اروین د. یالوم – استاد بازنشستهی روانپزشکی دانشگاه استنفورد، رواندرمانگر اگزیستانسیال و گروهدرمانگر – در کتاب درمان شوپنهاور مانند دیگر رمانهای خود، با زبانی سحرآمیز به معرفی اندیشههای پیچیدهی فلسفی میپردازد و در کنار آن فنون رواندرمانی و گروهدرمانی را نیز شرح میدهد.
درباره رمان درمان شوپنهاور بسیار نوشتهاند. در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
[ مطلب مرتبط: رمان مسئله اسپینوزا – اروین د. یالوم – نشر قطره ]
خلاصه کتاب درمان شوپنهاور
یالوم در رمان درمان شوپنهاور تصور میکند فیلسوف معاصری به نام فیلیپ که فردی منزوی و به نوعی شبیه شوپنهاور است، به یکی از گروههای درمانی رواندرمانگر مشهوری به نام جولیوس وارد میشود که خود به دلیل رویارویی ناگهانی با سرطان – و مرگ خویش – به مرور دوبارهی زندگی و کارش نشسته است.
فیلیپ آرزو دارد به به کار گیری اندیشههای شوپنهاور، به یک مشاور فلسفی تبدیل شود و برای این منظور نیازمند سرپرستی جولیوس است. ولی جولیوس میخواهد به کمک اعضای گروه به فیلیپ/شوپنهاور بقبولاند که این ارتباط انسانیست که به زندگی معنا میبخشد؛ کاری که هیچکس برای شوپنهاور تاریخی نکرد.
درمان شوپنهاور از سری کتابهایی بود که ذهن من را به شدت درگیر خودش کرد. البته همه کتابهایی که از یالوم خواندهام این ویژگی را داشتند. در واقع یالوم مسائلی را در کتابهایش مورد بحث قرار میدهد که همه ما به نوعی با این مسائل در ارتباط هستیم و دغدغه آنها را داریم.
زبان یالوم زبانی شیرین و ساده است اما مسائل که به آنها پرداخته شامل تمام وجوه علمی است. تاکید یالوم در اکثر آثاری که من از او خواندهام بر ارتباط اصیل انسانهاست. ارتباط آنها با دنیای فردی و اجتماعی و همین طور تاثیر اندیشهها در این ارتباطات. به همین دلیل یالوم به موازات آن به اهمیت فیلسوفان و اندیشههای آنها پرداخته است. او معتقد است فلاسفه به نحوی درمانگر هستند، ولی درمانگرانی که شیوهای تلخ دارند و این روانپزشکان هستند که بایست کمی از تلخی آن بکاهند. آن طور که به نظر میرسد فیلسوف مورد علاقه یالوم نیچه است. حتی کتاب درمان شوپنهاور نیز در ادامه این علاقه و تحقیق در مورد کتاب وقتی نیچه گریست نگاشته شده است. فیلسوفی که مورد توجه پدر علم روان کاوی «فروید» و نیچه بزرگ بوده هر چند بعد از ستایشهای بسیار ، نیچه شدیدا علیه او شده، که در بخشی از چنین گفت زرتشت، از زبان زرتشت بیان میکند: همین بود زندگی، پس یک بار دیگر! و برخلاف شوپنهاور طرفدار درگیر بودن با زندگی بود و نه کناره گیری از آن.
در این کتاب هم چون آثار قبل با دو سرگذشت موازی اما در زمانهای مختلف مواجهیم. داستانی در حال که با فردی مواجه هستیم که نمونهی زنده شوپنهاور در حال حاضر است و بخشهایی نیز که نویسنده به زندگی و افکار شوپنهاور پرداخته است.
[ مطلب مرتبط: رمان دروغگویی روی مبل – اروین د. یالوم – نشر قطره ]
جملاتی از متن کتاب درمان شوپنهاور
هر نفسی که فرو میبریم، مرگی را که مدام به ما دستاندازی میکند، پس میزند… . در نهایت این مرگ است که باید پیروز شود زیرا از هنگام تولد، بخشی از سرنوشت ما شده و فقط مدت کوتاهی پیش از بلعیدن طعمهاش، با آن بازی میکند. با این همه، ما تا آنجا که ممکن است، با علاقهی فراوان و دلواپسی زیاد به زندگی ادامه میدهیم، همانجور که تا آنجا که ممکن است طولانیتر در یک حباب صابون میدمیم تا بزرگتر شود، گرچه با قطعیتی تمام میدانیم که خواهد ترکید. (کتاب درمان شوپنهاور – صفحه ۱۵)
زندگی چیز رقتآوریست. من تصمیم گرفتهام همهی عمرم را صرف تفکر دربارهی آن کنم. (کتاب درمان شوپنهاور – صفحه ۴۸)
برترین خرد آن است که لذت بردن از زمان اکنون را والاترین هدف زندگی قرار دهیم، زیرا این تنها واقعیتیست که وجود دارد و مابقی چیزی نیست جز بازیهای فکر. ولی میشود آن را بزرگترین بیخردی هم نامید زیرا آنچه تنها برای یک لحظه هست و بعد همچون رویایی ناپدید میشود، هرگز به کوششی جانفرسا نمیارزد. (کتاب درمان شوپنهاور – صفحه ۱۲۳)
مشاهدهی نخستین منظرههای رنج و درد بشری، بر زندگی و آثار آرتور شوپنهاور هم تاثیری عمیق گذاشت. شباهت تجربهاش با بودا را فراموش نکرد و سالها بعد دربارهی سفرش نوشت: «در هفدهسالگی، بیآنکه از آموزههای مدرسه چیزی اندوخته باشم، مصیبت و اندوه زندگی مرا به خود جلب کرد، درست مانند بودای جوان هنگامی که بیماری، درد، پیزی و مرگ را دید.» (کتاب درمان شوپنهاور – صفحه ۱۴۹)
گل پاسخ داد: ای ابله! تصور کردهای من میشکفم تا دیده شوم؟ من برای خودم میشکفم نه برای دیگران، چون شکوفایی خرسندم میکند. سرچشمهی شادی من در وجود خودم و در شکوفاییام است. (کتاب درمان شوپنهاور – صفحه ۲۴۵)
اگر نمیخواهیم بازیچهی دست هر فرومایهای و مایهی ریشخند هر تهیمغزی باشیم، اصل اول این است که محتاط و دستنیافتنی بمانیم. (کتاب درمان شوپنهاور – صفحه ۳۱۹)
من برای عوام ننوشتهام… آثارم را برای اندیشمندانی بر جای گذاشتهام که در طول تاریخ همچون استثناهای نادری سر بر خواهند آورد. آنان نیز احساسی مانند من خواهند داشت یا همچون کشتیبان یک کشتی شکسته در جزیرهای متروک، رد پای رفیق رنجوری که پیش از آنها بر جزیره گام نهاده، بیش از همهی طوطیها و میمونهایی که بر شاخسار درختانند، مایهی تسلایشان خواهد بود. (کتاب درمان شوپنهاور – صفحه ۳۶۵)
فیلیپ گفت: «یکی از فرمولهای شوپنهاور که خیلی به من کمک کرد، این ایده بود که شادی نسبی از سه منبع سرچشمه میگیره: آنچه هستی، آنچه داری و آنچه در چشم مردم جلوه میکنی. اون اصرار داره که ما باید فقط بر اولی تمرکز کنیم و بر دومی و سومی – بر داشتهها و بر وجههمان – سرمایهگذاری نکنیم چون کنترلی بر اون دو تا نداریم، چون از ما گرفته میشن – درست مثل پیری گریزناپذیر که داره زیبایی تو رو ازت میگیره. در واقع، شوپنهاور گفته «داشتن» معکوس میشه: آنچه داریم، اغلب صاحبمان میشود.» (کتاب درمان شوپنهاور – صفحه ۴۱۸)
هر عاشقی پس از آنکه سرانجام به وصل رسید، دلسردی و سرخوردگی فوقالعادهای را تجربه میکند؛ و مبهوت میماند که چگونه آنچه با چنان اشتیاقی در پیاش بوده، حاصلی بیش از سایر خشنودیهای جنسی ندارد و در نتیجه، حس نمیکند منفعت چندانی نصیبش شده باشد. (کتاب درمان شوپنهاور – صفحه ۴۷۱)
[ مطلب مرتبط: کتاب در باب حکمت زندگی اثر شوپنهاور ]
مشخصات کتاب
- عنوان: درمان شوپنهاور
- نویسنده: اروین د. یالوم
- ترجمه: سپیده حبیب
- انتشارات: قطره
- تعداد صفحات: ۵۵۲
- قیمت چاپ یازدهم – زمستان ۱۳۹۵: ۳۵۰۰۰ تومان
👤 این مطلب با همکاری سحر محبتیان نوشته شده است.
نظر شما در مورد رمان درمان شوپنهاور چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.
» معرفی چند کتاب دیگر از نشر قطره: