدیٔولوژی»، مختصات آن و پیامدهایی که در یک جامعه دارد، بحث میکند: چگونه یک حکومت ایدیٔولوژیک شکل میگیرد و بر چه پایههایی پایدار میماند.
سرفصلهای کتاب بار هستی عبارتند از:
- سبکی و سنگینی
- تن و روان
- کلمه های نامفهوم
- تن و روان
- سبکی و سنگینی
- راه پیمایی بزرگ
- لبخند کارنین
پیشنهاد میکنیم اگر به دنبال یک رمان جدی و چالشبرانگیز هستید، بار هستی را بخوانید. بهجرات میتوانیم اشاره کنیم که این کتاب ذهن هر خوانندهای را درگیر خود میکند. فراموش نکنید که تاکید اصلی کتاب نیز بر این است که زندگی درست مانند یک خط مستقیم و سبک است. اینکه زندگی یک بار بیشتر نیست و دیگر تکرار نمیشود. پس تشخیص خوب از بد، و قضاوت یک امر بیمعنی و بیهوده است. اما در کتاب حاضر به دنبال پاسخ برای چگونه زیستن و تحمل سنگینی هستی نباشید چرا که این کتاب، مانند خیلی دیگر از کتابها، برای جواب دادن نیست، بلکه برای به وجود آوردن سوال است! و هرچقدر سوالهای درستی در ذهن خواننده شکل بگیرد، به جوابهای بهتر و درستتری نیز میرسد.
[ » معرفی کتاب: رمان وزارت درد اثر دوبراوکا اوگرشیچ ]
جملاتی از متن کتاب
در زندگی با همهچیز برای نخستین بار برخورد میکنیم. مانند هنرپیشهای که بدون تمرین وارد صحنه شود. اما اگر اولین تمرین زندگی، خود زندگی باشد، پس برای زندگی چه ارزشی میتوان قائل شد؟
یکبار حساب نیست، یکبار چون هیچ است. فقط یک بار زندگی کردن مانند زندگی نکردن است.
هیچچیز از احساس همدردی سختتر نیست. حتی تحمل درد خویشتن به سختی دردی نیست که مشترکاً با کسی دیگر برای یک نفر دیگر یا بهجای شخص دیگری، میکشیم و قوه تخیل ما به آن صدها بازتاب میبخشد.
توما به دیوار کثیف حیاط نگاه میکرد و نمیدانست که آیا این احساسِ عصبیِ زودگذری است یا عشق؟ و در این شرایط که یک مرد واقعی میداند چگونه سریعاً تصمیم بگیرد از شک و دودلی خود شرمسار بود. این تردید زیباترین لحظه عمرش را از هر معنایی تهی میساخت. توما خود را سخت سرزنش میکرد اما سرانجام دریافت که شک و تردید امری طبیعی است. آدمی هرگز از آنچه باید بخواهد آگاهی ندارد زیرا زندگی یک بار بیش نیست و نمیتوان آن را با زندگیهای گذشته مقایسه کرد یا در آینده تصحیح نمود.
کسی را از روی همدردی دوست داشتن، دوست داشتن حقیقی نیست.
واقعه هولناک یک زندگی را میتوان به کمک استعاره سنگینی توضیح داد. میگویند بار سنگینی بر دوش داریم و این بار را حمل میکنیم، خواه قدرت تحمل آن را داشته باشیم و خواه نداشته باشیم. با آن مبارزه میکنیم، خواه بازنده باشیم، خواه برنده شویم.
میتوان به پدر و مادر، به همسر، به عشق و به وطن خیانت کرد. اما زمانی که دیگر نه پدر و مادر، نه شوهر، نه عشقی و نه وطنی باقی بماند، به چه چیز میتوان خیانت کرد؟
در مقابل دنیای پر از وقاحتی که او را در بر میگرفت، ترزا تنها یک سلاح داشت و آن هم کتابهایی بود که از کتابخانهی شهرداری به امانت میگرفت. او کتابهای زیادی خوانده بود. از «فیلدینگ» گرفته تا «توماس مان». کتاب به او فرصت گریختن از نوعی زندگی را میداد که هیچگونه رضایت خاطری از آن نداشت. کتاب به عنوان یک شی هم برای او معنای خاصی داشت: دوست داشت کتاب زیر بغل در خیابانها گردش کند. کتاب برای او به منزلهی عصای ظریفی بود که آدم متشخص قرون گذشته، به دست میگرفت. کتاب او را از دیگران به کلی متمایز میساخت.
هفت سال پیش «اتفاقاً» یک مورد سخت تورم نخاع در بیمارستان شهری که ترزا در آن زندگی میکرد پیش آمد. رئیس بخش بیمارستان بهفوریت برای مشاوره به آنجا خوانده شد. اما رئیس بخش «اتفاقاً» از بیماری سیاتیک رنج میبرد و چون قادر به حرکت نبود، توما را بهجای خود به بیمارستان شهرستان فرستاد. از پنج مهمانخانهٔ شهر، او «اتفاقاً» به هتلی رفت که ترزا در آن کار میکرد. قبل از حرکت «اتفاقاً» چند دقیقه برای نوشیدن آبجو فرصت داشت. ترزا «اتفاقاً» وقت کارش بود و «اتفاقاً» مسئول میز او بود. بنابراین یک رشته «اتفاق» ششگانه لازم بود که او را بهسوی ترزا بکشاند، گویی اگر به حال خود گذاشته شده بود، به هیچجا نمیرفت.
وقتی فرد قوی آنقدر ضعیف میشود که به فرد ضعیف بیحرمتی میکند، فرد ضعیف باید بهراستی خود را قوی بداند و او را ترک کند.
نیکی حقیقی انسان در کمال خلوص و صفا و بی هیچگونه قید و تکلف فقط در مورد موجوداتی آشکار میشود که هیچ نیرویی را به نمایش نمیگذارند. آزمون حقیقی اخلاق بشریت چگونگی روابط انسان با حیوانات است، بهخصوص حیواناتی که در اختیار و تحت تسلط او هستند. و اینجاست که بزرگترین ورشکستگی بشر تحقق یافته است، آن هم ورشکستگی بنیادی که ناکامیهای دیگر نیز از آن ناشی میشود.
مشخصات کتاب
- کتاب بار هستی
- نویسنده: میلان کوندرا
- ترجمه: دکتر پرویز همایونپور
- انتشارات: قطره
- تعداد صفحات: ۳۳۲
- قیمت چاپ چهل و ششم: ۱۸۰۰۰۰ تومان
نظر شما در مورد کتاب بار هستی چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید. اگر این کتاب را نخواندهاید، آیا به مطالعه آن علاقهمند شدید؟
[ لینک: کانال تلگرام کافه بوک ]
معرفی چند رمان فلسفی دیگر: