ما در وبسایت معرفی و پیشنهاد کتاب کافهبوک، تا به امروز کتابهای زیادی در ژانرهای مختلف معرفی و همواره هدف خود را اینگونه تعریف کردهایم که در انتخاب کتاب خوب به مخاطب کمک کنیم. در این میان بعد از معرفی کتاب رمان که جایگاه ویژهای دارد، به معرفی کتابهای زندگینامه نیز توجه خاصی نشان دادهایم. لذت خواندن کتابهای زندگینامه برای هر فردی قابل لمس است و ما در این مطلب قصد داریم ۱۰ مورد از بهترین کتابهای زندگینامه را به شما معرفی کنیم.
[ مطلب مرتبط: معرفی کتابهای فلسفی ]
کتاب حرمسرای قذافی
این کتاب که برنده جایزه بزرگ باشگاه بینالمللی مطبوعات است، درباره جنایتهای جنسی دیکتاتور لیبی، معمر قذافی است. کتاب زندگینامه ثریا است. «ثریا و چشمان سیاهش، دهان محزونش و خندههای بلند و پرسروصدایش.» ثریایی که «لبهای پروپیمانش آدم را به یاد آنجلینا جولی میانداخت و موقعی که میخندید نشاطی کودکوار بر چهرهاش نمایان میشد؛ چهرهای که به رغم آثار رنجهای پیشین هنوز زیبا بود.» و همچنین داستان افرادی است که توسط قذافی مورد آزار جنسی قرار گرفتهاند.
این کتاب تلخ است. در واقع بسیار تلخ است و پیشنهاد میکنم با این آگاهی سراغ کتاب بروید که ممکن است هنگام خواندن آن به شدت ناراحت شوید. اما نباید فراموش کنیم که کتاب حرمسرای قذافی مهم و آگاهیبخش است. به نظر من، همه ما باید این تلخی را تحمل کنیم تا از تاریخ درس بگیریم. نباید گرفتار چیزی شویم که قذافی از آن استفاده کرد و ۴۲ سال بر لیبی حکومت کرد.
قسمتی از کتاب زندگینامه حرمسرای قذافی:
نیمهشب بود که مبروکه آمد تا مرا ببرد: «اربابت میخواهد تو را ببیند.» او درِ اتاق ارباب را باز کرد و مرا به سمت او هل داد. ارباب وادارم کرد که برقصم. بعد وادارم کرد سیگار بکشم. بعد مقداری پودر سفید را روی یک تکه مقوا ریخت، یک برگ کاغذ را لوله کرد و با استفاده از آن پودر سفید را درون دماغش کشید.
لینک: معرفی کتاب حرمسرای قذافی
کتاب دختر استالین
این کتاب زندگینامه دختر استالین دیکتاتور، سوتلانا علیلویوا است. دخترى که بىاندازه براى استالین عزیز بود. گرچه سوتلانا در تمام عمرش تلاش مىکرد خود را از زیر بیرقِ پدر بیرون بکشد و ننگِ دختر استالین بودن را از پیشانى بزداید، اما هرگز آنگونه که باید نتوانست «عادى» زندگى کند.
در میان کتابهای زندگینامه کتاب دختر استالین یکی از برجستهترین آنهاست. کتابی که نه تنها از آن رو حائز اهمیت است که زندگى دیکتاتور کبیر را مىنمایاند و نه تنها به این دلیل که از حال و روز مردمِ ستم دیدهى شوروى پرده بر مىدارد، بلکه جداى از اینها، گزارشگر احوالاتِ زنى است که تا آخرین روزِ عمرش گرفتارِ مصایبِ ارثى بود و پیشینهى سیاه پدر، ننگى بر پیشانیش ماند. دختراستالین جداى از تم سیاسىاش به عنوان نمونهى اعلاى بررسى آثار روانشناختى از کودکى تا بزرگسالى مىتواند ذهن خواننده را درگیر کند.
قسمتی از کتاب دختر استالین:
سوتلانا در عمق وجودش قمارباز بود. او در سرتاسر زندگىاش تصمیمهاى سرنوشتساز را کاملا به صورت ناگهانى مىگرفت و سپس با نوعى بىخیالم سبکسرانه به عواقب آن تن مىداد. همیشه مىگفت از بین داستانهاى داستایفسکى، قمارباز را بیش از همه دوست دارد.
لینک: معرفی کتاب دختر استالین
[ مطلب مرتبط: چرا باید کتاب بخوانیم؟ ]
کتاب وحشی
کتاب وحشی در مورد زندگی واقعی خود نویسنده نوشته شده، دختری که در ۲۲ سالگی مادرش را از دست میدهد و در چهارسال بعدی، به دلیل غم فقدان مادرش در زندگی و ازهم پاشیدن خانواده به مسیر تجربههای مخاطرهآمیز و اشتباه میافتد و زندگی کاری و عشقی و خانوادگیاش کاملا در معرض نابودی قرار میگیرد. در نهایت او تصمیم میگیرد مسیر ۱۰۰۰ مایلی از کالیفرنیای جنوبی، تا پل خدایان در مرز اورگان در واشنگتن را پیاده طی کند.
قسمتی از کتاب وحشی:
اگر به پل خدایان میرسیدم، میتوانستم در سراسرش پیادهروی کنم. اگر انجامش میدادم چه کسی میشدم؟ اگر انجامش نمیدادم چه کسی میشدم؟
لینک: معرفی کتاب وحشی
کتاب شور زندگی
این کتاب زندگینامه ونگوگ است. در این کتاب ونگوگ نقاش نه تنها به عنوان یک هنرمند مطرح میشود بلکه به عنوان شخصیتی که زندگی پرآشوب، پر تکاپو و پر عذابش را در قالب داستانی مملو از شور و احساس و عاطفه ارائه میکند.
ونگوگ در طول زندگی خود به برادرش تئو نامههای زیادی مینویسد که منابع گرانبهایی برای نگارش این کتاب محسوب میشوند. پیشنهاد میکنیم این کتاب را حتما در میان کتابهای زندگینامه ای که میخوانید قرار دهید.
قسمتی از کتاب شور زندگی:
آرزوی نیل به موفقیت دیگر از وجود ونسان رخت بربسته بود. او نقاشی میکرد زیرا مجبور بود نقاشی کند، زیرا این کار او را از عذاب روحی نجات میداد، زیرا نقاشی افکار او را متفرق میساخت. او قادر بود بدون همسر، خانه و فرزند زندگی بگذراند، قادر بود بدون عشق، دوستی و سلامتی سر کند، قادر بود بودن سرپناه، آسایش و غذا سر کند، حتی قادر بود بدون خداوند نیز سر کند. اما نمیتوانست بدون آن چه که بزرگتر از خود او بود، آنچه تمام زندگیاش بود سر کند، و آن قدرت و توانایی خلق کردن بود.
لینک: معرفی کتاب شور زندگی
کتاب روح گریان من
کتاب روح گریان من با عنوان اصلی the tears of my soul داستان واقعی یک جاسوس زن کرهای به نام کیم هیون هی است که با نام مستعار کیم اوک هوآ در سازمان جاسوسی کره شمالی فعالیت میکرد و پرواز ۸۵۸ هواپیمایی کره جنوبی را منفجر کرد. هدف کیم هیون هی و کره شمالی از این اقدام جلوگیری از برگزاری بازیهای المپیک و اتحاد دوباره دو کره بود که البته با شکست مواجه شد.
کره شمالی نمونه واقعی یک حکومت تمامیتخواه است که هنوز پابرجاست و ما امروزه هم میتوانیم دیوانهبازیهای آنها را مشاهده کنیم. کیم هیون هی قربانی همین حکومت است. زندگی در این کشور فاجعه است و شما حتی اگر مامور عالی رتبه باشید نمیدانید که فردا چه چیزی در انتظارتان است. از میان کتابهای زندگی نامه حتما چند مورد از زندگینامه افرادی را که از کره شمالی فرار کردهاند بخوانید.
قسمتی از کتاب روح گریان من:
انتخابات در کره شمالی هر چهار سال یک بار برگزار میشود. برای هر منصب محلی تنها یک کاندیدا وجود دارد که حزب تعیینش میکند و مردم رای بلی یا خیر میدهند. از هفتهها پیش از انتخابات، تجمعاتی ترتیب داده میشود و تظاهرات به راه میافتد و سخنرانیهایی انجام میشود برای تهییج مشارکت صددرصدی. مشخص است که هر فرد بالای هفده سال طبق قانون ملزم به رای دادن است و تمام آن شعارها و تجمعات تهییجکننده دوز و کلکی بیش نیست.
لینک: معرفی کتاب روح گریان من
کتاب رهبر عزیز
کتاب رهبر عزیز – dear leader – یک زندگینامهی جذاب و خواندنی دیگر در مورد فرار از کره شمالی است. در کتاب رهبر عزیز یکی از ماموران عالیرتبه ضداطلاعاتی – جَنگ جین سونگ – زندگیاش را در مقام شاعر دربارهی کیم جونگ ایل و فرار نفسگیرش به سوی آزادی را شرح میدهد.
این کتاب فقط یک مثال از درسهای مهمی است که جورج اورول سعی دارد درکتاب ۱۹۸۴ به ما بدهد. پس پیشنهاد میکنیم در کنار این کتاب زندگینامه کتاب ۱۹۸۴ را نیز مطالعه کنید.
قسمتی از کتاب رهبر عزیز:
از لحاظ فنی، کره شمالی هنوز در جنگ با آمریکاست، به همین دلیل، در داخل کشور به کمکهای انساندوستانه خارجی «غنیمت جنگی» میگویند. رژیم کره شمالی خودش را مقید به ایدئولوژی جوچه میداند و در آن واژه «کمک» ممنوع است، چون تهدیدی برای «اتکا به خود» محسوب میشود. در نتیجه، هدایایی که هر ماه کارکنان سازمان جبهه متحد دریافت میکردند، «غنایم جنگی» به حساب میآمد که سازمانهای مذهبی کره جنوبی و بینالمللی آنها را با نام کمکهای انساندوستانه اهدا کرده بودند.
لینک: معرفی کتاب رهبر عزیز
کتاب داستایفسکی جدال شک و ایمان
این کتاب شامل زندگینامه و نقد آثار داستایفسکی است. زندگینامه داستایفسکی بهحدی تراژدیک است که در هنگام خواندن کتاب مدام به خاطر اینکه چنین رمانهایی خلق کرده است او را ستایش میکنید و از او سپاسگزار هستید. قطعا کسی در شاهکار بودن رمانهای بزرگ داستایفسکی تردید ندارد، اما اگر این کتاب را بخوانید و از جزءجزء اتفاقات زندگی داستایفسکی و شرایطی که در آن این آثار را خلق کرده است آگاه شوید، دوچندان دچار شگفتی میشوید. به نظر من تنها بعد از خواندن زندگینامه داستایفسکی است که شما میتوانید رفتارهای راسکلنیکف را در جنایت و مکافات عمیقا درک کنید. و یا توصیفهای پرنس میشکین را در ابله در مورد مرگ و زندگی بفهمید. و این موضوع در مورد دیگر آثار داستایفسکی هم صدق میکند.
قسمتی از کتاب داستایفسکی جدال شک و ایمان:
در روسیه سابقه نداشت که مرگ نویسندهای بدل به واقعهای مهم برای همگان شود. هیچ نویسنده روسی از زمان پوشکین چنان محبوب همگان درنگذشته بود، و در زمان مرگ پوشکین نیز مقامات اجازه عزاداری آشکار نداده بودند و بهزور موافقت گرفته بودند که تشییع جنازه پنهان انجام گیرد. اما اکنون اوضاعِ دیگر بود. نوشتههای پوشکین آغازگر دوره عظمت ادبیات قرن نوزدهم روسیه و مرگ داستایفسکی نقطه پایان آن بود. شاعران همنسل او، تیوتچف و نکراسوف، پیش از او درگذشته بودند، تورگنیف دیگر پیر و فرسوده بود و چیز ارزشمندی نمینوشت و ننوشت؛ تالستوی روی از هنرش گردانده بود و رسالههای اخلاقی و زیباییشناختی مینوشت. روسیه در آستانه عصری جدید با انسانهای کوتوله و اعتقادات متزلزل بود. عصر جدید آشکارا عصر گذار بود.
لینک: معرفی کتاب داستایفسکی جدال شک و ایمان
کتاب خاطرات سوگواری
شاید حتی نتوان اسم این کتاب را کتاب گذاشت، چرا که تکتک صفحات آن شامل یادداشتها و خاطراتی میشود که نویسنده گاهاً در شرایط روحی بد و دقیقاً یک روز پس از مرگ مادرش نوشته است؛ گاهی با خودنویس و گاهی با مداد. رولان بارت هرگز تصمیم به گردآوری و چاپ این یادداشتها نداشت و ۲۹ سال پس از مرگش توسط دوستان وی چاپ شد؛ خاطراتی که میتوان گفت از سر ناچاری و برای تسکین درد ناشی از فقدان مادر مینوشت.
قسمتی از کتاب خاطرات سوگواری:
لحظاتی که حواسم پرت میشود – و بهنوعی خشک و عقیم میشوم – با هجوم ناگهانی و بیرحمانهٔ عواطف به گریستن منجر میشوند. بلاتکلیفی احساسات: یک نفر هم میتواند بگوید من انسانی فاقد احساساتم و در برابر تصویری جدی از اندوه «واقعی» تسلیم نوعی عواطف زنانهٔ «سطحی» ظاهری شدهام؛ و یا اینکه بگوید من عمیقاً ناامیدم و سعی میکنم پنهانش کنم تاهرچیزِ پیرامونم را به تاریکی نکشانم، ولی در لحظههای معینی از تحملش ناتوان میشوم و «فرو میریزم».
لینک: معرفی کتاب خاطرات سوگواری
کتاب من یک نجاتیافتهام
امروزه با وجود پیشرفتهاى علم پزشکى و دستاوردهاى تکنولوژى، دیگر سرطان یک بیمارى لاعلاج نیست. اگر چه کسى منکر صعبالعلاج بودن آن نمىشود، اما شکستناپذیر بودن آن به افسانهها پیوسته است. کتاب من یک نجات یافته ام بخشى از تجربیاتِ ١٠٨ زن و مرد است که توانستهاند با غلبه بر بیماریشان شاهدى باشند بر علاجپذیر بودن سرطان.
این کتاب فقط ۱۰۸داستان نیست. این آینده مبارزه ما علیه سرطان است. مراحلیست که نجاتیافتگان از سرطان پشت سر گذاشتهاند، مراحلی از اشکها تا لبخندها. من یک نجات یافته ام درباره افرادیست که از سرطان نجات یافتهاند. مسیری که طی کرده و استقامت بینهایتی که در این راه از خود نشان دادهاند و حالا درست مثل سایر انسانها زندگی میکنند. این کتاب تلاشیست برای قدر دانی و احترام به هدف و استقامت آنها و منبعیست برای کسانی که در مسیری مشابه قدم برمیدارند.
قسمتی از کتاب من یک نجات یافتهام:
بهبود یافتن از ذهن شروع مىشود نه از جسم.
لینک: معرفی کتاب من یک نجات یافتهام
کتاب خودت باش دختر
این کتاب زندگینامه ریچل هالیس یک زنِ خودساخته است. کسی که از دوران سخت کودکى و نوجوانىاش به شما مىگوید. از پدرى کشیش که گرچه دکتراى فلسفه داشته اما نتوانسته به درستى براى آنها پدرى کند. از برادرى مىگوید که خودکشى کرد و بنیانهاى خانواده که هر لحظه بیم فروپاشى آن مىرفت و از بسیاری از موارد دیگر با شما صحبت میکند.
ریچل هالیس در این کتاب از رازهاى موفقیتش به عنوان یک زن، یک مادر شاغل، کارآفرین، ورزشکار و نویسنده مىگوید. راز موفقیت او در پذیرش واقعیاتى بود که همه ما دربارهشان به خودمان دروغ مىگوییم.
قسمتی از کتاب خودت باش دختر:
فقط باید مراقب باشید. نه فقط مراقب فرزندانتان که حتى مراقب خودتان هم باید باشید. اگر خودتان ناراحت باشید و با خود بدرفتارى کنید هرگز نمىتوانید از فرزندانتان مراقبت کنید و به آنها یاد بدهید چطور خوب و خوشحال باشند.
لینک: معرفی کتاب خودت باش دختر
» معرفی چند مطلب مفید دیگر: