<link rel="stylesheet" href="https://fonts.googleapis.com/css?family=Dosis%3A200&#038;display=swap" />

داستان نویسی

کتاب کلکسیونر

https://www.iranketab.ir/

کتاب کلکسیونر نخستین رمان منتشر شده از جان فاولز، نویسنده انگلیسی است که او را به شهرت رساند. قبلاً از جان فاولز رمان مجوس به فارسی منتشر شده بود که به نسبت، بین خوانندگان با محبوبیت خوبی روبه‌رو شد. انتشار کتاب کلکسیونر که همراه با کسب موفقیت عجیب و غریبی برای فاولز بود، نه‌تنها موفق به فروش قابل توجهی شد بلکه با اقتباسی سینمایی هم روبه‌رو شد. اما چرا این رمان از جمله مهم‌ترین نوشته‌های نویسنده است و با استقبال مخاطبان و منتقدان مواجه شده است؟ کلکسیونر را از نخستین نوشته‌های سبک روانشناسانه می‌دانند.

فضای حاکم بر کتاب کلکسیونر هم سنگین و هم در مواردی به تبع ماجرای آن آزاردهنده است. با این حال شما در خواندن این کتاب با اثر کلاسیک مدرنی روبه‌رو می‌شوید که به شکلی چندلایه نوشته شده است. مطالعه اندکی درباره زندگی فاولز کافی است تا متوجه برخورداری او از گستره وسیعی از دانش‌ها همچون فلسفه و انواعی از هنرها  شوید.

مترجم کتاب، پیمان خاکسار، درباره این موضوع می‌گوید:

کلکسیونر، اولین تریلر روانشناسانه‌ مدرن است. هر اثری بعد از کلکسیونر با این موضوع ساخته شده وام‌دار آن است. اقتباس‌های سینمایی و تئاتری پرتعدادی نیز از آن شده است. کلکسیونر اگر نگویم ترسناک‌ترین، یکی از ترسناک‌ترین کتاب‌هایی‌ست که خوانده‌ام. ترسناک نه به معنای قراردادی کلمه، هولی که در دل می‌اندازد به خاطر یک امکان است. امکان این که آدمی تا چه حد می‌تواند سقوط کند، تا چه اندازه می‌تواند وجود دیگری را بی‌مقدار فرض کند.

دنیای کلکسیونر دنیایی کافکایی است. منتها فاولز در این رمان کافکایی از جهانی انتزاعی حرف نمی‌زند. جهانی بی‌منطق و بی‌رحم می‌آفریند در دل تمدن. در پستو. در جایی پنهان. دل تاریکی چند قدم پایین‌تر از آفتاب. البته این کتاب در ژانر ترسناک طبقه‌بندی نمی‌شود و دلهره‌ای که به خواننده القا می‌کند، روانشناختی است. علت توفیق نویسنده هم این بوده که توانسته شخصیت روان‌پریش داستان را درست و عمیق توصیف کند.

در قسمتی از متن پشت جلد کتاب آمده است:

این قصه‌ی عشق بیمار، قصه‌ی کارمند تنهایی که پروانه جمع می‌کند و یک دانشجوی هنر زیبا در مقام بلندپروازانه‌ترین شکارش، همچنین در قدرت ترساندن و مسحور کردن بی‌رقیب است.

[ » معرفی رمان: کتاب عامه پسند – نشر چشمه – ترجمه پیمان خاکسار ]

کتاب کلکسیونر

داستان کتاب حاضر، روایت مرد منزوی، گوشه‌گیر و البته روانی است که از قضا کارمند شهرداری است و علاقه بسیار زیادی به پروانه دارد. تنهایی فدریک – شخصیت اصلی – از این لحاظ مهم است که اساس و پایه کتاب است. در واقع شخصیت اصلی و کارهای او، بر پایه‌ی انزوا و محرومیت‌های حسی و کمبودِ محبت شدیدی است که در زندگی‌اش با آن دست و پنجه نرم می‌کند.

مرد روانی داستان کلکسیونر در اقدامی عجیب، یک دختر زیبای دانشجوی هنر را می‌رباید و گروگان می‌گیرد. داستان، طی دو بخش از زاویه دید گروگان و گروگان‌گیر روایت می‌شود. ساختار روایی مجزای داستان، شخصیت‌ها را در حال انعکاس آنچه در دیگری می‌بینند قرار داده که در وضعیتی آیرونیک است و دیدگاهی غم‌بار و ترسناک از خطرات زندگی را به تصویر می‌کشد. میراندا – شخصیت دختر دزدیده شده در داستان – زمانی معنای انتخاب اگزیستانسیال را می‌فهمد که انتخاب‌های ناگزیر، محدودی دارد. و زمانی که زندگی‌اش قفل می‌شود، یاد می‌گیرد چگونه زندگی و خودش را درک کند. منتقدین در مورد این رمان گفته‌اند که نگاهی آیرونیک – ابزورد را داراست و دنیای رمان را با دنیای تراژیک – ابزورد آثار کافکا و بکت قیاس می‌کنند.

درباره کار و علاقه شخصیت روان‌پریش داستان نیز، جان فاولز به جنبه وحشتناک آن اشاره می‌کند و اعتقاد دارد که کلکسیونرها بدترین در نوع خود هستند و از آن‌ها تحت عنوان «ضد هنر»، «ضد زندگی» و «ضد همه‌چیز» یاد می‌کند. انگار که چنین آدم‌هایی، روح و زندگی را درک نمی‌کنند و فقط به جسم بی‌جان و خشک شده علاقه دارند. با خوانندن چنین جملاتی و ربط دادن آن به شخصیت اصلی کتاب خواننده بلافاصله افکار هولناکی در ذهنش شکل می‌گیرد که می‌توانید حدس بزنید.

اما درک یک شخصیت دیوانه در یک کتاب روانشناسانه بدون مرور گذشته آن فرد تقریباً غیرممکن است و نویسنده نیز این را می‌داند. به همین خاطر ما با گذشته کلکسیونر روبه‌رو می‌شویم. فردریک پدرش در بچگی مرده و‌ مادرش نیز با دوستش فرار کرده و حالا با عمه‌اش زندگی می‌کند. او که از کودکی شیفته پروانه‌ها بود تحت حمایت عمه‌اش رشد کرده و بزرگ شده و یاد می‌گیرد که چطور مالکیت مطلق هرچیزی را با خشک کردن در اختیار داشته باشد. از این نوع دوست داشتن ممکن است تحت عنوان عشق یاد شود اما عشقی یک‌طرفه و ویرانگر.

در واقع فدریک مدت‌ها میراندا را زیر نظر می‌گیرد و محوِ زیبایی و وقار او می‌شود. کم کم تنها رویاش داشتنِ تمام و کمال این زیبایی است. اینجاست که اهمیتِ منبع زیبایی از بین می‌رود و دیگر روح به چشم نمی‌آید. فقط و فقط داشتن و مالکیت است که اهمیت دارد. کلکسیونر اینجا به وجود می‌آید، وقتی نگاهت به چیزی فقط با عینکِ زیبایی یا زشتی، خوبی یا بدی است دیگر روح یا حسِ چیزی مهم نیست. بیشتر فضای کتاب نیز در داخل زیرزمین جریان دارد که همین موضوع علاوه بر احساس خفقان به خواننده باعث یکنواخت پیش رفتن داستان نیز می‎شود اما از طرف دیگر فشار روانی زیادی به خواننده وارد می‌شود که از جذابیت‌های داستان است.


کلکسیونر روایت ساختارهای تبعیض‌آمیز و متعصبانه جامعه‌ای است که موجب می‌شود افراد جامعه به یکدیگر احساس همبستگی نداشته باشند و به دیگری نفرت بورزند. به همین خاطر به خود اجازه می‌دهند تا هر کاری کنند که مجبور نشوند به دیگران احترام بگذارند و هر جفایی را در حق آنان روا دارند و آن چنان درگیر کلیشه‌های متعصبانه‌ی خود هستند که با هیچ پدیده‌ی مدرنی نمی‌توانند ارتباط برقرار کنند. زیرا که سوژه‌های مدرن حس ترس و خود کم‌بینی را در آن‌ها بیدار می‌کند و به هیچ دنیایی جز دنیایی که در آن زندگی می‌کنند و می‌بینندش باور ندارند. چنین جامعه‌ای مساعد برای رشد شخصیت‌های از هم‌گسیخته است «آدم‌های جدیدی» که هر فضیلتی را از یاد می‌برند و دست به کاری می‌زنند که در شرایط عادی تظاهر می‌کنند نباید آن را انجام دهند.

شخصیتی همچون شخصیت اول داستان کلکسیونر شخصیت خودخواه و کینه‌توزی که بدون آنکه درکی از کلیشه‌های متعصبانه داشته باشد با امتناع شدید از لذت بردن تنها رفتار مبادی آداب مقلدانه دارد و از سر خودخواهی میل به زیبایی را تنها برای خود می‌داند از این رو هر آنچه را که زیبا می‌پندارد به اسارت خود در می‌آورد چه زمانی که مشغول گردآوری کلکسیونی از پروانه‌هاست و چه زمانی که به پول و موقعیتی دست پیدا می‌کند و در روابط اجتماعی خود نیز تصمیم می‌گیرد تا کسی را که به گمانش دلداده‌ی خود و زیبا می‌پندارد شکار خود کند حال آنکه در عمل احساساتش برای او بی‌معنایند و به گمان خود با این روش سعی در حفظ زیبایی آن‌ها دارد اما آنچه که در عمل اتفاق می‌افتد کشتن زیبایی‌هاست زیرا که زیبایی هر موجودی در زنده بودن و رها بودن است از این رو در حقیقت امثال او هستند که در زندان به سر می‌برند؛ زندانی که دیوارهای آن را نفرتشان ساخته است.

[ » معرفی کتاب خوب – برترین کتاب‌های دنیای ادبیات ]

کتاب کلکسیونر

جملاتی از متن رمان

هنوز به خدا اعتقاد دارم. ولی خیلی دور است، خیلی سرد، خیلی حسابگر. می‌بینم که باید جوری زندگی کنیم انگار وجود ندارد. دعا و پرستش و سرود خواندن – همه و همه پوچ و بی‌ثمرند. دارم سعی می‌کنم توضیح دهم چرا قصد دارم از اصولم تخطی کنم (هرگز متوصل نشدن به خشونت). هنوز هم به این اصل پای‌بندم ولی این را هم فهمیده‌ام که برای زنده ماندن گاهی باید اصول را نادیده گرفت. اعتماد بی‌پشتوانه به اقبال و مشیت الاهی و لطف خدا فایده ندارد. باید خودت دست به عمل بزنی، باید بجنگی.

حسم این است که به خود زحمتِ مداخله نمی‌دهد. می‌گذارد رنج بکشیم. اگر برای آزادی دعا کنی شاید بابت خودِ فعل دعا کردن احساس آرامش کنی، شاید هم اتفاقات برحسب تصادف به ترتیبی بیفتند که نهایتاً به آزادی برسی. ولی او نمی‌شنود. هیچ‌چیز انسانی مثل شنیدن یا دیدن یا دلسوزی یا دستگیری در خود ندارد. می‌خواهم بگویم شاید دنیا را پدید آورده باشد و قوانین بنیادی ماده و تکامل را. ولی نمی‌تواند به تک‌تک افراد توجه کند. طرح ریخته بعضی خوشبخت باشند، بعضی بدبخت، بعضی خوش‌اقبال، بعضی بداقبال. نمی‌داند کی بدبخت است و کی نیست، اهمیتی هم برایش ندارد. پس واقعاً وجود ندارد.

لحن حرف زدن آدم‌هاست که دست‌شان را رو می‌کند نه خود چیزهایی که می‌گویند.

عشق چیزی است که با لباس‌های گوناگون می‌آید، به طرق متفاوت و چهره‌های متفاوت، و احتمالاً پذیرفتنش خیلی زمان می‌برد، این که بتوانی بخوانی‌اش عشق.

چون نمی‌توانی احساساتت را بیان کنی دلیل نمی‌شود عمقی ندارند.

فقرای درستکار همان ثروتمندان وقیح‌اند منهای پول. فقر مجبورشان می‌کند غرور و خصایل خوب را در چیزهایی به جز پول جست‌وجو کنند. ولی وقتی دست‌شان به پول می‌رسد نمی‌دانند با آن چه کنند. کل فضایل قدیمی را، که در واقع فضایل واقعی نبوده‌اند، از یاد می‌برند. فکر می‌کنند تنها فضیلت، پول بیشتر درآوردن و خرج کردن است. نمی‌توانند تصور کنند آدم‌هایی هستند که پول برای‌شان هیچ است. این که زیباترین چیزها مستقل‌اند از پول.

حس کردم کل عصر ما یک شوخی احمقانه است، یک چیز قلابی. جوری که آدم‌ها درباره‌ی تاشیسم و کوبیسم و این ایسم و آن ایسم زر می‌زنند و تمام لغات طولانی‌ای که به کار می‌برند؛ لخته‌های بزرگ و چسبناک کلمات و عبارات. همه برای پنهان کردن این حقیقت که یا می‌توانی نقاشی کنی یا نمی‌توانی.

یک شهید. زندانی، ناتوان از قد کشیدن. تماماً زیر سلطهٔ این انزجار، این سنگ آسیاب حسادت کالیبان‌های این جهان. تک‌تک‌شان از ما متنفرند، از ما متنفرند چون متفاوت‌ایم، چون شبیه آن‌ها نیستیم، چون شبیه ما نیستند. به ما جفا می‌کنند، طردمان می‌کنند، تبعیدمان می‌کنند، ریشخندمان می‌کنند، حرف که می‌زنیم خمیازه می‌کشند، چشم‌شان را می‌بندند و گوش‌شان را می‌گیرند. هر کاری می‌کنند تا مجبور نشوند به ما توجه کنند، مجبور نشوند احترام‌مان بگذارند.

عجیب بود، در سکوت روبه‌روی هم نشسته بودیم و حسی داشتم که قبلاً یکی دوبار تجربه‌اش کرده بودم، یک‌جور احساس نزدیکی مریض و غیرعادی به او، عشق یا کشش یا هم‌دردی نه، به‌هیچ‌وجه. یک‌جور گره خوردن سرنوشت. مثل دو کشتی‌شکسته در یک جزیره، یک قایق، که در هیچ حالتی نمی‌خواهند با هم باشند. ولی با هم‌اند. غم زندگی‌اش را حس کردم، بی‌اندازه. غم زندگی عمهٔ بینوا و دخترعمه و بستگان‌شان در استرالیا. سنگینی پُرملال لاعلاج غم عظیم‌شان را. شبیه نقاشی‌های هنری مور از آدم‌های داخل تونلِ مترو، زمان حملهٔ هوایی آلمان‌ها. کسانی که هرگز نمی‌بینند، نمی‌رقصند، نقاشی نمی‌کشند، با موسیقی گریه نمی‌کنند، دنیا را، باد غرب را حس نمی‌کنند. کسانی که هرگز به معنای واقعی وجود نداشته‌اند.

خیلی حسودی‌ام شد. کاری کردند حس کنم از آن‌ها پیرترم. عین بچه‌های تخس رازشان را از من مخفی کرده بودند و کیف می‌کردند. دیگر نمی‌توانستم جی.پی. را ببینم. یک شب به خانهٔ کارولین تلفن کرد و با من حرف زد. از لحنش برنمی‌آمد احساس گناه کند. گفتم سرم شلوغ‌تر از آن است که بتوانم او را ببینم. حاضر نبودم آن شب بروم خانه‌اش، به هیچ قیمتی. اگر اصرار هم می‌کرد پایم را آن‌جا نمی‌گذاشتم. ولی وقتی دیدم می‌خواهد گوشی را بگذارد، گفتم فردا سری به او می‌زنم. بدجور دلم می‌خواست بفهمد رنجیده‌ام. از پشت تلفن نمی‌شود رنجیده شدن را به کسی فهماند.

مشخصات کتاب
  • کتاب کلکسیونر
  • نویسنده: جان فاولز
  • ترجمه: پیمان خاکسار
  • انتشارات: چشمه
  • تعداد صفحات: ۳۱۰
  • قیمت چاپ بیست و هشتم: ۲۶۰۰۰۰ تومان

نظر شما در مورد کتاب کلکسیونر چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خوانده‌اید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید. با نظر دادن در مورد کتاب‌ها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک می‌کنیم.

[ لینک: کانال تلگرام کافه بوک ]


معرفی چند رمان خارجی دیگر از نشر چشمه:

  1. رمان آدم‌خواران
  2. رمان از غبار بپرس
  3. رمان هر چه باداباد