<link rel="stylesheet" href="https://fonts.googleapis.com/css?family=Dosis%3A200&#038;display=swap" />

داستان نویسی

کتاب فابیان

https://www.iranketab.ir/

اریش کستنر نویسنده کتاب فابیان – شاعر، روزنامه‌نگار و فیلم‌نامه‌نویس آلمانی است که او را بیشتر به خاطر آثار سرشار از انتقادش از جامعه آلمان در دوران بین دو جنگ جهانی می‌شناسند. آثار کستنر معمولا مملو از لحنی تلخ و کنایه‌آمیز است. او به ظریف‌ترین شکل به نقد جامعه خود می‌پرداخت. به ویژه در دوران جمهوری وایمار، به دلیل انتقادهاى تند او علیه نظام‌های فاشیستی، کتاب‌هاى او ممنوع و در کتاب‌سوزى نازی‌ها در سال ١٩٣٣ به آتش کشیده شد.

در قسمتی از متن پشت جلد کتاب فابیان آمده است:

فابیان در سال ۱۹۳۲ منتشر شد، دو سال پیش از به قدرت رسیدن هیتلر. لحن تلخ و موقعیت خاص قهرمانش، یاکوب فابیان، به او این امکان را می‌دهد این که با روایت سال‌های احتضار جمهوری وایمار، در بحبوحه‌ی رکود اقتصادى و بیکارى فراگیر، فشارهاى روحى ناشى از بحران‌هاى اجتماعى و کشمکش خصمانه احزاب سیاسى، تصویری بی‌واسطه و پیشگو‌یانه از آلمان ملتهب آن سال‌ها ارائه کند که گام به گام به‌ سوی افروختن جنگ بزرگ بعدی پیش می‌رود.

طبق گفته نویسنده، عنوانِ کتاب قرار بود «رفتن به سوى سگ‌ها» باشد. عنوانى که از همان روی جلد، مشخص است که دارد درباره پرتگاهى که آلمان به آن نزدیک می‌شود هشدار می‌دهد. اما این عنوان با تعدادى از فصل‌هاى صریحش، رد شد.

[ » معرفی و نقد کتاب: رمان دکتر فاستوس – اثر توماس مان، ادبیات آلمان ]

کتاب فابیان

کتاب فابیان تماماً نقدِ کنایه‌آمیزى است بر جامعه‌اى که حوالىی به قدرت رسیدنِ هیتلر، تحت تاثیر احزابِ مختلف، شکل گرفته بود. جامعه‌اى درگیر فساد اخلاقى، رکود اقتصادى و جنگِ ایدئولوژى‌ها. فابیان، در این اجتماعْ یک تماشاگر است. کسى که لابلای فسادِ شهر برلین خزیده، میان مردمى که جز نیازهای جنسى، کسب ثروت و تحمیل قدرت، درک فراترى از زندگى ندارند. و فابیان که در هیچ کدام از این دسته‌ها نمى‌گنجد، در انتظارى عبث براى یک روزگارِ جدید و آرمانى، تماشاگرِ این وضعیت است.

او افسرده‌اى ست که حتى از مرحله سرخوردگی عبور کرده و انرژی لازم برای خودکشى را هم در خود نمی‌بیند. برای همین، منتظر می‌ماند و رنج می‌کشد. هدف فابیان، چیزى فراتر از اهداف دم دستی مردم است. او شرافت را هدف قرار می‌دهد. چیزى که در این میان، عملا دست نیافتنى است.

لابوده، دوستِ فابیان، که دوستى دراماتیک آن‌ها را نمی‌توان فراموش کرد، مچ همسرش را حین رابطه با مرد دیگری گرفته، و حالا که ازدواج و اعتماد ۵ ساله‌اش نابود شده، می‌خواهد برای فرار از واقعیت و فراموشى، خودش را به فسادِ برلین بسپارد. و در این مسیر، فابیان را هم با خود همراه می‌کند. در سیل فسادى که روان است، فابیان براى زمان کوتاهى، مانند یک پناهگاهِ کوتاه بین جنگى بى‌امان، طعم عشق را می‌چشد. اما عشق هم او را ترک می‌کند. چراکه در چنین جامعه‌اى که عملا زنده ماندن مهم‌تر است، حتى عشق رنگ می‌بازد.

نویسنده مشخصا گرایش‌هاى راست دارد، اما به حزب چپ هم تنه می‌زند. در واقع معتقد است که انسان‌ها با تشکیل احزاب مختلف، توهمِ رسیدن به آرمان‌هایشان را دارند، در حالی که با هیچ روشى، آرمان‌ها محقق نمی‌شوند. و تنها عمر آدمى‌ست که در این مسیرِ رو به مرگ تباه می‌شود. انسان کشت و کشتارى راه می‌اندازد که تنها نتیجه مطلق‌گرایی و افراط در عقایدش است. کنش‌هایی که براى خوشبختیِ انسان پیش می‌روند، اما همان انسان‌ها هستند که این میان کشته می‌شوند!

در بخشى از کتاب فابیان به نقل از افلاطون، تفاوت بین یوکلوس و دیسکلوس مطرح می‌شود. که آن دو را می‌شود همان انسان آسان‌گیر و سخت‌گیر دانست.

در مورد اول، شخص با مصائب ممکن است بشکند، اما نسبت به شادى‌ها حساسیت بیشتری دارد و یک اتفاق خوشایند او را خوشحال‌تر می‌کند. و برعکس دیسکلوس‌ها نسبت به شادى آنقدر واکنش نشان نمی‌دهند و تاثیرپذیری ندارند. نسبت به غم‌ها هرچند واکنششان بیشتر است اما آبدیده‌تر شده‌اند. زیرا

آنکه بر همه‌چیز بدبین است و همیشه بیم بدترین‌ها را دارد و راه حزم در پیش می‌گیرد به قدر آنکه همیشه بر چیزها رنگى از سرخوشى می‌پاشد به خطا نمی‌رود.

فابیان به خطا می‌رود و شکست می‌خورد، چرا که هنوز در اعماق بدبینى و ناامیدی‌اش، رگه‌های از خوش‌بینى به نسل بشر وجود دارد. امیدِ او به شرافت است که او را می‌شکند.

فابیان در نیمه دوم کتاب، با گریزی که به سیستم آموزش می‌زند نشان می‌دهد آموزش درگیر یک سیستمِ معیوب است. به طوری که صرفاً مردم را مطیع بار می‌آورند تا وارد چرخه فاسد جامعه شوند و این دور باطل تا ابد ادامه دارد. با وجودِ اینکه یاکوب انسان اخلاق مداری است اما کم کم به این دریافت می‌رسد که حتی اگر اخلاق حاکم شود، و همه‌چیز به برابری و عدالت نزدیک شود، باز هم مردم یقه هم را جر می‌دهند و فساد و جنگ و توحش، چیزی نیست که با موازنه اقتصادی به توازن برسد. او به فکر خلق جهانی ایدئال است. اتوپیایى که سعی در رویاپردازی برای به تحقق یافتنش دارد.

اما رفته‌رفته به این باور می‌رسد که عملاً چنین اتوپیایی امکان‌پذیر نیست و حتی اگر چنین اتوپیایی خلق شود، قابل تحمل نیست و بیشتر مضحک و شیطانی می‌نماید. چراکه اگر تمام نعمت‌های جهان را هم به پای مخلوق بریزی، مخلوق نمی‌داند با این نعمت چه کار کند و باز هم شر می‌آفریند!

فابیان تا اخر، نمی‌تواند بین احزاب مختلف خود را جا کند و زیر پرچم مشخصى قرار بگیرد. چرا که همه این‌ها را یک بازی می‌بیند. او می‌پذیرد که در این بازى صرفاً یک تماشاگر است. پس کناره‌گیری می‌کند و ترجیح می‌دهد نه برای فروش شرافتش، که برای حفظ شرافتش یک تماشاگر باقی بماند.

فابیان؛ انسانِ ساده‌اى، که شنا کردن میانِ این سیلِ را و انحطاط آدمیزاد را بلد نیست. و شاید همین «بلد نبودن» ، تنها پیوند میانِ مسیر رنج‌آلود فابیان و پایانِ بهت‌آورش باشد.

[ » معرفی و نقد کتاب: رمان کتاب هـ هـ ـحـ هـ – اثر لوران بینه ]

کتاب فابیان

جملاتی از متن کتاب

منم دروغ می‌گم. ولی این رو می‌دونم که این سیستم غلطه. یه آدم کور هم می‌تونه این رو توی اقتصادمون ببینه. ولی دارم با دل‌وجون به این سیستم غلط خدمت می‌کنم. چون تو چارچوب این سیستم غلط، که استعداد ناچیزم رو در اختیارش گذاشتم، اقدامات غلط به شکل طبیعی درست هستن و اقدامات درست به شکل قابل‌ درکی غلطن.

این چیزی که امروز دنیای عزیز ما رو رنج می‌ده، اگه سر یه آدم بیاد، به زبون خیلی ساده می‌گن طرف فلج شده. همه‌تونم حتماً می‌دونین که این وضعیت خیلی ناگوار و مصیبت‌هایی که داره، فقط با درمانی قابل علاجه که ممکنه طرف رو تا پای مرگ ببره. حالا ما با دنیامون چی‌کار می‌کنیم؟ بهش جوشوندهٔ بابونه می‌دیم. همه می‌دونیم که این جوشونده نه عوارض خاصی داره و نه فایده‌ای. ولی عوضش درد نداره. با خودمون می‌گیم یه جوشونده بهش می دیم و صبر می‌کنیم، و در نتیجه ورم مغزی عمومی پیشرفت می‌کنه، که اینم جای خوشحالی داره.

جنبش توده‌ای بزرگ به صحنه اومده! این جماعت، چه از چپ در حال پیشروی باشن چه از راست، می‌خوان با بریدن سر مریض این مسمومیت خونی رو درمان کنن. البته این جوری خونِ سمی خارج می‌شه، ولى جونِ مریض هم در می‌آد. و این یعنی توی درمان زیاده‌روی شده.

اگه شمام به قدرت برسین، آرمان‌هاى بشرى می‌شینن یه گوشه و ماتم می‌گیرن. آدم فقط چون بى‌پوله که دلیل نمی‌شه خوب و عاقل باشه!

من معتقدم که بشر تو شرایط فعلى، فقط دو تا گزینه داره. یا از وضعش ناراضیه و می‌زنه بقیه رو می‌کشه تا وضعش بهتر بشه، یا برعکس از خودش و دنیا راضیه (البته این فقط یه وضعیت فرضى هستش) و از شدت یکنواختى و ملال می‌زنه خودش رو می‌کشه. نتیجه‌ش یکیه. تا وقتی آدمیزاد مثل خوک می‌مونه، ملکوتی‌ترین نظام چه فایده‌اى داره؟

چرا آدم نمى‌توانست برای یک مدت از دست خودش در برود؟

فقط وقتی از کثافت بیرون می‌آى که کثیف شده باشى. مام که می‌خوایم بیرون بیایم!

تو تنها کسى هستى که با اینکه می‌شناختمش ولى دوستش داشتم.

تو می‌خوای قدرت داشته باشی. می‌خوای طبقه‌ متوسط رو به پایین رو‌ جمع کنی و رهبرشون بشی. می‌خوای سرمایه رو کنترل کنی و حقوقِ پرولتاریا رو به رسمیت بشناسی. بعدشم می‌خوای به ساختنِ یه کشورِ متمدن کمک کنی که عینِ بهشت می‌مونه. منم بهت می‌گم: تویِ این بهشتتم مردم باز دهنِ همدیگه رو جر می‌دن! من یه هدف سراغ دارم، ولی ظاهرا متاسفانه هدف حساب نمی‌شه. دلم می‌خواد کمک کنم تا مردم معقول و شریف باشن.

مشخصات کتاب
  • عنوان: کتاب فابیان
  • نویسنده: اریش کستنر
  • ترجمه: اژدر انگشتری
  • انتشارات: بیدگل
  • تعداد صفحات: ۳۲۹
  • قیمت چاپ اول – سال ۱۴۰۳: ۳۲۵۰۰۰ تومان

👤 نویسنده مطلب: نگار نوشادی 

نظر شما در مورد کتاب فابیان چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خوانده‌اید حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید. اگر این کتاب را نخوانده‌اید، آیا به مطالعه آن علاقه‌مند شدید؟

[ لینک: کانال تلگرام کافه بوک ]


» معرفی چند کتاب دیگر از نشر بیدگل:

  1. کتاب جهان مکتوب
  2. رمان کبوتران روی چمن
  3. رمان ابیگیل