چگونه به کتابهایمان احترام بگذاریم؟
فعل «احترام گذاشتن» آنقدر در ادبیات گفتاری و روزانه ما رایج شده که شاید نیازی پیدا نکردیم به ریشه این کلمه توجه کنیم یا در جریان زندگی روزمره فراموشمان شد که بُن و اساس آن از کجا میآید. «حرم» به عنوان سه حرف اصلی سازنده، کلمات دیگری از این قبیل را در ذهن ما متبادر میکند: «حریم»، «حرمت» «مَحرم» و …
آیا تمامی این کلمات در مواجهه با صرفا انسان است که معنی و مفهوم پیدا میکند؟ آیا نشنیدهایم که باید به زندگی هر موجود جاندار احترام گذاشت؟ دلیل اینکه بعضی از مردم هنگام رسیدگی به گل و گیاهشان با آنها حرف میزنند یا هنگام از دست دادن حیوان خانگی خود به گونهای غمگین میشوند که گویی فرزندشان از دنیا رفته، گذشته از دلبستگی عاطفی، بدیهی و مبرهن بودن این واقعیت برای آنهاست که این گیاه یا این حیوان، جان داشته است، احساس داشته است، مرا میفهمیده و من، او را میفهمیدهام، بنابراین برای او احترام قائل هستم؛ احترامی که باعث میشود یک گوشهی مناسب از خانه را برای گلدانها در نظر بگیریم، گوشهای که الزاما آفتابگیر باشد یا در اتاق خواب، یک قسمت مناسب با دمای ایدهآل به حیوان خانگی اختصاص پیدا میکند و بگذریم که جایگاه مخصوصی هم برای امور طبیعی زیستی او مثل خوردن غذا و دفع و خواب و … وجود دارد. همه این برنامهریزیها به علت یک باور است، باوری که در فراسوی منطق کلمات به بطن دل و ذهن ما نفوذ کردهاند؛ چراکه نه گلدان شمعدانی میتواند با صدای خودش حرف بزند و نه گربه خانگی در خلال میو میو کردن، جمله واضح و روشنی را به گوش ما میرساند! صاحبان این موجودات زنده اما همچون یک انسان خود را در قبال آنها مسوول میدانند.
آنچه در این مقدمه خواندید، توصیف ویژگیهای موجودات زنده و جاندار قابل احترام بود که بیایید یک بار دیگر آنها را با هم مرور کنیم: او مرا میفهمد، من او را میفهمم، موجب احساس خوبی در من میشود، به آن دلبستگی عاطفی دارم، به من دلبستگی عاطفی دارد و…
آیا این ویژگیها، شما را به یاد دوستان کاغذیتان نیانداخت؟! آیا کتابهای شما، شما را نمیفهمند؟ حتما میفهمند که صفحه صفحه درباره موضوع مورد علاقه شما، مطلب برای عرضه کردن دارند. آیا شما آنها را نمیفهمید؟ حتما میفهمید که برایشان دست به جیب شدهاید و هزینه پرداختهاید. آیا پدید آورنده یک احساس خوب در شما نیستند؟ حتما که در پس هر آگاهی حاصل از کتاب خواندن، لذت عمیقی نهفته است. آیا به کتابهایتان دلبستگی عاطفی ندارید؟ حتما موقع خواندن حواستان هست که کاغذش خم نشود یا اگر قرار به نشانهدار کردن جملات مهم هست، این اتفاق با ماژیکهای رنگی و زیبای مخصوص صورت بگیرد.
چای و قهوه خوردن در میانهی کتاب خواندن دیگر تبدیل به یک قانون نانوشته شده و حالا لازم نیست برای نگه داشتن کتاب روی همان صفحهای که خواندنش را متوقف کردیم، آن را دمر روی میز بگذاریم. استفاده از یک نشانک کتاب میتواند به سلامت فیزیکی بیشتر کتاب ما بیانجامد.
اگر تصمیم گرفتید ادامه کتاب را در مسیر و در اتوبوس و مترو بخوانید، دیگر لازم نیست محتویات همیشگی کیف دستیتان را جا به جا کنید تا برای کتاب، فضا پیدا بشود. محصولی به نام «کتابجا» وجود دارد که خیال شما را از بابت حمل کتاب و حفظ سلامت آن تا مقصد راحت میکند.
اگر کتابها را محرم خود میدانیم که باید در محیط کار و منزل کنارمان باشند، واجب است که حریم آنها را هم حفظ کنیم! کسانی که یک معاشرت عاشقانه با کتابهایشان دارند به خوبی معنای این جمله را درک میکنند. موضوع حتی این نیست که نویسنده کتاب چقدر شهرت جهانی دارد یا مرغوبیت کاغذ و جلد چقدر است، همین که شما کتابی را دوست داشته باشید بر خود واجب میدانید که مثل روز اول نگهش دارید و اخیرا امکان تحقق چنین خواستهای فراهم شده است، کافیست به روز باشید و اهل مرور سایت نشانک.