<link rel="stylesheet" href="https://fonts.googleapis.com/css?family=Dosis%3A200&#038;display=swap" />

داستان نویسی

اسپویل داستان

https://www.iranketab.ir/

اسپول داستان یا فاش کردن بخش مهمی از داستان رمان همواره ترس بزرگی برای اغلب کتاب‌خوانان است. شاید برای شما هم پیش آمده باشد که وقتی با دوستی پیرامون کتاب صحبت می‌کنید، به او تذکر دهید که مراقب باشد داستان را اسپویل نکند. یا حتی ممکن است هنگام مطالعه معرفی کتاب در کافه‌بوک به هشدار اسپویل دقت نکرده باشید و دیگر کار از کار گذشته باشد!

در بین کتاب‌خوانان و حتی در بین تمام افرادی که فیلم یا سریال می‌بیند، همیشه فاش کردن داستان یا بخشی از آن با واکنش‌های تند همراه است. آگاه شدن از اینکه در آخر داستان چه اتفاقی می‌افتد ممکن است عطش و میل خواننده برای ادامه دادن کتاب را به کلی کور کند! همه و یا بیشتر مردم دوست دارند خودشان، داستان را بخوانند و کشف کنند که چه اتفاقی افتاده و یا قرار است بیفتد.

اما آیا واقعا اسپویل داستان تا این اندازه مهم است؟

ما در کافه‌بوک هرچند موضوع اسپویل داستان را جدی می‌گیریم و همیشه قبل از فاش کردن بخش‌های مهم داستان و یا اشاره به اتفاق مهمی که قرار است رخ دهد، پیام «خطر اسپویل داستان» قرار می‌دهیم اما مخالف واکنش شدید به این موضوع هستیم. هیجان داستان قابل درک است اما حساسیت بیش از حد درباره اینکه چه بلایی سر شخصیت اصلی داستان یا فلان موضوع می‌آید قابل درک نیست. آنچه که در کتاب‌های بزرگ و در ادبیات جدی مهم است، روند داستان و اتفاق‌های ریز و درشتی است که افکار، اعتقادها و رفتارها را شکل می‌دهد.

اسپویل داستان

در ادامه این مطلب به بحث و گفتگو پیرامون اسپویل داستان کتاب و رمان می‌پردازیم و از شما هم دعوت می‌کنیم در این بحث شرکت کنید. ضمن اینکه به یکی دو کتاب اشاره می‌کنیم و به طور کامل داستان آن را اسپویل می‌کنیم!

به عنوان مثال کتاب آنا کارنینا نوشته لئو تالستوی را در نظر بگیرید. تقریباً هرکسی که چیزی درباره آنا کارنینا شنیده باشد، یا فیلمش را دیده باشد و یا حتی با دوستانش درباره آن صحبت کرده باشد می‌داند که شخصیت آنا در پایان داستان می‌میرد. مُردن آنا اما یک اتفاق ناگهانی نیست. او در لحظه تصمیم نمی‌گیرد که خودش را بکشد. یک روند و یک سری از اتفاقات مختلف است که آنا را به سمت ریل قطار پیش می‌برد و باعث می‌شود به زندگی خود پایان دهد. حتی انتخاب اینکه خود نویسنده نیز، در سراسر کتاب چند بار به شکل نامحسوس از تصمیم آنا و لحظاتی که فکر خودکشی در ذهن او جرقه می‌زند، صحبت به میان می‌آورد و خواننده آگاه به دنبال این نشانه‌هاست. اینکه چه بر سر آنا آمده و کدام عامل واقعا باعث اقدام او به خودکشی است.

واکنش افراطی در اینجا این است که چون ما می‌دانیم آنا خودکشی می‌کند، دیگر کتاب باشکوه آنا کارنینا را نخوانیم!!! چنین چیزی برای کسی که عاشق ادبیات و رمان است، به هیچ وجه قابل درک نیست. کما اینکه ما در کافه‌بوک همواره پیشنهاد کردیم و می‌کنیم اگر به کتابی علاقه دارید و می‌خواهید خیلی خوب ارزش کتاب را درک کنید، برای بار دوم و حتی سوم کتاب را بخوانید.

در خوانش دوم و بیشتر است که شما همراه نویسنده می‌شوید و نشانه‌ها و صحبت‌های او را بهتر درک می‌کنید. در خوانش‌های بعدی است که شما داستان را خوانده‌اید و اکنون تکنیک و زوایای داستان را می‌توانید بسنجید و رشته‌های مختلف کلام را به هم وصل کنید. حال شما می‌توانید پازل کامل شده را تصور کنید و ارزش هر تکه کوچک – یک دیالوگ، یک توصیف و یا یک صحنه از داستان – که چقدر به طرح اصلی ظرافت داده است، درک کنید.

درباره اسپویل داستان، گاه خود نویسنده پیش‌دستی می‌کند سخن آخر را در ابتدای کتاب بیان می‌کند. ممکن است این موضوع فراتر از ابتدای داستان پیش برود و نویسنده در عنوان کتاب نیز، اصل ماجرا را فاش کند. بیایید یک بار دیگر به سراغ تالستوی برویم. عنوان یکی از مهم‌ترین کتاب‌های تالستوی که بسیار مورد توجه منتقدان نیز می‌باشد چنین است: «مرگ ایوان ایلیچ».

تمام داستان کتاب درست در همین عنوان کتاب فاش شده است. اما داستان رمان بسیار بسیار فراتر از دانستن موضوع مرگ شخصیت ایوان ایلیچ است. شما باید رمان را بخوانید تا متوجه شوید که ایوان تا زمانی که به مرگ نزدیک می‌شود، چطور مراحل معرفت و شناختش را طی می‌کند. و در آخر، انتهای همان چاه سیاهی که انتظارش را می‌کشید، روشنایی را میابد.

یک نکته را هیچوقت فراموش نکنید و آن هم این است که اگر تلاش نویسنده فقط این باشد که مخاطب را کنجکاو نگاه دارد تا ببیند در آخر داستان چه اتفاقی می‌افتد، از هنر نویسندگی چیز چندانی نمی‌داند! نویسنده‌ای که اثرش را نتوان بارها و بارها با علاقه خواند، هیچگاه نمی‌تواند در دنیای ادبیات جایگاه رفیعی کسب کند.

اسپویل داستان


شما درباره اسپویل داستان چه فکری می‌کنید؟

این نوع مطلب در قالب دعوت به گفتگو منتشر شده و با مشارکت شما کاربران گرامی تکمیل خواهد شد. لطفاً اگر شما هم نظری در این باره دارید حتما با کامنت گذاشتن در پایین همین صفحه ما را در این مسیر کمک کنید. یا اگر قصد دارید درباره کتاب ویژه‌ای صحبت کنیم حتماً در قسمت کامنت به آن اشاره کنید.

 

[ همراه ما باشید در: کانال تلگرام کافه بوک ]

فیسبوک توییتر گوگل + لینکداین تلگرام واتس اپ کلوب

امتیاز شما به مطلب

دوست داشتم: 38
دوست نداشتم: 22
میانگین امتیازات: 1.73

انتشارات متخصصان

4 دیدگاه در &ldquo;اسپویل داستان&rdquo;

موافقم – در شاهکارهای ادبیات، خود داستان مهم نیست و در درجه دوم قرار داره.

اشاره به اینکه روند داستان مهمه نه صرفا تک رویداد‌هایی که اتفاق میفته، چقدر به‌جا و مناسب بود. به نظر حساسیت روی اسپویل بیشتر بستگی به هدف خواننده از کتاب خوندن داره. اگر تمرکز و هدف شما از خواندن کتاب فقط سرگرمی و کسب هیجان داستان باشه، طبیعتا اسپویل باعث میشه شما تمام دلیلی که برای خواندن یک کتاب دارید رو از دست بدید.
شاید بشه گفت حساسیت به اسپویل، بیشتر راجع به ژانر به خصوصی از کتاب‌ها درست باشه. مثلا رمان‌های کارآگاهی و جنایی.
فکر می‌کنم این حتی راجع به بعضی آثار سینمایی و تلویزیونی هم صادق باشه. مثلا سریال Breaking Bad انقدر غنی و جالبه که حتی با وجود اسپویل شدن هم میشه نگاهش کرد و از روند سریال لذت برد.

اشاره دقیق و درستی بود. در ژانر کتاب، همون طور که شما اشاره کردید، اسپویل خیلی بیشتر به چشم میاد.

منم واقعا فکر میکنم اسپویل داستان اونقدرا مهم نیست. حالا درسته هیجان داره خودت کشف کنی داستان چطوری میشه ولی من شخصا اگر از سرنوشت مثلا شخصیت اصلی هم آگاه بشم بازم با شوق و ذوق کتاب رو میخونم ببینم چطوری میشه.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *